داستانهایی که از بیمارستانها روایت میشود، همیشه هم تلخ نیستند و لابهلای آنها روایتهایی وصف نشدنی از نیکوکاری پزشکان خیر هم هست.
مثلا در بخش دیالیز بیمارستان کودکان تبریز همه منتظر روزی هستند که کودک ۹ ساله که نارسایی کلیوی دارد و به دلیل برخی مشکلات خانوادگی، تحت پوشش بهزیستی است، برای دیالیز بیاید. اسم و تصویر این کودک بنا به توصیه بهزیستی و برخی ملاحظات اخلاقی، محفوظ است.
خودش میگوید دکتر بادبرین را از همه بیشتر دوست دارد، چون برایش کاتتر گذاشته است، اما با خانم فرهادمند، خانم قلیزاده و دکتر بهبهانی هم دوست است و ادامه میدهد: پرستارها از من خواستند با من دوست باشند و من هم قبول کردم.
هم خودش و هم عروسکش ماسک و عینک دارند، لولههای دستگاه دیالیز را نشان داده و میگوید: این لوله خون رو تصفیه میکنه و اون یکی برمیگردونه، کاتتر گذاشتن تو دستم تا پیوند شم.
او که عاشق ماشینهای ارس پلاک است، بیان میکند: دکتر بادبرین گفته که برایم ماشین میخرد تا سوار به آن به بخش دیالیز بیایم، همه رنگش هست، حتی قرمز و فرمانش هم به هر سمت که بچرخانم، میچرخد.
نارسایی کلیوی باعث شده است که این کودک ۹ ساله از تحصیل باز بماند، او در این خصوص میگوید: مدرسه میرفتم، اما کلیههایم خراب شدند و نتوانستم ادامه بدهم، بعد از اینکه پیوند شدم، مدرسه هم میروم.
دکتر داود بادبرین، فوق تخصص جراحی کودکان و نوزادان بوده و حدود ۲۰ سال است که در بیمارستان کودکان تبریز کار میکند، او که قبلا تکنسین بیهوشی بوده، رشته فوق تخصصی جراحی کودکان و نوازادان را دنبال کرده است.
او در گفتوگو با ایسنا از آشناییاش با بیمار دوست داشتنیاش، میگوید و میافزاید: این بیمار کوچک آنقدر به اتاق عمل رفت و آمد داشته و آنقدر در بخش، بستری شده است که نه تنها من، بلکه بیشتر همکارانم در بخش دیالیز و اتاق عمل با او رابطهی عاطفی برقرار کردهایم.
او ادامه میدهد: این کودک، چندین سال است که با بیماری مزمن نارسایی کلیوی درگیر بوده و هفتهای چند بار برای دریافت خدمات به بیمارستان کودکان تبریز مراجعه میکند.
او میافزاید: با وجود کمبودها،کاتتر تهیه کرده و چندین عمل جراحی برای تعبیه آن به منظور انجام دیالیز بر روی این بیمار انجام دادهایم، همین رفت و آمدها سبب دوستی ما و این بیمار شده است.
بادبرین، میگوید: هر از گاهی برایش تولد میگیریم تا از محیط بیمارستان دلزده نشود و هر وقت ما را میبیند، مثل اینکه فامیل نزدیکش را دیده است، این کارها برای بعضی از بیماران دیگر هم انجام میشود، اما شرایط خانوادگی و اجتماعی این کودک متفاوتتر است.
او بیان میکند: به تازگی کاتتری برایش گذاشتهایم که به عمل جراحی نیاز نداشته باشد، هر بار که برای دیالیز میآید، هدیهای یا وسیلهای را برایمان میآورد، آخرین بار دو تا سیب برایمان آورده بود و تاکید داشت پوست بکنیم و بخوریم.
تولد این بیمار دوست داشتنی و عزیز نزدیک بوده و کادر بیمارستان برنامههای خاصی برای تولد او دارند. این پزشک خیر تصمیم دارد یک ماشین شارژی برای بیمارش بخرد و تصاویر مدلهای مختلف را دانلود کرده تا خرید به سلیقه و به انتخاب بیمار انجام شود.
این فوق تخصص جراحی کودکان در مورد سختیها و شیرینیهای کار با کودکان میگوید و میافزاید: کار ما از نگهبان بیمارستان گرفته تا رییس بیمارستان، پرستار و پزشک سخت بوده و این سختی در کار با کودک چندین برابر میشود، چرا که با سه نفر طرف هستید، والدین کودک و کودکی که گاهی زبان گویا ندارد و تشخیص قطعی در موردش سخت است.
او تاکید میکند: کار با کودکان نیازمند عشق و علاقه بوده و باید به تمامی بچهها به چشم بچهی خودمان نگاه کنیم. روحیهی بعضی از همکارانمان با بچهها سازگار نیست، در کار با کودکان باید صبر و تحمل بیشتری داشت، برقراری ارتباط عاطفی با بچهها بسیار مهم است.
بادبرین میگوید: خاطرات ما با بیماران رقم میخورد و وقتی بیماری بعد از چندین ماه بستری شدن در بیمارستان، ترخیص میشود، خوشترین خاطرات ما ثبت میشود، بعضی از بیماران ترخیص شده هم روز پزشک به ما سر میزنند و از دور که من را میبینند و به سمتم میدوند و بغلم میکنند.
او ادامه میدهد: بیمارانی با عملهای سخت داشتم که از نتیجه بخش بودن عمل ناامید بودم، اما نتیجه دادهاند، بیماری دارم که نوزادیاش را بیمار من بود و الان هشت سال دارد و به مدرسه میرود و وقتی اینها را میبینم بسیار خوشحال میشوم.
او بیان میکند: برخی از بیماریهای کودکان به ویژه کودکان بستری شده در بخش سرطان بسیار ناراحت کننده است، برای درمان چنین مواردی به روحیهی بسیار بالایی نیاز داریم.
ناهید فرهادمند، سرپرستار بخش دیالیز بیمارستان کودکان هم رابطه دوستانهای با بیمار کوچولوی داستان دارد و در گفتوگو با خبرنگار ایسنا میگوید: با بچهها به واسطه بستری در بخشهای داخلی کلیه و یا سایر بخشها آشنا میشویم و هر کودکی با نارسایی حاد یا مزمن کلیوی و نیازمند به دیالیز گذرش به اینجا میافتد.
او ادامه میدهد: این بیمار هم یکی از کیسهایی است که فروردین ماه سال گذشته با فشار خون بالا و حال عمومی نه چندان خوب از یکی از شهرستانهای آذربایجان شرقی به بیمارستان کودکان تبریز انتقال داده شد و تحت نظر خانم دکتر مرتضوی بود و با توجه به ادم و افزایش فشار خون و بنا به دستور پزشک، تصمیم به دیالیز او گرفته شد.
او میافزاید: پس از انجام شش جلسه دیالیز حاد و ثابت شدن شرایط، بیمار را به شهر خامنهی شهرستان شبستر انتقال دادیم، اما شرایطش پس از مدتی وخیمتر شد و حدس زدیم که داروهایش را در خانه مرتب مصرف نمیکند و یا رژیم غذایی مناسبی ندارد.
به گفتهی فرهادمند، این کودک پس از مدتی به دلیل مشکلات خانوادگی به بهزیستی معرفی شده و دیالیز او هم بیش از یک سال است که در بیمارستان کودکان انجام میشود.
او میگوید: این بیمار دوست داشتنی بسیار تیز و باهوش است و اگر کمی صحت و سلامتی به دست بیاورد، میتواند براحتی سه سال تحصیلی را در طول یک سال با موفقیت بگذراند. با وجود ثبت نام او در مدرسه، فشار خونهای وحشتناک بالای 20 و سر دردهای شدید باعث شد تا نتواند به مدرسه برود.
او بیان میکند: او توصیههای ما و پزشکان را سریع یاد گرفته و به سایر بیماران هم توصیههایی میکند، از رژیم غذایی و نوع داروهایش هم مطلع است، اما با توجه به مشکلات عدیده، به فکر انجام پیوند کلیه برایش هستیم.
به گفتهی سرپرستار بخش دیالیز بیمارستان کودکان تبریز، دهنده مناسب برای این کودک پیدا شده است، اما کرونا اعمال پیوند را هم تحت تاثیر قرار داده است و فعلا باید منتظر بمانیم. او دوست دارد، جراح شود و از نظر ما هوش و شایستگی کافی را دارد.
انتهای پیام
نظرات