به گزارش ایسنا، «شهروند» در ادامه نوشت: علیاکبر زینالعابدین، روانشناس و نویسنده کودک و نوجوان و معلم کارشناسی آموزشوپرورش وقتی در جریان مشکلات دانشآموزان در شبکه شاد بهواسطه نداشتن گوشی و تبلت قرار گرفت، تصمیمش را گرفت. او با به راه انداختن یک پویش با کمک بزرگان تعلیم و تربیت، اساتید ادبیات کودکان و نوجوانان، بزرگان فرهنگ و هنر و همچنین جمعیت هلالاحمر که میتواند افراد بیبضاعت را شناسایی کند، میخواهد به دانشآموزان محروم از گوشی و تبلت کمک کند.
او گفت: «حدود ۳ میلیون و ۲۵۵ هزار دانشآموز ما به دلیل عدم دسترسی به تبلت امکان استفاده از فضای فناوری را ندارند که این دانشآموزان در همه استانهای کشور حضور دارند اما بیشترین تعدادی که به تبلت دسترسی ندارند در استان سیستانوبلوچستان هستند. این آمار را معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش گفته بود. به این تعداد، دانشآموزان اتباع هم اضافه میشود که در کل حدود ٤ میلیون نفر از تحصیل بازماندهاند.»
او افزود: «پیش از این، با یک و نیم میلیون تومان میشد یک تبلت در اختیار دانشآموزان قرار داد اما با افزایش قیمت، تبلتهای ساخت ایران به قیمت دو و نیم میلیون تومان باید خریداری شود؛ گوشی و تبلتهایی که تنها دو کارخانه ایرانی آن را میسازند و ظرفیت تولید خیلی محدودی دارد. این در حالی است که برای خرید تبلت با مارکهای خارجی هم باید بیش از ٥ یا ٦ میلیون تومان هزینه شود. پس امکان این خرید هم وجود ندارد. نداشتن ٤ میلیون دستگاه تبلت یا گوشی یعنی بازماندن از تحصیل. در واقع این دانشآموزان اسم محصل را دارند اما رسمش را ندارند. البته مابقی محصلان هم وضع بهتری ندارند؛ مثل دانشآموزانی که به دلیل فراهمنبودن بسترهای اینترنت امکان استفاده از آموزش مجازی را ندارند که بیشتر در مناطق روستایی دورافتاده و مناطق عشایری هستند. حتی در خانوادههایی که تنها یک گوشی وجود دارد و تعداد فرزندان زیاد است، معمولا گوشی را بچه بزرگتر استفاده میکند و بچههای کوچکتر دیگر به گوشی و تبلت دسترسی ندارند. این یعنی تنش دوم؛ تولید خشم. ١٥ میلیون دانشآموز دبستانی وجود دارد که حدود یکسوم از آنها به گوشی و تبلت دسترسی ندارند. شاید خیلی از این دانشآموزان عاشق درس و مدرسه نباشند ولی این محرومیت را به رخ میکشند. ضعف و ناامیدی هم به دنبال این محرومیت و خشم وجود دارد. ارتباط با معلم هم بهواسطه این روزهای کرونایی و پروتکلهای وزارت بهداشت که چارهای هم نیست، به صفر میرسد. هفتههایی هست که حتی یک روز هم در کلاس درس حاضر نمیشوند و این از تبعات نداشتن گوشی و تبلت است. با این اوضاع پایههای تحصیلی از این ٤ میلیون عبور میکند. شاید این دانشآموزان به کلاسهای بالاتر بروند اما سواد پایهای خیلی ضعیفی دارند که همین موضوع باعث فرار از مدرسه و ترک تحصیل میشود. گفته میشود که تلویزیون هم مرجع خوبی برای تدریس و آموزش به دانشآموزان است اما ٥٠ درصد دانشآموزان ما دوزبانهاند که تعداد زیادی از آنان در مناطق مرزنشین و محروم زندگی میکنند و فارسی را خوب نمیدانند. سر کلاسها معلمها به زبان مادری گویش دارند اما استفاده از تلویزیون این امکان را برایشان حذف میکند و آموزش را سختتر.»
این نویسنده در ادامه میگوید: «حالا پیشنهاد من، این پویش مردمی است. نیازمند اطلاعات دقیقی هستیم که بدانیم بضاعت خط تولیدمان چقدر است. باید واقعبین بود. باید دست به کار شد و این پویش مردمی را به جد دنبال کرد. در واقع باید موازیکاریها شناسایی شود تا در راستای هم پیش برویم و دوبارهکاری نشود. این مسأله را باید حل کرد تا تبدیل به یک فاجعه دیگر از جنس محمد موسویزاده در دیر بوشهر نشود.»
انتهای پیام
نظرات