کمبود امکانات فراغتی در نقاط مختلف کشور بویژه در اراک همواره مورد انتقاد خانواده ها و حتی مسئولان بوده و باعث می شود که در روزهای بلند تابستان بیش از هر زمانی شاهد گردهمایی گروه هایی از نوجوانان در گوشه و کنار پارک ها یا خیابان های اصلی و فرعی شهر باشیم که سعی می کنند با گپ و گفت و خنده و شوخی به بی کیفیت ترین از خمیازه های ناشی از بیکار، بی حوصلگی و روزمرگی فرار کرده و روزهای دراز تابستان را به شب برسانند.
مشاهده این مناظر به خودی خود نگران کننده هست و اوضاع وقتی نگران کننده تر می شود که دود سفید باریکی از گوشه دست یکی دوتا از آنها به هوا بلند شده باشد.
البته این روزها فضاهای مستعد بروز ناهنجاری های اجتماعی هم رنگ و لعاب مدرنیته به خود گرفته اند، کافه ها مامنی برای نوجوانان و جوانان شده اند تا بخشی از اوقات خود را آنجا بگذرانند، اماکنی که برای مصرف سیگار و قلیان بسیار مناسب و البته علیرغم تمام ممنوعیت ها آماده ارائه خدمات هستند.
جدای از تمام سوالاتی که درخصوص ایجاد چنین وضعیتی به ذهن می رسد، یک سوال پررنگ تر به نظر می رسد و آن اینکه چرا در زمان حضور جوانان و نوجوانان در جمع های اینچنینی سیگار و قلیان جزو اولین انتخاب های آنها هستند؟ چه چیزی در قُل قُل قلیان وجود دارد که سن مصرف آن هرساله کاهش می یابد و نوجوانان و جوانان تا این حد به استعمال آن علاقه نشان می دهند؟
سهرابی معاون اجتماعی موسسه کادراس(موسسه تحقیقات، رهیافتها و مطالعات بین المللی مواد مخدر)، ماده اصلی اعتیادآور دخانیات که فرد را مبتلا به انواع بیماریها و اعتیاد به مواد دیگر میکند را «نیکوتین» عنوان میکند و می گوید: نیکوتین ماده اصلی اعتیادآور سیگار است و مخدری محسوب میشود که اثرات آرامبخش کوتاهی دارد و باید گفت بسته به میزان مصرف به شدت اعتیادآور است؛ نیکوتین ناشی از استنشاق دود سیگار، توتون و تنباکو به لحاظ تحریک دوپامین و سروتونین انتقالدهندههای عصبی در مغز، حافظه بلندمدت را افزایش داده و انجام برخی وظایف ساده را تسهیل میکند. در واقع آنچه باعث محبوبیت مصرف سیگار میان جوانان شده، تاثیر فوری نیکوتین بر مغز است که افزایش کارایی و کاهش اضطراب را در پی دارد و البته کم هزینه است.
در کنار همه مواردی که درخصوص تمایل به مصرف نیکوتین مطرح است، گاهی افراد برای بزرگ نشان دادن خود در بین همسن و سالان به سراغ دخانیات می روند و همین شروعی می شود برای مصرف الکل و مواد مخدر در آینده که این روزها دختر و پسر هم نمی شناسد. روزگاری مصرف دخانیات در بین پسران رایج بود، اما این روزها کم نیستند دخترانی که سیگار یا نی قلیان دست گرفتن را ژست می دانند تا بتوانند در میان همسالان خود جایی داشته باشند.
اینکه سن مصرف دخانیات در کشور کاهش یافته بر کسی پوشیده نیست، منابع مختلف از رسیدن سن مصرف به ۱۳ تا ۱۴ سال خبر می دهند، اما ایراد کار کجاست که یک نفر درست در سن نوجوانی به دخانیات گرایش پیدا می کند.
سمیه بهزادی پور کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده در گفت و گو با ایسنا با اشاره به تجربیات عینی خود در بند نسوان زندان اراک بیان کرد: استان مرکزی متاسفانه در موضوع اعتیاد زنان پرچم دار است و زمان زیادی است ناقوس های هشدار در این حوزه به صدا درآمده است، اما شنونده ای برای این صدا وجود ندارد.
وی اظهار کرد: آنچه در بند نسوان دیده ام و تجربه کرده ام را می توانم به سه گروه زنانی که همسر معتاد دارند، دخترانی که پدر، مادر و برادر معتاد دارند و زنان و دختران دارای دوستان معتاد تقسیم بندی کنم و این سه گروه را می توان سه گروه کلیدی در موضوع اعتیاد زنان در سطح کشور قلمداد کرد.
بهزادی پور با تاکید بر اینکه همه آنچه که از آن به عنوان آسیب های اجتماعی یاد می شود مانند طلاق، فرار دختران، اعتیاد و... ریشه در خانواده دارد، افزود: قطعا نمی توان تاثیر جامعه را نادیده گرفت و جمله "جامعه خراب است" که در توجیه این مسئله همواره تکرار می شود را نمی پذیرم.
وی تصریح کرد: بله جامعه دچار مشکل است و ما با سونامی انواع آسیب های اجتماعی و سونامی آسیب های نوپدید مواجه هستیم، اما اگر دقت کنیم همه معتاد یا گرفتار آسیب های اجتماعی نیستند. لازم است جزئی نگر باشیم و ببینیم چه خانواده هایی درگیر آسیب های اجتماعی و اعتیاد نمی شوند.
این مشاور خانواده با بیان اینکه افرادی که یک آغوش امن، گوش امن و خانه امن در اختیار دارند قطعا به معضل آسیب های اجتماعی گرفتار نمی شوند، گفت: زمانی که عزت نفس و خودباوری یک کودک در خانواده از دوران خردسالی شکل نمی گیرد، تایید نمی شود، دیده نمی شود، تشویق نمی شود و فرصت ابراز وجود به وی داده نمی شود و با این شرایط به سنین نوجوانی و جوانی می رسد، نمی تواند در خانواده گوش و آغوشی امن پیدا کند، در چنین خانواده ای همیشه نیمه خالی لیوان وجودی او و ایرادات و نقاط ضعفش دیده شده و سه ویروس تحقیر، سرزنش و مقایسه را در اطراف خود داشته است، پس طبیعتا در بیرون از خانه به دنبال گوش و آغوشی امن می گردد.
وی بیان کرد: نوجوانی که در خانواده با این شرایط مواجه است، حاضر است هر باجی بدهد تا در بین همسالان خود تایید و دیده شود. زمانی که عزت نفس و خودباوری در نوجوان شکل نگرفته و حس خودارزشمندی ندارد، اعتماد به نفس نخواهد داشت، در نتیجه قدرت نه گفتن و جرات مندی ندارد چراکه او "تاییدطلب" و وابسته پرورش یافته و هسته قوی شخصیتی در این نوجوان بارور نشده است.
بهزادی پور فرمول یک شخصیت جرات مند را این چنین بیان کرد: یک کودک با شخصیت قوی دارای عزت نفس(خودباوری) است پس اعتماد به نفس و در ادامه جرات مندی دارد و چنین فردی در نهایت قدرت نه گفتن خواهد داشت، اما در نقطه مقابل، فردی که گرفتار آسیب های اجتماعی می شود فاقد این ویژگی های شخصیتی است. او تایید طلب است و در نهایت در جامعه به فردی قربانی تبدیل خواهد شد.
وی تاکید کرد: نوجوان فاقد عزت نفس با ورود به جامعه به دلیل اینکه به دنبال تایید دیگران است و قدرت نه گفتن ندارد، اولین نخ سیگار را به دست می گیرد و در ارتباطات دوستانه در کافه ها و سفره خانه ها مصرف قلیان را شروع می کند. از سوی دیگر برخی پدر و مادرها خودشان نی قلیان را به دست بچه ها می دهند و در واقع خودشان مستقیما الگوی ناکارآمد کودکشان هستند. کافی است در روز تعطیل نگاهی به سطح شهر بیندازیم، کودکی را می بینیم که با دقت رفتار پدر و مادر در کشیدن سیگار و قلیان را ضبط می کند و قطعا این آموزش ضبط شده را دیر یا زود پیاده خواهد کرد.
وی اظهار کرد: با ورود این کودک به دوران نوجوانی و جوانی و حرکت او به سمت سیگار و قلیان پای بیان مواردی همچون نبود امکانات رفاهی و تفریحی در توجیه سیگار کشیدن او به میان می آید در حالی که چنین توجیهی قابل قبول نیست چراکه بسیاری از نوجوانان هستند که از تفریحات و امکانات متنوع و خاصی هم برخوردار نیستند، اما به سمت آسیب های اجتماعی کشیده نمی شود.
این مشاور خانواده با تاکید بر اینکه نباید صورت مسئله را پاک کرد، گفت: البته قبول دارم که جوانان و نوجوانان اراکی امکانات و رفاه ندارند و تفریحی برای روز تعطیل ندارند و معلوم نیست تا چه زمانی باید برای گذران اوقات فراغت به معدود پارک های موجود سر بزنند و در نهایت برخی از این تفریحات به تشکیل پرونده در پلیس امنیت اخلاقی منجر می شود. پرونده هایی که مربوط به دختران ۱۶ یا ۱۷ ساله بود، اما در سال ۹۸ به دختران ۱۲ ساله رسیده است.
وی بیان کرد: آموزش و پرورش باید عزم خود را جزم کند و صادقانه واقعیات را ببیند، آموزش و پرورش باید چشم و گوش خود را باز کند، تا چه زمان می خواهد خودش را گول بزند؟ سن ارتباطات جنسی و مصرف دخانیات در دختران و پسران محصل به شدت افت کرده است به همین دلیل باید آموزش و پرورش به درستی وارد میدان شود و باید نیروهای مجرب روانشناس و مشاور در مدارس را توانمند کند.
بهزادی پور با اشاره به خلاء کمبود مشاور در مدارس ابتدایی تصریح کرد: در ابتدای راه که باید پایه و بنیاد درست در کودکان نهادینه شود، به لزوم حضور مشاور توجهی نمی شود، اما در پایه راهنمایی و دبیرستان مشاور تحصیلی معرفی می شود و قطعا این رفتارها اثربخش نخواهد بود.
وی بر توانمندسازی خانواده ها در کنار نیروهای آموزش و پرورش تاکید کرد و افزود: آموزش و پرورش باید کارگاه آموزش خانواده درست و کارآمد برگزار کند. من سه سال در یکی از بهترین دبیرستان های اراک با ۴۳۰ دانش آموز به عنوان روانشناس کار کردم و ۴۳۰ پدر را برای مشاوره دعوت کردم. همیشه زیر دعوتنامه می نوشتم ورود مادران ممنوع و صرفا به تبیین نقش و اهمیت پدر در دوران بلوغ در پیشگیری از آسیب های اجتماعی دختران پرداختم. امروز اثرات این اقدام مثبت را شاهد هستم و بسیاری از سازش های والدین در این مشاوره ها رقم خورد، کافی است آموزش و پرورش مسیر مشاوره را به درستی در مدارس در پیش بگیرد.
بهزادی پور با بیان اینکه والدین الگوی فرزندان خود هستند و باید این نقش را به خوبی ایفا کنند، گفت: باید انرژی بیشتری در بحث آموزش خانواده ها گذاشته شود، اینکه یک پدر یا مادر در مقابل کودک خود سیگار یا قلیان می کشد و می گوید کودک متوجه نیست، اشتباه بزرگی است و چالش ناشی از چنین تفکری ظرف سه تا چهار سال بعد خود را نشان می دهد.
این مشاور خانواده اظهار کرد: هرچقدر آمار دادیم، آمار ساختیم، طرح ارائه کردیم و عکس گرفتیم، کافی است. دستگاه های دولتی باید دست از موازی کاری در امر آسیب های اجتماعی بویژه اعتیاد بردارند. باید یک هسته اصلی در یک ارگان کلیدی به عنوان هسته مرکزی مبارزه با آسیب های اجتماعی تشکیل داده و تمام انرژی، امکانات و منابع را متمرکز کنیم تا بتوانیم به نتیجه مثبت برسیم.
انتهای پیام
نظرات