اسمش را روی تابلوی ورودی، «شهرک» نوشتهاند اما بیشتر شبیه یک روستاست؛ روستایی که راهش را آسفالت کردهاند اما پر از سوراخ و چالههای عمیق است. جدول خیابانها رنگپریدهاند و بلوکهای سیمانی در سربالاییها رو به آسمان رفتهاند. ساکنانش هم از سراسر ایران جمع شدهاند؛ مردمی با فرهنگها و سبک زندگی متفاوت؛ روستایی با بلوکهای سیمانی و ۷۲ ملت. خانههای «شهرک آبشناسان» با عنوان مسکن مهر و با هدف تامین مسکن اقشار کمدرآمد جامعه در دولت نهم به ریاست محمود احمدینژاد در ۴۰ کیلومتری تهران و نزدیک رباطکریم ساخته شد. ساخت و ساز این خانهها همچنان ادامه دارد و با آنکه برخی از واحدها نیمهکارهاند اما مردم در آپارتمانها ساکن شدهاند!
قیمت رهن یک واحد آپارتمان ۵۰ متری یکخوابه حدود ۲۵ میلیون تومان و دو خوابه ۳۵ تا ۳۸ میلیون تومان است. هر ساختمان ۲۵ واحد است. امکانات هر واحد شامل آب، گاز و برق، کابینت، پارکینگ و آسانسور است. از شهرک آبشناسان تا رباط کریم ۱۰ دقیقه راه است که حداقل ۵۰ تاکسی برای حمل و نقل ساکنان آنجا وجود دارد.
کل شهرک دو مرکز تجاری دارد که یکی از این مراکز را مشاوران املاک اِشغال کردهاند و یکی دیگر هم نیمهساخته است. مالک یکی از بنگاهیها به ایسنا میگوید: «مردم اینجا از شهرهای دیگه اومدن. از شیراز و کردستان و لرستان گرفته تا شهرهای دیگه و بیشترشون قشر کمدرآمدن. خود من اهل سبزوارم. خیلی از صاحبخونههای اینجا با ۱۰ یا ۲۰ میلیون تومن خونهدار شدن و حالا خونهشون ۲۰۰ میلیون تومن شده. با ۱۴۰ یا ۱۵۰ میلیون تومن میشه اینجا خونه خرید. مثلا خونهی ۵۵ متری دارم ۱۲۵ میلیون تومن. اینجا بهترین آب خوردن رو داره و از شمرون تهرون میاد! آب اینجا خیلی خوبه و وقتی کولر رو روشن میکنیم، رسوب یا شوره نمیزنه. الان رباط کریم فاضلاب نداره اما اینجا فاضلابش وصله. واسه رباط کریم هم همیشه ماشین داره حتی روزهای تعطیل هم ماشین هست. اصلا هم تعطیلی نداره، مثل تهران نیست. مردم تهران اصلا زندگی ندارن و فقط دنبال پولن. نه تعطیلات میشناسن، نه شهادت و نه ولادت، هیچی! چون مخارج بالا رفته مردم فقط مجبورن کار کنن.»
برخی از واحدهای مرکز تجاری شهرک آبشناسان همچنان خالیاند و پشت ویترین چند مغازهای در راهروهای پشتی هم لباسهای زنانه و بچگانه چیده شده و چند زن داخل آن نشستهاند. داخل مغازه چند ظرف عسل و ترشی هم برای فروش چیده شده است. برای اینکه درآمدی داشته باشند و حوصلهشان سر نرود برای خودشان مغازهای دست و پا کردهاند تا روزهایشان بهتر بگذرد. یکی از آنها لامپ و وسایل الکتریکی میفروشد و دیگری از بازار تهران پوشاک زنانه و بچگانه میخرد و برای فروش به آبشناسان میآورد.
همین که خانهای برای خودشان دارند و مجبور نیستند هر سال اسباب و اثاثیهشان را جمع کنند و از یک خانه به خانه دیگری بروند، خوشحالند و میگویند: «مجبوریم اینجا زندگی کنیم. چیکار کنیم؟ حداقل دیگه مستاجر نیستیم.»
یکی از آنها کُرد کرمانشاه است و از وقتی ازدواج کرده، برای زندگی به شهرکهای اطراف تهران آمده است و حالا یک مغازه گرفته که لوازم برقی و لامپ میفروشد: «خب معلومه که زندگی تو شهر خودم بهتره اما وقتی اونجا کار نیست مجبورم با شرایط اینجا کنار بیام. اول سلطانآباد گلستان زندگی میکردم بعد مسکن مهر ثبت نام کردم و اومدم آبشناسان. پنج سالی میشه که مغازهمو راه انداختم و حالا دیگه جا افتادم. بالاخره همهی خونهها هم به لامپ نیاز دارن. ببین، هر چی سخت بگیری، زندگی هم سخت میگذره. بالاخره هر جایی مشکلات خودشو داره. اینجا هم یه خانه بهداشت داره که معمولا زنهای باردار ازش استفاده میکنن. چند تا فروشگاه، سوپرمارکت، نانوایی و تاکسی هم داره که همهی امکانات شهرکه. مثلا پسر کوچیکم خیلی فوتبال دوست داره و دلش میخواد بره باشگاه اما اینجا باشگاه و زمین فوتبال نداره.»
هنوز حرفهایش تمام نشده که یکی از فروشندههای لباس هم سفرهی دلش را باز میکند. او هم هشت سالی میشود که ساکن شهرک آبشناسان شده و برای خودش کسب و کار راه انداخته است: «اگه بچه نداشته باشی و ماشین داشته باشی واسه زندگی تو اینجا مشکلی نداری. اینجا، بیشتر قشر فقیر، زحمتکش و کارگر زندگی میکنن. مردها صبحها بیدار میشن و میرن شهرکهای اطراف سر کار و حقوق خیلیهاشون ماهها عقب میفته. بعضی از زنها هم که کاری ندارن تا ظهر میخوابن. پسر من هر روز صبح که بیدار میشه به جونم غُر میزنه که بریم شهریار زندگی کنیم اما کجا برم؟ اگه همین خونه رو هم از دست بدم دیگه سرپناهی ندارم. سر خودمم با این مغازه گرم کردم. شاید از صبح تا ظهر مشتری نداشته باشم اما از بیکاری که بهتره. اگه پول داشته باشی و مغازه رو پر کنی، مشتری هم میاد. شوهرم بازنشسته وزارت دفاعه و یه واحد دیگه هم داریم که نصف قسطشو پرداخت کردیم. اگه خواستی خونه بخری بیا یکی از واحدهای ما رو بخر. باید حواست باشه چون صاحب برخی از خونههای اینجا قسطهاشونو پرداخت نکردن، خونه رو به یکی دیگه میفروشن. منطقه صبا باطری و مهری ۵ و ۶ بهترین خونهها رو دارن که فضای سبز و پارکینگ هم دارن.»
شهرک آبشناسان برای بانوان یک باشگاه ورزشی هم دارد که زیرزمینِ یک ساختمان نیمهکاره است؛ یک سالن کوچک که تقریبا هیچ دستگاهی ندارد و دختران انگشتشمار جوانی در آن ورزش میکنند.
کوچههای شهرک هم جای خوبی برای وقتگذرانی بسیاری از بچهها شده است. یکی از آنها پنج سالی میشود همراه خانوادهاش از شهرک گلستان به آبشناسان مهاجرت کرده و کلاس ششم است: «اینجا فقط یه پارک کوچیک داره و دیگه هیچی نداره. باید دُرستش کنن. منم امسال مدرسهم تموم بشه باید سال دیگه برای درسخوندن برم رباط کریم. با اتوبوس هم میتونم برم.»
زندگی با حداقل امکانات در شهرک آبشناسان جریان دارد. در گوشهای از شهرک، وانتها با بارهای میوه، سبزی و وسایل خانه تجمع کردهاند و شاگرد میوهفروش داد میزند «همه چی کیلو ۲۵۰۰ تومن» و زنها در حال سوا کردن میوههای سالم از خراب و گندیده هستند.
انتهای پیام
نظرات