کتاب «پروژه خوشبختی» را گریچن رابین با هدف تغییر در زندگی افراد و تزریق شادی به روزمرگیهای زندگی به رشته تحریر درآورده است. این کتاب همچنین شاد زیستن را از زاویههای مختلف بررسی کرده است.
نویسنده کتاب در «پروژه خوشبختی» تجربه شخصی یک سال زندگیاش را همراه با فعالیتهای روزانه از جمله زندگی زناشویی، زندگی شغلی، ارتباط با فرزندان، اوقات فراغت، دوستان، پول و ثروت، نظریات در مورد مرگ، هیجانهای زندگی و نگرشهای مختلف زندگی را تشریح کرده است.
تنها تفاوتی که رابین در زندگی روزانه خود ایجاد کرده این است که فعالیتهایش را بازنگری کرده و تمام آنها را با نگرشی شاد و نیروبخش به انجام رسانده است، پس خوانندگان آن میتوانند با استفاده از این نگاه شخصی، یک پروژه خوشبختی و شادی برای خود طراحی کند.
رابین در جایی گفته بود که مسیر شادی برای هرکس متفاوت است، به همین دلیل پیشنهاد میکند که هرکس کتابی درباره مسیر خوشحالی خود بنویسد، در همین راستا وی در پاسخ به این سوال که «اگر رسیدن به خوشحالی برای هر فردی مسیر خاصی دارد، خواندن این کتاب چه فایدهای میتواند داشته باشد؟» میگوید که «اگرچه مسیر خوشحالی برای هر کس متفاوت است، اما خواندن تجربیات دیگران کمک میکند تا راحتتر در این مسیر حرکت کنیم.»
ایده نوشتن این کتاب از آنجا به فکر گریچن رابین رسید که او در یک روز بارانی در یکی از اتوبوسهای شهر نیویورک از خودش سوال کرد که هدف اصلی زندگیاش چیست؟ رابین برای این سوال تنها یک پاسخ داشت و آن پاسخ نیز خوشحال زندگی کردن بود.
این کتاب در 12 فصل نوشته شده و نویسنده برای نامگذاری هر فصل از نام ماههای سال میلادی استفاده کرده است، هدف رابین از این کار این است که تغییرات به وجود آمده برای خوانندگان کتاب کاملا مفهوم و قابل لمس باشد. رابین در هر فصل یکی از جنبههای مهم زندگی مانند زندگی زناشویی، شغل، فرزندپروری و... را بررسی میکند و بر خوشحال کردن آن جنبه متمرکز میشود.
برای مثال فصل اول این کتاب با «ماه ژانویه» آغاز شده که سرزندگی و افزایش انرژی موضوع بحث آن است؛ رابین در این فصل تصمیم میگیرد برای افزایش انرژی بیشتر ورزش کند و یا چیزهای بیشتری به نیازمندان ببخشد.
در فصل آخر این کتاب به نام «دسامبر» نویسنده همچنین تصمیم میگیرد سخت تلاش کند و به بررسی شادی بپردازد. در این فصل رابین نشان میدهد به تصمیماتی که در فصلهای قبل گرفته، متعهد مانده است و برای شاد بودن و شاد زیستن سخت تلاش خواهد کرد.
یکی از ویژگیهای این کتاب این است که خوانندگان آن حتما نباید افراد افسرده یا با مشکلات خاصی باشند، افراد با زندگی خوب نیز میتوانند با مطالعه این کتاب برای داشتن شادی و خوشبختی بیشتر تلاش کنند.
کتاب «پروژه خوشبختی» پس از چاپ و انتشار در فهرست پرفروشترینهای روزنامه نیویورک تایمز قرار گرفته و استقبال از آن باعث شده تا به 35 زبان دنیا ترجمه شود.
بخشهایی از کتاب «پروژه خوشبختی» به این شرح است:
«گفتن این حرف به خودتان راحت است (من وقت ندارم با آدمهای جدید ملاقات کنم یا دوست جدید پیدا کنم)، اما معمولا این حقیقت ندارد و اگر میتوانید وقتش را پیدا کنید، پیدا کردن یک دوست جدید فوقالعاده انرژیزاست، نه سست کننده. دوستان جدید باعث میشوند وارد علایق، فرصتها و فعالیتهای جدید شوید و با این کار دنیای شما را بسط میدهند؛ آنها میتوانند منبع ارزشمندی از حمایت و اطلاعات باشند و درست مثل ترغیب کننده شادی، شما نیز میتوانید همان نقش را برای آنها بازی کنید.»
«یک استراتژی که برای پیدا کردن دوست بیشتر اتخاذ کردم شاید به نظر کمی از روی خونسردی و حساب شده باشد، اما واقعا جواب داد. یک هدف پیشبینی شده تعیین کردم. وقتی وارد موقعیتی میشدم که با افراد جدید ملاقات میکردم، این هدف را برای خود تعیین میکردم که سه دوست پیدا کنم، مثلا در میان والدین کلاس الیزا. برای مثال، شروع یک شغل جدید، شروع یک کلاس یا نقل مکان به یک محلهی جدید، فرصتهای بدیهی برای پیدا کردن دوست جدید هستند. داشتن یک هدف عددی در ابتدا به نظر تصنعی بود، اما نگرشم را از (آیا از تو خوشم میآید؟ آیا وقت دارم که بشناسمت؟) به چنین چیزی تغییر داد: (آیا تو آن شخصی هستی که قراره یکی از سه دوستم باشه؟)»
« (جین استنفورد اسکافت) نوشته است، « افراد شاد نیازی به تفریح ندارند.» اما در حقیقت، پژوهشها نشان میدهد که نداشتن احساس بد، برای آنکه شما را شاد کند، کافی نیست. بلکه باید تلاش کنید که منشا احساسات خوب را هم پیدا کنید. یکی از راههای داشتن احساس خوب آن است که زمانی را به تفریح اختصاص دهید.»
« برای من کتاب، منبع بزرگی از شادی و تفریح است. من کتاب جمع میکنم، میخوانم و در اینترنت دنبال کتاب میگردم. باز کردن یک کتاب «جدید»، چه قبلا کسی آن را خوانده باشد و چه تازه از چاپ درآمده باشد، بسیار لذت بخش است.»
انتهای پیام
نظرات