آنچه در این یادداشت میخوانید توسط «ابراهیم جاگرانی»، فرهنگی و فعال اجتماعی-رسانهای اهل شهرستان دیّر واقع در بندر بوشهر نوشته شده است؛
در بیست و چهارمین روز تولّد نگارنده، حسین بسریای ۲۴ ساله دل به دریا زد تا راحت کودکان این سرزمین را بیگانهای آشفته نسازد. به همین بهانه، یکی از میلیونها کودک رشد کرده پشت امنیتِ سینهی سپر شدهی چه گوارای وطن، یک روز پس از سالروز شهادت او؛ در روز جهانی کودک، از حماسهی بزرگ نادر مینویسد:
۱ـ انگلیسیها در گرد و غبار جنگ جهانی اول هوای بندر کرده اند و از مرداد ۱۲۹۴ در بوشهر لنگر انداختهاند. فرماندهی دلیران تنگستان با جوانی ۲۴ ساله است، رئیسعلی دلواری و یارانش سینه سپر میکنند برابر اجنبی، وعدههای دشمن اغفالشان نمیکند، رمز پیروزی و استقلال وطن را در مقاومت می بینند، هر چند عامل نفوذی کار را سخت می کند!
۲ـ نیم قرن بعد؛ محمدرضا دستور داده شبانه سیّد را به تهران ببرند تا او اصلاحات آمریکاییاش را به سرانجام برساند، مامور ساواک از آقا روحاللّه میپرسد با کدام سرباز به جنگ با شاهنشاه برخاستی؟ آیتاللّه میگوید: «یاران من در گهواره اند»
۳- حسین همان شب چشم به جهان گشوده است (۱۴ خرداد ۱۳۴۲)، ششمین فرزند خانواده روستایی در نوکار دشتی بوشهر (بعدها به بحیری مهاجرت میکنند)، آقا معلم روستا نام نادر بر او گذاشت امّا مادر به عشق امام مظلومش، حسین صدایش میکند؛ حسین بسریا. (سال ۶۵ نادر، فامیلی خود را به مهدوی تغییر داد)
۴ـ تابستان ۶۶ است، سیانان و یکصد خبرنگار بینالمللی اجیر شدهی آمریکا، ۷۲ ساعت است که از بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ میگویند، کشتی ۴۰۰ هزار تُنی کویتی الرخاء را به اسم بریجتون؛ پرچم آمریکا زدهاند و پیش چشم جهان در خلیجفارس پیش میروند و به صدام قوت قلب میدهند.
۵ـ امام میگوید «من باشم میزنم»، حرف نادر هم حرف امام است، تیرماه ۶۶ بریجتون از تنگه هرمز میگذرد و در نزدیکی جزیره فارسی به تله ۲۷۰ کیلویی ـمینـ نادر و یارانش میافتد و منفجر میشود، با یک حفرهی ۴۳ متری در بدنه! انفجارِ حیثیت آمریکا! سیداحمد میگوید دل امام شاد شد، امام پیشانی فرمانده ۲۴ ساله را می بوسد و نادر میگوید: «وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی»
۶ـ آمریکا دستپاچه میشود، سه ماه بعد ـ۱۶ مهر ۱۳۶۶ـ شبانه با تمام قوا برای بازیابی هیمنه بر باد رفتهاش به جزیره فارسی هجوم میبرد، بالگردهای ۶MS روی سر ناوچه طارق و دو قایق ایرانی آتش میریزند، پنج دلاور بوشهری را می زنند، نادر قرار را بر فرار ترجیح میدهد و میماند سر قرارش و میایستد به جنگِ رودررو، یک بالگرد را میزنند، نگاهش در پی زخمیها و شهداست، پایان مقاومت فرمانده و جانشینش بیژن گُرد و یارانش غلامحسین توسلی و مجید مبارکی، اسارت است، بدن نادر روی عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» شکنجه وحشیانه ای میشود، میخهای فولادی بلندی به سینهاش میزنند و با سه تیر به پیشانی و بازو و قلبش او را شهید میکنند. شش روز بعد آنها را از مسقط عمان به ایران تحویل میدهند، با دستهای بسته و سینهای مجروح از مسمارها! (سالروز شهادت دریادلان بوشهری، به پاسداشت حماسهی نادر، روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نامگذاری شده است)
۷ـ آبرویی که ۱۰ جوان روستایی بوشهری از آمریکا در خلیجفارس بردند، نه با سوراخ سوراخ کردن بدن نادر و نه با کودککُشیِ چند روز بعد آنان ـجان باختن ۶۵ کودک و تعدادی زن و غیرنظامی دیگر در هواپیمای مسافربری با شلیک آمریکاییهاـ بازنگشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» هارلد وایس بیشتر به این رسوایی پرداخته است.
۸- سال ۱۳۹۴ نادر مهدوی به عنوان شهید شاخص سازمان بسیج مستضعفان معرفی شد، ۲۲ دی ماه این سال دو قایق جنگی آمریکایی با ۱۰ کماندو و سلاحهای نیمه سنگین به حریم آبهای ایران وارد میشوند، نیروهای تیپ ۲۱۴ تکاوران دریایی سپاه ایران با دستگیری و بازجویی این کماندوها، آمریکا را وادار به عذرخواهی و سپس آزادی آنها میکنند. اشکها و ترس این تکاوران آمریکایی هنوز در خاطرهها مانده است!
۹ـ حتما شنیدهاید که جنگ را با بیست سالهها و سی سالهها بردیم، هنوز تصاویر فرماندهان زیر سی سال دفاع مقدس در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، نادر مهدوی تنها ۲۱ سال داشت که ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امیرالمؤمنین(ع) و سپس ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. امروز در جنگ نرم؛ چند فرمانده زیر سی سال و چهل سال در راس نیروهای نظامی ما حضور دارند؟ همینطور در جنگ اقتصادی؟
۱۰ـ بیست و سوم دی ماه سال ۱۳۹۸ مقام معظم رهبری به بوشهریها و دیگران فرمود: "نادر مهدوی اگر متعلق به کمونیستها بود؛ از این جوان کم سال، یک چهگوارا میساختند؛ یک چهره بینالمللیِ مبارز!"
به راستی چرا در شهر من، در استانِ نادر، در همسایگی نخل و آب و آفتاب؛ نامی از نادر مهدوی، بیژن گرد، یوسف بردستانی، محمّد خالدی، احمد اسدی، احمدیجوان و... به چشم نمیخورد؟ امید که در لبیک به توصیهی رهبر انقلاب، حماسه نادر را همهی ما؛ ابتدا در استان، سپس ایران و جهان پرآوازه کنیم.
۱۱- "کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژن گرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیجفارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق." (شهید سیدمرتضی آوینی)
پینوشت:
برای شناخت بیشتر این فرمانده جوان بوشهری، «رو در روی شیطان»، «پای پیادهروی آب»، «پشت سنگر موج»، «نادر، برادرم، حسین»، «بار دیگر نادر» و «آبیترین وصال» را بخوانیم.
انتهای پیام
نظرات