در مقالهای با موضوع «بازتاب وقایع روزگار بر سرودههای دهخدا» نوشته عباس ماهیار، استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و حمیدرضا جدیدی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد محلات تلاش شده توضیح مختصری از زندگی و آثار دهخدا ارائه شود؛
«دهخدا با امضای فرمان مشروطیت جامعه ایرانی وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی اجتماعی خود شد و با شکلگیری این روند شاعران و نویسندگان هنر خویش را برای آگاهیبخشی و حرکتزایی جامعه به خدمت گرفتند. شعر شروع به تغییر کرد و جامعه، عرصه ارائه هنر شاعرانی شد که سرودههایشان وسیله مبارزه و انجام رسالت اجتماعی بود و مردم عادی مهمترین مخاطبان آنها بودند. از میان انبوه اتفاقات ریز و درشتی که در زمان دهخدا رخ داده بود، تنها برخی از آنها مجال بازتاب در اشعار وی را یافتند که از جمله عوامل مؤثر بر این امر میتوان به شرایط اجتماع، امکان سرایش، تشخیص و خواست شاعر اشاره کرد».
در خصوص زندگینامه دهخدا در این مقاله چنین بیان شده است؛ «میرزا علی اکبر دهخدا در سال 1257شمسی در تهران زاده شد. وی پس از آموزش مقدماتی در مکتبخانه به مدرسه سیاسی رفت و در آنجا نزد بزرگانی مانند محمدحسین فروغی به کسب دانش مشغول شد. او در نوشتههایش قلمی طنز آمیز و صریح داشت، فردی مذهبی بود که با جهل و خرافه و تعصبات کور دشمنی میکرد. او از جمله اعضای پانزده نفره کمیته انقلاب و از رهبران مشروطیت بود. در آغاز سال 1300شمسی رئیس مدرسه سیاسی تهران شد و در 1320 بازنشسته و به طور جدی به پژوهش و تألیف روی آورد. در زمینههای مختلف مانند لغتنامه، امثال و حکم، دیوان اشعار و... از او آثاری به جا مانده است. وی در هفت اسفند 1334 و در سن 76 سالگی به رحمت ایزدی پیوست و در ابنبابویه به خاک سپرده شد».
اشعار دهخدا در این مقاله به سه بخش تقسیم شده است؛« بخش اول به سبک متقدمان و با جزالت و استحکام بالا، بخش دوم اشعاری که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است و بخش سوم سرودههای فکاهی او که به زبان محاوره و سرشار از فرهنگ عامه است. شعر دهخدا پس از کودتا از سادگی و صراحت فاصله گرفت، رمزی شد و به اشعار ادیبانه تبدیل گردید. دلیل این امر تغییر مخاطبان و فضای سیاسی جامعه بود. باید پذیرفت که زبان شاعری او اغلب بسیار قدیمی و همراه با واژگان نامأنوس و فراموش شده است که بیشتر فارسیزبانان برای درکشان به لغتنامه او نیز نیازمندند. آذرخشهای شعر میهنی و هیجان کشاکشهای مشروطهخواهی در شعر دهخدا پژواک یافته است. اگر چهره شاعرانه دهخدا ناشناس مانده، به این دلیل است که ابعاد دیگر شخصیت او زیر سیطره شخصیت محققانه وی کمرنگ یا فراموش شده است».
در رابطه با غزلیات دهخدا در این مقاله عنوان شده؛ «غزلیات دهخدا با اینکه بعضی مضمونهای بکر را در خود دارد؛ اما شور و حال غزل فارسی را ندارد. اخوان ثالث در رابطه با اشعار عامیانه دهخدا میگوید نحوه ارائه معنی در برداشت و درآمد سخن تقریباً جدید است، معانی و اغراض شعر او بدیع مینماید، زبان و جنبه لفظی اشعارش تازگی دارد. دهخدا کمتر به وقایع و حوادث زمان اشاره مستقیم کرده و مفاهیم ذهنی خود را به طور غیر مستقیم بیان و تصویر کرده است. مضامین اشعارش شامل وطندوستی، عدالتخواهی، مردمدوستی، بیدار ساختن مردم، مبارزه با خائنان وطن، زهدنمایی، ریا و تزویر است».
در این مقاله در ارتباط با تاثیر پذیری دهخدا از وقایع چنین آمده است؛« اگرچه نگارش برخی وقایع کار مورخان است، ادبیات نیز در بازتاب تاریخ نقشی انکارناپذیر دارد و ریشههای بعضی وقایع را از منظر دیگری آشکار میسازد. اشعار و مکتوبات ادبی به جهت زبان کنایی و ابهام ذاتی قادرند رندانه و آمیخته با ذوق روایت رویدادها را عهدهدار گردند. ادیب و هنرمند متاثر از فضای جامعه است و اتفاقات ریز و درشت سیاسی و اجتماعی میتواند بهانهای برای خلق یک اثر شود. در سرودههای دهخدا به خصوص آن بخش از سرودههایش که در دوران مشروطه خلق شده است، رد پای بسیاری از رویدادها دیده میشود که به اختصار به آنها میپردازیم».
«علامه علی اکبر دهخدا که در عرصههای مختلف فرهنگی و سیاسی منشا اثر و خدمات بزرگ بوده، به عنوان شاعر و روزنامهنگار نیز در دورههایی به سرودن شعر اشتغال داشته است. وی در برخی سرودههایش به ویژه آنهایی که محصول دوران مبارزات آزادیخواهانه او در جنبش مشروطه است، به بازتاب بعضی وقایع مهم و تاریخی روزگار اقدام کرده است. از این میان، ظلم و ستمهایی که به دختران و زنان ایرانی شده، واقعه به توپ بستن مجلس و دوره استبداد محمدعلی شاه، کشتار مردان آزادهای چون میرزا جهانگیرخان شیرازی و ملک المتکلمین، همچنین مبارزه با مرتجعان مخالف مشروطه جلوه پررنگتری دارد. صداقت، صراحت، جذابیت بیان و بیگانهستیزی از ویژگیهای سرودههای سیاسی و اجتماعی اوست».
همچنین در این مقاله عنوان شده؛ «در شعر عامیانه روسا و ملت، دهخدا به کنایه از وضع استبداد انتقاد کرده و «روسا» را مادر نادانی میداند که «ملت» را که به شکل بچه بیماری تصویر شده در آغوش خود به سوی مرگ میکشاند. «خاک به سرم بچه به هوش آمده» مصرع آغازین شعر است. فضای این سروده گویای جامعهای است که هوشیار شده تا حقوق از دست رفتهاش را طلب کند، اما به خواسته او توجه نمیکنند. همچنین در شعر «مردم آزاد» دهخدا که در سالهای آخر عمر خود است، خدمت مرحوم مصدق در ملی کردن صنعت نفت و لزوم پیروی از راه او را متذکر میشود».
این مقاله در فصلنامه زبان و ادبیات فارسی، پاییز98، شماره 69 چاپ شده است.
انتهای پیام
نظرات