رسول رسولیپور، در نشستی با عنوان گفتوشنودی از اندیشه اجتماعی موسی صدر که در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: عنوان برنامه مطرح میکند که دغدغههای اجتماعی در بین متفکرین مسلمان انقلابی بسیار جدی است و انقلاب اسلامی ایران با این دغدغههای اجتماعی شکل گرفت، وگرنه دغدغههای مناسکی مانند حج، نماز و روزه قرنها دایر بود و مردم روزه میگرفتند و حج میرفتند اما یک حلقه مفقودهای در دینشناسی و یا رویکرد به دین وجود داشت که انقلابیون ما مانند حضرت امام(ره)، دکتر مطهری، امام موسی صدر، شهید بهشتی و ... دنبال میکردند چراکه عنایت به دغدغهها و مسائل اجتماعی بسیار کمرنگ بود.
رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی جملاتی از موسی صدر را اینگونه بیان کرد: «آیا میتوانیم به انسانی که تنها اعمال عبادی خود را ادا میکند، انسان مومن بگوئیم»، «ما اساسا میخواهیم از راه عبادت، از ایمان محافظت کنیم اما سبب و عامل اعمال عادی انسان بر روی زمین و روابط او با مردم و جهان هستی چه خواهد بود، خواهید گفت انسانیت. بنابراین عبادت، صفت ایمان به خدا را تثبیت و افعال دیگر ایمان داشتن به انسان را تقویت میکند» این مطالب از جمله مواردی بود که نشان میدهد امام موسی صدر درد و مشکل دین را چه میدانند.
وی عنوان کرد: امام موسی صدر در مورد علما صحبت میکند و متاسفانه میگوید که «مصیبتی که علمای دین با آن گرفتار هستند بیشتر دغدغه مناسک و ظواهر است و به درد مردم توجهی ندارند»، «علما در اتحاد افتراق میکنند و به جای اینکه دغدغه خدمت به انسانها را داشته باشند ادعای عبادت خداوند را دارند» و توضیح میدهند که به هیچ وجه نمیتوان این دو را از یکدیگر جدا کرد و کسی نمیتواند مدعی شود که خدا را عبادت میکند اما نسبت به خدمت انسان بیتوجه باشد.
رسولیپور تصریح کرد: اگر با زندگی امام موسی صدر و تلاشهای ایشان در طول سالهایی که زندگی کردند، توجه کنیم میبینیم که او در جامعه متکثر قومی، قبیلهای و مذهبی مختلف چگونه توانست به جای تاکید بر صرف ظواهر مناسک، تاکید بر اتحاد قلوب، اجتماع انسانها از هر مذهب، قبیله و آبادانی کشور لبنان داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از توفیقات امام موسی صدر و شانسهایی که این عالم دینی در دوران خود داشت، این بود که به یک جامعه متکثر سفر کرد. دیدن تکثر، تنوع، دیدن دیگری و دیدن آنکه از مکتب، زبان و فرهنگ ما نیست به ما امکان فربه شدن در فکر و وجود میدهد. انسانهایی که تنها خودشان را میبینند و به مذهب خودشان کفایت میکنند، انسانهای بزرگی نمیشوند.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اضافه کرد: امام موسی صدر این توفیق را داشت به جامعهای پای بگذارد که کاملا متکثر است و بارها تاکید کرد که من برای نجات جنوب لبنان نیامدم (در جنوب شیعیان زندگی میکردند) و افرادی که از رژیم صهیونیستی خط میگرفتند در تبلیغات خود و در برابر سنت، مسیحی و اقوام دیگر لبنان این را پمپاژ میکردند که این عالم دینی از ایران آمده و قصد دارد شیعیان را تقویت و لبنان را کشور شیعی کند.
وی گفت: ایشان بارها در سخنرانیهای رسمی خود اظهار کردند که حتی اگر این امکان را داشته باشم به هیچ وجه درصدد شیعه کردن کشور لبنان نبودم. آنچیزی که دغدغه من بود این است که مردم مظلوم و محروم جنوب لبنان که شیعه هستند در جامعه متکثر لبنان نقش داشته باشند. از فقر، محرومیت، بیسوادی و ... بیرون آیند و ایشان در این زمینه تلاشهایی را آغاز کردند و این امر نگرش یک عالم مواجه شده با دیگری است.
رسولیپور افزود: در آسیبشناسی که امام موسی صدر در کتاب «دین در جهان امروز» توضیح میدهد این است که علما از اساس به دیگری اعتقاد ندارند و دیگری را به رسمیت نمیشناسند و دیگری در فرهنگ ما به عنوان یک دشمن تلقی شده است. اولین لیبلی که به یک بیگانه میزنند این است که او مشکوک و احتمالا میخواهد با ما دشمنی کند و این امر باعث میشود که افتراق، جدایی و دوری به وجود آید اما دائما در خودمان خلاصه شدیم.
وی اظهار کرد: گفتمان انسان قرن 21 که عالمانی مانند امام موسی صدر از تئوریپردازان آن میتوانند باشند و حرف برای گفتن دارند، گفتمان ارتباط با دیگری است. امام موسی صدر در مورد انسان اسلامی و یا همان دین اجتماعی توضیح میدهند که یک هویت ارتباطی دارد. انسان زمانی خود را دقیقتر و بهتر میشناسد که در آئینه دیگری خود را ببیند. این امر لزوم و ارتباط با دیگری را نشان میدهد که ما نباید بترسیم از اینکه دیگری دشمن، کافر و یا همزبان نیست و ممکن است خود را به من تحمیل کند و این ترسها باعث میشود ما در درون خود بمانیم و هیچ ارتباطی ایجاد نشود.
رئیس دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه خوارزمی عنوان کرد: کاری که امام موسی صدر انجام داد، غلبه بر این ترس بود که در میان ما از جهت فرهنگی شایع است. یک عالم شیعی مسلمان خود را فدای دیگری و نیز از مذهب دیگری میکند اما بعضی از علما ممکن است به آن دیگری تفکرات منفی داشته باشند. امام موسی صدر نشان داد که مهمتر از رنگ، باور، فرقه، زبان و حتی مذهب، موجودیت و حیات انسانی است و این خیلی شرف دارد.
وی بیان کرد: امام موسی صدر و علمایی مانند ایشان نگرش عقلگرایانه متعادل متوسط داشتند که در روابطشان نه افراط و نه تفریط میکردند. موسی صدر درکتاب «دین در جهان امروز» توضیح میدهند که «من سکولار نیستم» همچنین در ادامه توضیح میدهد که «من نه انحصارگرا هستم و نه سکولار. من به انسان اعتقاد دارم اما نه به عنوان معبود. انسان معبود من نیست اما خدایی که به انسان و دین توجه نداشته باشد هم خدا نیست». بنابراین امام موسی صدر یک فرد متوسط و متعادل است.
رسولیپور تصریح کرد: امام موسی صدر دو دغدغه دارد که در ابتدا واقعیت دین در عصرکنونی و دوم نقش دین در عصر کنونی چگونه است. ایشان واقعیت دین را توضیح میدهند و میگویند «اسفبار است و متاسفانه حزبی به نام دین را کسی رهبری میکند که دورترین مردم به آن است و بیاعتقادترین مردم به آن است».
وی گفت: امام موسی صدر واقعیت دین را در عصر خودشان توضیح میدهند که دین تا چه حد منفعل شده و دیگر نقشی ندارد و فقط مُعید سیاسیون شده و هر کسی که از موضع قدرت صحبت میکند، باید حمایت کند اما خود نقش رهبری و هدایتگری ندارد. دوم سوالی است که عدهای از جوانان مطرح میکنند که آیا هنوز چیزی از دین مانده است یا خیر.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی خاطرنشان کرد: دین باید نقش داشته باشد و برای اینکه آن نقش رشد کند ابتدا باید مولفههای آن را دریابند و بعد از آن، حقیقت نقش پیدا میکند. ما برای افرادی که تصور میکنند دوره دین گذشته است چه ارائه و عرضهای داشتیم. در ادامه موسی صدر توضیح میدهد کاری که دین با قلوب انسانها میکند این است که چون انسان را مرتبط به امر دنیوی، قدسی و متعالی میکند به انسان نوعی قرار، ثبات و پایداری میدهد که علم نمیتواند این کار را انجام دهد.
انتهای پیام
نظرات