پیمان آزاد در کتاب غلبه بر ترس و اضطراب توضیح می‌دهد که چطور با شناخت خود می‌توانیم ترس و اضطراب را در زندگی کنترل کنیم.
درباره‌ی کتاب غلبه بر ترس و اضطراب
کتاب غلبه بر ترس و اضطراب اثر پیمان آزاد است که در زمینه ترس و اضطراب و ترس‌های بیمارگونه مثل ترس از مرگ نوشته‌شده است. پیمان آزاد در این کتاب سعی کرده با تلفیق تجربه و تئوری‌ها راه‌های عملی را برای درمان ترس و اضطراب به‌ویژه ترس از مرگ ارائه می‌کند. نکته مهم درباره این کتاب این است که پیمان آزاد برای مقابله با ترس و اضطراب روش‌هایی را برای بیداری، آگاهی و هوشیاری می‌دهد تا افرادی که می‌خواهند زندگی سالم و با اعتماد به نفسی داشته باشند بتوانند از تمرین‌های تجربی این کتاب در جهت شناخت خود و خالی کردن ذهنیات اضطراب‌زا استفاده کنند. نویسنده در بخش پیشگفتار کتاب توضیح می‌دهد که در این کتاب بیشتر به درمان ترس پرداخته است. چرا که مفهوم ترس پدیده عجیبی است که از دوران کودکی همراه ما است. در واقع این ترس به ما اجازه لذت بردن از زندگی و خلاق بودن نمی‌دهد. او در ادامه بیان می‌کند که ترس‌ها منشا و مبدا گوناگونی دارند اما با این حال باید بدانیم که ترس جزو جداناپذیر زندگی بشر است. این کتاب در 4 بخش ترس و آثار روانی و روحی و جسمی آن را به همراه راه درمان بیان می‌کند.
کتاب غلبه بر ترس و اضطراب در دسته کتاب‌های روانشناسی ترس و اضطراب قرار دارد و برای گروه سنی بزرگ‌سال مناسب است. انتشارات البرز کتاب غلبه بر ترس و اضطراب را عرضه کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرارداده است. تعداد صفحات این کتاب به‌گونه‌ای است که با مطالعه‌ی روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را کمتر از 10 روز بخوانید.
کتاب غلبه بر ترس و اضطراب مناسب چه کسانی است
کتاب غلبه بر ترس و اضطراب برای افرادی است که می‌خواهند در ارتباطات و مراودات خود موفق باشند؛ اما نمی‌دانند چطور و چگونه؟ کتاب حاضر به این افراد می‌گوید که چطور با خودشناسی به مرحله بالاتری از شناخت جهان می‌رسید و در گرو این شناخت کمتر با دیگران درگیر می‌شوید. در واقع کتاب غلبه بر ترس و اضطراب به ما کمک می‌کند تا با کنش‌ها و واکنش‌ها آشنا شویم و نسبت به رفتار افراد، منطقی عمل کنیم. این کتاب برای افرادی که در زندگی خود مدام با ترس و اضطراب ذهن خود را درگیر می‌کنند کتابی است راهگشا چرا که نویسنده به خوانندگان می‌گوید چطور می‌توان با دقت در احوالات خود تغییرات شگرفی در زندگی ایجاد کرد.
در بخشی از کتاب غلبه بر ترس و اضطراب می‌خوانیم
وقتی به زندگی نگاه می‌کنیم. یک وضعیت غریزی و مکانیکی را می‌بینیم. حیوانات چگونه زندگی می‌کنند؟ انسان خیلی به حیوانات شبیه است. ولی تفاوت‌هایی هم دارد. نیازهای نخستین ما باید برآورده شود تا زنده بمانیم. ما طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که باید دنبال برآوردن این نیازها برویم. نمی‌توانیم یکجا بمانیم؛ زیرا گیاه نیستیم تا مستقیما از خاک تغذیه کنیم. ما صاحب احساس عاطفه و حواس هستیم. می‌گویند که ما صاحب‌خرد هستیم.
هوش و شعور هم داریم. علم روانشناسی درباره ویژگی‌های ذهنی ما بسیار کار و تلاش کرده و می‌کند؛ بنابراین انسان مفهوم ساز و ابزارساز است. باید برای پاسخ به نیازهای خویش بیندیشد؛ بنابراین فکرساز هم هست. ازاین رو ما معتقدیم که انسان سازنده تمدن و فرهنگ است. ارزش‌ها در فرهنگ و تمدن جایگاه ویژه‌ای دارند. روانشناسی انسان نیز بسیار شگفت‌انگیز است. آدمی به خاطر ایده و فکر حاضر است تا جان خود را بدهد. آدمی به خاطر ایده‌آل‌هایش حاضر است تا هلاک شود. آدمی به خاطر آزمندی و غرورش حاضر است تا بمیرد! آیا مفاهیم و ارزش‌هایی هستند که بر زنده ماندن انسان تقدم پیداکرده‌اند؟ یک روز فقط شکار برای زنده ماندن اهمیت داشت؛ اما امروز بها دادن به عقیده و ایدئولوژی و آیین و فرقه و نظرحتی می‌تواند برجان هم تقدم پیدا کند. آدمی آن چنان غرق عوالم پنداری خویش می‌شود که دست از جان می‌شوید! این غفلت از خواص و ویژگی‌های ذهنی و احساسی و عاطفی و هیجانی آدمی است. گمان نمی‌کنم که حیوانات واجد این خاصیت باشند.
فلاسفه و اندیشمندان وجه مثبت و منفی آن را در نظر نداریم برای بشر برنامه وضع کرده‌اند. می‌خواهند تا به مقولات فراحسی و فرا عقلی جواب بدهند. از این رو متافیزیک را خلق کرده‌اند. بسیاری از اندیشمندان به عقل گرویده‌اند. برخی نیز عالم تجربه را دستاویز بررسی‌های خویش قرار داده‌اند. از این رو انسان تلاش می‌کند تا هر چه بیشتر به حقیقت برسد. اکنون در عالم واقعیت‌ها است. ولی عالم فراحسی و فراعقلی هم دست از سر او برنمی دارد؛ یعنی بسیاری از ما درگیر مقولاتی هستیم که با عالم تجربه و عقل میانه‌ای ندارد؛ اما برای ما در اولویت است. ما مفهوم زندگی و حیات را از این مقولات استخراج می‌کنیم و می‌پذیریم. زندگی خود را مطابق فرمول‌هایی که این مقولات برای ما رقم می‌زنند. می‌بینیم و ادامه می‌دهیم. هرچند احتمال منحرف شدن از خط اصلی همیشه وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات