به گزارش ایسنا، در آذر ۱۳۹۸ شهر ووهان در استان هوبئی چین کروناویروس جدید در انسان شناسایی شد. ویروسی که پیش از آن هم به صورت مرتب در جمعیت انسانی ایجاد بیماری میکرد و باعث عفونت سیستم تنفسی در کودکان و بزرگسالان میشد و انواعی از آن مثل سارس و مرس تلفات انسانی قابل توجهی داشت.
اما کروناویروس جدید که با نام کووید ۱۹ شناخته شده با مدل های قبلی تفاوت ویژه ای دارد. این ویروس قابلیت انتقال فوقالعاده بالایی داشته و به همین دلیل خطر همه گیر شدن آن بسیار بیشتر از انواع دیگر کروناویروس است. نکته دیگر جامعه هدف این ویروس عجیب است یعنی افراد با سن بالا و یا دارای بیماری های ریوی و تنفسی، قلبی، دیابتی و در کل کسانی که سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است.
شیوع این ویروس از چین ابتدا این کشور را درگیر کرد اما کم کم با مسافرت افراد مختلف به چین و یا بالعکس و سرعت انتقال کووید ۱۹ کم کم به معضلی جهانی تبدیل شد و تاکنون در بیش از ۸۰ درصد کشورهای جهان شناسایی شده است. درست است که گفته می شود کروناویروس جدید تنها بین ۲ تا ۴ درصد مبتلایان را به کام مرگ می کشاند و حتی از آنفولانزای "ان. ۱ . اچ ۱" خطر کمتری دارد اما با توجه به سرعت انتشار و همه گیری آن حالا به نگرانی اصلی مردم جهان بدل شده است.
برخی متخصصان این بیماری را صرفا یک موضوع مرتبط با بهداشت و درمان می دانند، اما عدهای هم این سوال را مطرح می کنند که آیا ممکن است کووید ۱۹ یک ویروس آزمایشگاهی و ساخته دست بشر برای مقاصد خاص سیاسی و اقتصادی باشد؟
اینجاست که مبحثی تقریبا جدید که در یک دهه گذشته بیشتر روی آن تحقیق شده مطرح می شود؛ جنگ هیبریدی یا نبرد ترکیبی!
در تعریف جنگ هیبریدی گفته شده نوعی از جنگ است که در آن یکی از طرفهای درگیر ساختار نیروهای خود را بهنوعی بهینه کرده است که از ترکیب تمام منابع موجود - هم متداول و هم غیرمتداول - در یک زمینه و بستر فرهنگی منحصر بهفرد استفاده کند تا اثرات خاص و همافزایی در برابر یک رقیب متداول ایجاد کند.
ارتش ایالات متحده آمریکا هم در دستورالعملی، جنگ هیبریدی را اینگونه تعریف کرده است: یک ترکیب متنوع و دینامیک از نیروهای متداول، غیرمتداول، اجزای مجرمانه یا ترکیب این نیروها و اجزا بهگونهای متحد و بهشکلی که هر کدام مزایایی برای دیگری داشته باشند. این نیروها تواناییهای خود را برای استفاده از سلاحها و تاکتیکهای متداول و غیرمتداول با هم ترکیب میکنند.
این نوع جنگ را نسل چهارم جنگ ها می دانند که در تعریفی ساده نبردی همه جانبه و در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... است که با ضعیف کردن طرف مقابل میتواند به حمله نظامی و فروپاشی از درون بدون حمله نظامی منجر شود. اصلی ترین ویژگی این مدل از جنگ، ابهام و غافلگیری ناشی از ابهام است.
برخی از کارشناسان استراتژیک معتقدند که ایالات متحده آمریکا به همراه متحدانش به خصوص رژیم صهیونیستی مدت هاست که با ایران وارد نوعی از جنگ هیبریدی شده اند و تلاش دارند با فشارهای همه جانبه داخلی و بین المللی نظام جمهوری اسلامی را براندازی و یا به شدت ضعیف و آسیب پذیر کنند تا نتواند خطری برای منافع آمریکا و متحدانش ایجاد کند.
نمونه هایی از این " استفاده از سلاحها و تاکتیکهای متداول و غیرمتداول" علیه ایران را می توان در سال های گذشته حساب کرد.
ایجاد اسلام هراسی و ایران هراسی در جهان که از محور شرارت خوانده شدن ایران توسط جرج بوش آغاز شد. البته پیش از آن هم توسط محور غربی-عبری-عربی و رسانه ها فشارهای مختلفی علیه ایران از تحریم گرفته تا جنگ و موارد دیگر صورت گرفته بود اما با زمینه سازی بوش و سپس آغاز تبلیغات منفی علیه برنامه هسته ای ایران، ترس دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای به راحتی در افکار عمومی جهان جا افتاد تا مذاکرات فشرده هسته ای از ۱۵ سال پیش بین ایران و غرب آغاز شود.
این مذاکرات با همان سیاست چماق و هویج همیشه زیر سایه احتمال تحریم و یا روی میز بودن همه گزینه ها علیه ایران - از جمله حمله نظامی - میزان قابل توجهی از توان دیپلماتیک ایران را متوجه خود و فرسوده کرد و خودبخود مانع گسترش روابط ایران با سایر کشورها شد.
از طرفی به بهانه فک پلمب تاسیسات هسته ای ایران، تحریم های یک جانیه آمریکا و سپس تحریم هایی با حمایت شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران آغاز شد و با اوج گرفتن آن ایران عملا از نظر اقتصادی با فشار فزایندهای مواجه شد.
در این میان با رشد رسانههای مختلف فارسی زبان تحت حمایت کشورهای غربی و عربی یک بمباران تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی آغاز شد تا با ایجاد نارضایتی در مخاطبان ایرانی از داخل، گسست اجتماعی و فاصله میان دولت و ملت ایجاد شود. فاصله ای که البته در برخی موارد با بی تدبیری برخی مسئولان و البته بزرگنمایی رسانه ها و ضعف رسانه های داخلی در مقاطعی بیشتر هم شد.
از سوی دیگر جنگ ایدئولوژیکی با کمک رسانه هایی به ظاهر مذهبی برای ایجاد شکاف میان ادیان مختلف داخل ایران به خصوص شیعه و سنی آغاز شد و همزمان با تبلیغات و حمایت از گروه های تجزیه طلب و یا تروریستی، نوعی حمله غیرمستقیم هم به ایران صورت گرفت.
در این میان ناگهان گروه های تکفیری و تروریستی که رسما هدف اصلی خود را شیعیان ایرانی می دانستند در منطقه شکل گرفتند و با رشد و قدرت گرفتن آنها و احتمال در خطر قرار گرفتن امنیت ملی و مرزهای ایران و البته با درخواست کشورهای درگیر، ایران مجبور به ورود به جبهه مقابله با این گروه ها از جمله القاعده، داعش، جبهه النصره و ... شد که خود این موضوع تلاشی برای فرسایش نیروهای نظامی ایران به حساب می آید.
با گسترش اینترنت و شبکه های مجازی بازار خبرسازی ها و فیک نیوزها هم داغ شد تا هر روز در گوشه ای از ایران شایعه ای ایجاد و بزرگنمایی و پخش شود. البته این به معنای انکار و یا نادیده گرفتن مشکلات موجود در کشور و یا سوءمدیریت ها نیست.
با به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای در سال ۱۳۹۴ به نظر می رسید شاید با برداشته شدن تحریم ها، فشارهای بین المللی اقتصادی کم شود اما به گفته مقامات جمهوری اسلامی، ایران نتوانست چندان از میوه برجام استفاده کند و با روی کار آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام، حتی تحریم ها و فشارهای بیشتری علیه ایران اعمال شد تا مشخص شود برنامه هسته ای تنها بهانه ای برای فشار بر ایران بوده است و حتی اگر این موضوع هم حل شود موضوعاتی مثل برنامه موشکی و فضایی ایران، حقوق بشر، حمایت ایران از محور مقاومت در منطقه و ... بهانه های دیگری برای ادامه فشار بر ایران به حساب می آیند.
جالب اینجاست که این جنگ هیبریدی وقتی در موضعی با موفقیت کمتر یا شکست مواجه می شود در نقطه ای دیگر با شدت بیشتری ادامه پیدا می کند.
مثل سنجش میزان آسیبی که ایران از این نبرد پیچیده ترکیبی دیده اتفاقاتی مثل حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و یا حمله به رژه ارتش صورت گرفت اما پاسخ قاطع ایران با موشک باران مقر داعش در دیرالزور، پروژه ایجاد نارضایتی مردمی شدت بیشتری گرفت.
گسست اجتماعی ایجاد شده و نارضایتی مردمی از فشارهای اقتصادی همراه با تبلیغات گسترده رسانه ای، کم کم خود را در اتفاقاتی مثل اعتراضات دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ نشان داد که در سال های دیگر با بهانه های مختلف ادامه خواهد یافت.
هر چند که برخی مسئولان با تصمیمات اشتباه و یا سوءمدیریت، خودشان می توانند از دلایل اصلی برخی اعتراضات باشند که این هم در بعضی موارد با نفوذ افرادی خاص در نهادهای تصمیم ساز می تواند در پازل همان جنگ هیبریدی قرار بگیرد. البته تاکید میشود که هیچ کدام از این دلایل توجیه کننده مشکلات موجود در کشور، سوءمدیریت ها، فسادهایی که بعضا دامن برخی مدیران را هم گرفته و ... نیست.
از طرفی با پیروزی محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی در منطقه از یمن و لبنان گرفته تا عراق و سوریه و ضعیف شدن گروههای تکفیری، حمله به فرمانده اصلی این محور آغاز شد. ابتدا با ایجاد شایعات مختلف درباره سردار قاسم سلیمانی ترور شخصیتی فرمانده نیروی قدس سپاه آغاز شد و سپس ضربه اصلی زده و این فرمانده موفق بین المللی در اقدامی برخلاف تمام موازین بین المللی و حقوقی، ترور شد و به شهادت رسید.
البته باز هم پاسخ سریع ایران در حمله به پایگاه آمریکایی عین الاسد در آمریکا نشان داد که هنوز جنگ هیبریدی علیه ایران به نقطه مطلوب آمریکا و متحدانش نرسیده است.
اینکه تصور شود جنگ هیبریدی تنها از سوی آمریکا علیه ایران صورت گرفته اشتباه است و نسل چهارم جنگ ها به خصوص از سوی ایالات متحده علیه تمامی کشورهایی که به زعم آمریکایی ها مخالف قدرت طلبی این کشور در جهان و یا رقیب آن به حساب می آیند در جریان است.
حالا شاید دلیل گسترش ویروس کرونا به خصوص در دو کشور چین به عنوان رقیب اصلی اقتصادی آمریکا و ایران به عنوان دشمن ۴۰ ساله ایالات متحده کمی روشنتر شود. هر چند که این یک احتمال است اما برخی نشانه ها مثل اطلاعاتی که برخی متخصصان از دستکاری ویروس کرونا در آزمایشگاه ها دادهاند می تواند این احتمال را قوت بخشد. به خصوص وقتی که از ضرر چند میلیارد دلاری اقتصاد چین سخن به میان می آید و صندوق بینالمللی پول در پیش بینی خود رشد اقتصادی چین در سال ۲۰۲۰ میلادی را کاهش داده و ۸.۵ درصد اعلام کرده است.
در ایران برای اولین بار روز ۱۳ اسفند سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل از احتمال ترور بیولوژیکی سخن گفت و عنوان کرد: منشاء توسعه کرونا با شواهد و قرائن تحلیلی و راهبردی و بعضی نکات خبری به دشمن ارجاع میشود، اما اثبات تخصصی ترور بیولوژیکی نیاز به بررسیهای آزمایشگاهی و مقایسه بین ژنوم ویروس اولیه ثبت شده و نتایج مطالعه روی ژنومهای جدید از نظر نوع تغییرات عامدانه روی آن دارد. هر چند بررسی پیامدهای این ویروس از نظر میزان تلفات یا وسعت همهگیری و نوع موج رسانهای حاکم بر آن در جهت تشدید ترس و وحشت و نگرانی بین مردم این فرضیه را تقویت میکند که یک حمله زیستی با اهداف اقتصادی علیه چین و ایران روی داده است.
پس از آن سردار حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران روز ۱۵ اسفند در مراسم تودیع و معارفه فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان از این ویروس به عنوان عاملی برای زمینگیرسازی تهران و پکن یاد کرد و گفت: امروز هم حتی در مبارزه با این ویروس که ممکن است محصول تهاجم بیولوژیکی آمریکا باشد که ابتدا به چین سپس به ایران و سایر نقاط دنیا شیوع پیدا کرده، پیروز خواهیم شد و آمریکا بداند که اگر این کار را انجام داده به اهلش بر خواهد گشت.
روز ۱۹ اسفند هم سردار حسن عراقی زاده، رئیس اداره بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح و مسئول مبارزه با کرونا در این ستاد در گفت و گویی به احتمال حمله بیولوژیک آمریکا از طریق انتشار ویروس کرونا اشاره و تصریح کرد: در این باره برخی شواهد و احتمالات وجود دارد که باید بر اساس آنها قضاوت کرد. همه ما می دانیم که آمریکا در برخی کشورها آزمایشگاههایی دارد که درباره انواع ویروس ها آزمایش های بیولوژیک و مهندسی ژنتیک انجام می دهد. قبلاً هم سابقه داشته که آمریکا از این ویروسها به عنوان سلاح استفاده کرده باشد و از آنجا که این ویروس، ویروسی جدید است ممکن است در همین آزمایشگاهها ایجاد شده باشد البته هنوز به طور قطعی نمی توان گفت اما به عنوان یک احتمال می تواند مطرح باشد. این احتمال را بررسی و اگر به نتیجه قطعی برسیم اعلام خواهیم کرد.
همچنین حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس در اظهاراتی، کرونا را "بیوتروریسم توزیع شده در ایران و چین" توصیف کرد و خواستار تشکیل سازمانی مستقل از پدافند غیرعامل برای برخورد با این قبیل حملات شد.
در کنار اینها می توان به زمینه سازی های رسانهای برای آمادگی افکار عمومی در مواجهه به چنین اتفاقی اشاره کرد از جمله شیوع ویروسی کشنده از شرق آسیا در انیمیشن سیمپسون ها و یا فیلم هالیوودی "شیوع" که تصاویر آن شباهت عجیبی به حال و روز این روزهای جهان دارد.
نکته جالب اینجاست که طبق گفته برخی محققان کروناویروس جدید روی ژن های خاصی تاثیر بیشتری داشته و مثلا در شرق آسیا چینی ها، کره ای ها و ژاپنی ها را بیشتر درگیر کرده است اما در کشورهای پرجمعیتی مثل مالزی، اندونزی و هند به عنوان بزرگترین و پرجمعیت ترین همسایه چین به شدت دیگر کشورها اثر نکرده است. جالب است که در این سو و در خاورمیانه هم ایرانی ها از همه بیشتر با این ویروس درگیر بوده اند - که البته این به معنای نادیده گرفتن برخی تصمیمات اشتباه و یا رسومات غلط در ایران نیست - و جالب تر اینکه با شیوع این ویروس در اروپا، ایتالیایی ها که از نظر ژنتیکی بسیار شبیه ایرانیان هستند بیشترین درگیری را با این ویروس در قاره سبز داشته اند و از همه جالب تر شیوع به شدت محدود کووید ۱۹ در سرزمین های اشغالی است.
شاید این سوال پیش بیاید که اگر این فرضیه حمله بیولوژیک در راستای جنگ هیبریدی درست باشد، چرا خود آمریکا که انگشت اتهام به سوی آن نشانه رفته با این میزان از از شیوع و مرگ بر اثر آن مواجه شده است؟ برای پاسخ این پرسش باید به جامعه هدفی که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد نگاهی انداخت. کروناویروس جدید برای افراد با سن بالا و یا دارای بیماری های ریوی و تنفسی، قلبی، دیابتی و در کل کسانی که سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است، خطر بیشتری دارد. در تفکر لیبرال سرمایه داری این گروه بیشتر در طیف مصرف کنندگان جامعه به حساب می آیند که پس از پایان خدمت خود در حال دریافت حقوق و به نوعی بلعیدن منابع هستند و دیگر نفعی برای جامعه ندارند پس نبودنشان برای کاپیتالیسم بسیار سودمندتر از بودنشان است و مرگشان در آمریکا چندان اهمیتی ندارد.
در همین زمینه روز ۲۲ اسفند ۱۳۹۸حضرت آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا با صدور فرمانی به سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تقدیر از خدمات نیروهای مسلّح به مردم در زمینه مقابله با ویروس کرونا، بر لزوم سازماندهی این خدمات در قالب یک "قرارگاه بهداشتی و درمانی" برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری تأکید و خاطرنشان کردند: این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال "حملهی بیولوژیکی" بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبه رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملی بیفزاید.
از طرفی روز ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ژائو لی جیان سخنگوی وزارت خارجه چین در حساب توئیتر خود نوشت: ممکن است ارتش آمریکا اپیدمی کروناویروس جدید را به ووهان آورده باشد. شفاف باشید! اطلاعات خود را در اختیار عموم قرار دهید! آمریکا یک توضیح به ما بدهکار است.
هر چند که فرضیه حمله بیولوژیکی به وسیله کروناویروس توسط آمریکا یا کشوری دیگر هنوز دقیقا اثبات نشده اما دست کم می تواند این سوال را ایجاد کند که آیا این ویروسی که هفته هاست به خصوص چین و ایران و در کل، جهان را به خود مشغول کرده نمی تواند در پازل همان جنگ هیبریدی که به نمونه هایی از شبکه به هم پیوسته آن اشاره شد، قرار گیرد و با تضعیف و فرسایش کشورهای رقیب و دشمن ایالات متحده، آن پازل را تکمیل کند؟
انتهای پیام
نظرات