به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «در برخی صفحات فوتبالی اینستاگرام، عکس این تیم رویایی به مثابه یکی از تیمهای منتخب تاریخ فوتبال منتشر شده است. عدهای فوتبالشناس خوشسلیقه دور هم جمع شدهاند و فکرهایشان را روی هم ریختهاند و به این ترکیب رسیدهاند. یعنی تیم منتخب خودشان در تاریخ فوتبال را برای ما چیدهاند. شاید هم انتخاب این بازیکنان کار یک نفر بوده است. ولی چه یک نفر چه چند نفر، انتخابشان نقص چندانی ندارد. اما قبل از پرداختن به چیدمان و نفرات این تیم فرضی، بد نیست بگوییم که چنین کارهایی کار خورههای فوتبال است. خیلی باید عشق فوتبال باشی که بنشینی تاریخ فوتبال را شخم بزنی و تیم محبوبت را از بین دهها تیم محتمل، انتخاب کنی. اگر اقتضائات کار روزنامهنگاری نبود، ما خودمان حداقل هفتهای یک تیم منتخب تاریخ فوتبال را پیش روی خوانندگان صفحه ورزش روزنامه اعتماد میگذاشتیم!
به هر حال در این تیم پیشنهادی، ما با سیستم ۳-۴-۳ روبهرو هستیم. گلر تیم لو یاشین بزرگ است؛ کسی که حتی بوفون هم نتوانست جهان فوتبال را قانع کند که از او بالاتر است. این تیم نمیتواند بیش از سه مدافع داشته باشد؛ چون فقط سه مدافع دارد! سایر بازیکنان به قدری هجومی هستند که به هیچوجه نمیتوان هیچیک از آنها را در خط دفاع قرار داد تا تیم چهار مدافع پیدا کند. در خط دفاعی، مالدینی و بکنباوئر و بابی مور را باید از چپ به راست بچینیم. بکنباوئر در میانه، رهبر خط دفاع خواهد بود ولی مشکل اینجاست که بابی مور هم چنین نقشی را در تیم ملی انگلیس داشت. شاید بهتر بود به جای بابی مور، کاناواروی سال ۲۰۰۶ را در کنار بکنباوئر قرار میدادند. مالدینی و کاناوارو در چپ و راست قیصر؛ عجب خط دفاعی! ولی به هر حال بابی مور بزرگتر از این حرفهاست که بتوان به راحتی نامش را فاکتور گرفت.
خط هافبک این تیم رویایی هم احتمالا باید با این نفرات چیده شود: کرایف، مارادونا، زیدان و کریس رونالدو. خط حمله هم: مسی، رونالدوی برزیلی و پله. جای خالی دیاستفانو و میشل پلاتینی در این تیم کاملا به چشم میخورد. اما برای این که یکی از این دو نفر وارد ترکیب این تیم شوند، چه کسی را میتوان کنار گذاشت؟ قاعدتا خط دفاع نمیتواند کمتر از سه نفر باشد. بنابراین یکی از بازیکنان خطوط هافبک و حمله را باید کنار بگذاریم. برای این که یکی از این دو ژنرال بزرگ تاریخ فوتبال را وارد این تیم کنیم، فقط کریس رونالدو را میتوانیم کنار بگذاریم. اما چنین تغییری قطعا به مذاق طرفداران انبوه ستاره پرتغالی خوش نمیآید. بهویژه این که اکثر این هواداران، چیز زیادی هم از دیاستفانو و پلاتینی نمیدانند و ستاره دوران خودشان را ستاره همه دورانها قلمداد میکنند. به هر حال اگر قید حضور دیاستفانو یا میشل پلاتینی را بزنیم و به حضور کریس رونالدو در این تیم رضایت دهیم، میتوان خط میانی را از چپ به راست به این صورت چید: کریس رونالدو، مارادونا، کرایف و زیدان. خط حمله را هم از چپ به راست به این شکل میتوان چید: پله، رونالدوی برزیلی و مسی. پله و رونالدوی برزیلی به احتمال بسیار زیاد، بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال بودهاند. مسی هم هر جا که باشد، عالی است؛ چه در خط حمله، چه در خط میانی، چه در جایی مابین این دو خط.
اما مشکل این تیم فقدان هافبک دفاعی است. برخی معتقدند تیمی که هافبک دفاعی نداشته باشد، ستوان فقرات ندارد. یعنی کثرت بازیکنان هجومی، لزوما عامل موفقیت و برتری یک تیم نخواهد بود. اما مورخان فوتبال نقل کردهاند که تیم برزیل در جام جهانی ۱۹۵۸، با آن همه بازیکن هجومی، با سیستم ۴-۲-۴ بازی میکرد. اما چنین سیستمی در دنیای کنونی، عین انتحار است! بنابراین نفرات خط هافبک این تیم را نمیتوان به سه نفر کاهش داد تا چهار مهاجم داشته باشیم. حتی برعکس، میتوان این تیم را با سیستم ۲-۵-۳ راهی میدان خیال کرد تا مشکل فقدان هافبک دفاعی تیم برطرف شود. در این صورت مالدینی و بکنبائر و بابی مور در خط دفاع خواهند بود، زیدان در جایگاه هافبک دفاعی قرار خواهد گرفت، جلوتر از او کرایف و مارادونا قرار خواهند گرفت، مسی و کریس رونالدو هم وینگرهای راست و چپ، پله و رونالدوی برزیلی هم مهاجمان تیم خواهند بود. در این ۲-۵-۳، مسی و کریس رونالدو پیستونهای تیم نیستند. گماشتن این دو بازیکن در نقش پیستون، یعنی مدافعان راست و چپی که مدام باید خط طولی زمین را بالا و پایین بروند و توأمان در دفاع و حمله مشارکت کنند، در واقع هدر دادن انرژی این دو ستاره تکنیکی است. بگذریم که این دو نفر اصلا نمیتوانند بازیکن خط دفاع باشند. پیستون بازیکنی است که قابلیت دفاعی بالایی هم داشته باشد. بنابراین با یک سیستم ۲-۵-۳ هجومی، بهتر است مسی و کریس رونالدو وینگرهای راست و چپ باشند، کرایف و مارادونا هم هافبکهای هجومی تیم.در این میان فقط توان هجومی زیدان تا حدی قربانی میشود؛ چراکه او باید پشت سر کرایف و مارادونا در نقش هافبک دفاعی ظاهر شود. اما قطعا بین کرایف و مارادونا و زیدان، قابلیت دفاعی زیدان بیش از بقیه است و گماشتن او در پست هافبک دفاعی، تصمیم عاقلانهتری به نظر میرسد. انتخاب بهترین تیم تاریخ فوتبال، یکی از سرگرمیهای قدیمی عاشقان فوتبال است.
در آستانه جام جهانی ۲۰۱۴، فیسبوک با همکاری فیفا این امکان را به کاربرانش داده بود تا دو تیم از کل تاریخ فوتبال انتخاب کنند. فیفا به درستی تشخیص داده بود که انتخاب یک تیم، کار بسیار سختی است و موجب آه و افسوس فراوان انتخابکنندگان خواهد شد! مثلا در همین تیم، جای بازیکنان بزرگی مثل روبرتو کارلوس و کافو خالی است. یا بازیکنانی مثل لوتار ماتیوس، گوردون بنکس، فرانکو بارسی، توستائو، ریوهلینو، جرزینهو، زیکو، روبرتو باجو، روماریو، گرد مولر، اوزهبیو، گارینشا و پوشکاش را چطور میتوان به آسانی کنار گذاشت؟
وقتی بهترین تیم تاریخ فوتبال را انتخاب میکنیم، تفاوت «تیم رویایی» و «تیم بینقص» را نباید فراموش کنیم. یعنی باید بدانیم دنبال چیدن تیمی هستیم که مو لای درزش نمیرود یا در پی انتخاب دوستداشتنیترین و خیالانگیزترین تیم ممکن هستیم. اگر بخواهیم این تفاوت را با توجه به عالم واقع توضیح دهیم، میتوانیم به برزیل ۱۹۸۲ و آلمان ۱۹۹۰ توجه کنیم. آلمان ۱۹۹۰ تقریبا تیمی بینقص بود و قهرمان جهان هم شد اما برزیل ۱۹۸۲، از نظر بسیاری از کارشناسان فوتبال، از حیث ارایه بازی زیبا، سرآمد همه تیمهای تاریخ جام جهانی بوده است. تقریبا هیچ تیمی در تاریخ جام جهانی به زیبایی برزیل ۱۹۸۲ (یا برزیل ۱۹۸۶) بازی نکرده است. یعنی تیمهای برزیل تحت مربیگری تله سانتانا. کافی است برزیل قهرمان جهان در ۱۹۹۴ را با برزیلهای تله سانتانا مقایسه کنیم. همچنین آلمان ۱۹۷۴ میتواند یکی از تیمهای بینقص تاریخ جام جهانی باشد ولی هلند ۱۹۷۴، یکی از رویاییترین تیمهای تاریخ فوتبال است. با تفکیک تیمهای بینقص و رویایی از یکدیگر، به نظر میرسد تیمی که در این یادداشت به آن پرداختیم، در زمره تیمهای رویایی تاریخ فوتبال قرار میگیرد.»
انتهای پیام
نظرات