• چهارشنبه / ۱۴ آبان ۱۳۹۹ / ۱۳:۵۷
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 99081409096
  • منبع : مطبوعات

با گرگ‌ها می‌رقصد

داستان فیلم موضوع روابط نژادی ساکنان آمریکا در قرن نوزدهم را پیش می‌کشد اما از آن، یعنی از تاریخ فراتر می‌رود و تماشاگر را به تامل درباره مساله انسانیت فراتر از رنگ پوست و زبان و نیز بازنگری درباره واژه‌ها و کلیشه‌هایی مثل «متمدن» و «وحشی» وادار می‌کند.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «چهارم نوامبر ۱۹۹۰ فیلم با گرگ‌ها می‌رقصد که کوین کاستنر، کارگردانی و ایفای نقش اصلی آن را به عهده داشت، در لس‌آنجلس اکران شد و ۲ هفته بعد هم در سینماهای گوشه و کنار آمریکا به روی پرده رفت. کاستنر برای ساخت این فیلم هنوز جذاب به رمان حماسی مایکل بلیک تکیه کرد و حتی به نامی که بلیک برای اثرش برگزیده بود، وفادار ماند. داستان با گرگ‌ها می‌رقصد روایت مقطعی از زندگی ستوان جان دانبار، افسر ارتش ایالات متحده و یکی از قهرمانان جنگ داخلی آمریکاست که در ماموریتی با گروهی از سرخ‌پوست‌ها مواجه می‌شود و خواه‌ناخواه زندگی‌اش به زندگی آنان گره می‌خورد. آنجاست که می‌فهمد آن چه پیش‌تر درباره سرخ‌پوست‌ها (یا در واقع بومیان اصیل آن سرزمین) شنیده نادرست و مغرضانه بوده است و آنها - حتی بسیار بیشتر از همرزمان سابقش و نظامیان ایالات متحده - مردمی شریف و لایق احترامند.

داستان فیلم موضوع روابط نژادی ساکنان آمریکا در قرن نوزدهم را پیش می‌کشد اما از آن، یعنی از تاریخ فراتر می‌رود و تماشاگر را به تامل درباره مساله انسانیت فراتر از رنگ پوست و زبان و نیز بازنگری درباره واژه‌ها و کلیشه‌هایی مثل «متمدن» و «وحشی» وادار می‌کند. هر چند برخی مدافعان حقوق سرخ‌پوست‌ها آن زمان ایراداتی از فیلم گرفتند و آن را از برخی جنبه‌ها «غیر دقیق» دانستند، بازماندگان قبیله سیوکس که فیلم به نوعی درباره اجداد آنهاست، از کاستنر تقدیر کردند و او را به عضویت افتخاری قبیله خودشان پذیرفتند.

مایکل بلیک طرح اولیه داستانش را برای نوشتن فیلمنامه آماده کرده بود اما بعد - بی‌آنکه ایده تبدیل داستان به فیلمنامه را کنار بگذارد - آن را به رمان تبدیل کرد. چند ناشر نوشته او را فاقد جذابیت دیدند و رد کردند تا این که در نهایت سال ۱۹۸۸ چاپ بی‌کیفیتی از آن به بازار عرضه شد. حتی کاستنر و شریکش جیم ویلسون هم برای تامین بودجه فیلم با مشکلات زیادی روبه‌رو شدند، زیرا در آن دوره نگاه مدیران استودیوهای فیلمسازی این بود که ژانر وسترن دیگر مخاطب چندانی ندارد و سرمایه‌گذاری برای ساخت فیلمی در این ژانر منطقی و معقول نیست. فیلم با بودجه‌ای حدود ۱۵ میلیون دلار ساخته شد و ۱۸۴ میلیون فروخت و این کمترین موفقیتش بود. بیشتر منتقدان آن را بالاتر از رفقای خوب ساخته مارتین اسکورسیزی و قسمت سوم پدرخوانده اثر فرانسیس فورد کاپولا، بهترین فیلم سال ۱۹۹۰ دیدند و داوران اسکار هم آن را نامزد ۱۲ جایزه کردند. با گرگ‌ها می‌رقصد ۷ جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی را برد. همچنین تا مدتی درباره صحت و سقم مسائل تاریخی طرح‌ شده در فیلم بحث و از معایب و نقایص کار بلیک و کاستنر صحبت می‌شد اما حتی طرح این مباحث هم جزو موفقیت‌های فیلم محسوب می‌شد که توانسته بود چنین گفت‌وگوهایی را حتی در میان مورخان سطح اول آمریکا ایجاد کند.

هرچند ستوان دانبار ریشه در تخیل بلیک داشت، ایستاده با مشت، یعنی همان زن سفیدپوستی که میان سیوکس‌ها زندگی می‌کرد و بعد به قهرمان داستان دل باخت از شخصیتی واقعی به نام سینتیا پارکر اقتباس شده بود. جالب این که بلیک، داستان دانبار را در رمان دیگری به نام جاده مقدس ادامه داد و ماجرای او، همسرش را ۱۱ سال بعد از حوادث با گرگ‌ها می‌رقصد پی گرفت. این بار گروهی سفیدپوست، ایستاده با مشت و یکی از ۳ فرزند دانبار را می‌دزدند و او برای نجات آنها به تعقیب دزدان می‌رود. گویا بلیک پیشنهاد ساخت فیلمی از روی همین داستان را با کاستنر در میان گذاشت، اما کاستنر تمایلی برای این کار نداشت. بلیک طرح قسمت سوم داستانش را می‌ریخت که بهار ۲۰۱۵ بعد از دوره طولانی بیماری از دنیا رفت و رمانی که قرار بود راز بزرگ نام بگیرد، نانوشته باقی ماند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha