به گزارش ایسنا، تاکید و تمرکز بر انتشار مقالات ISI در چارک کیفی Q1 برای ارتقای اساتید و بدون توجه به انجام پروژههایی با رویکرد رفع چالشهای بخشهای صنعتی، اقتصادی و سایر حوزهها از جمله چالشهایی است که اساتید دانشگاهها همواره در خصوص آن هشدارهایی را دادهاند.
به گفته دکتر بیتاللهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی این امر علاوه بر آنکه پای موسسات غیر مجاز ISI نویس را به حوزه تحقیقات باز میکند، نقش دانشجویان به ویژه دانش آموختگان دورههای تحصیلات تکمیلی کم رنگ میشود. تصویری که وی از وضعیت موجود و غالب دانشگاهها تصویر میکند، تمرکز بیشتر بر ISI نویسی و قالب مسابقهگونه آن است.
دکتر علی بیتاللهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی با ارسال یادداشتی به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) دیدگاههای خود را در خصوص تمرکز بر ISI نویسی را این چنین بیان میکند:
نظام ISI نویسی، روش ارتقای اساتید
نظامی در دانشگاهها و به تبع آنها در مراکز تحقیقاتی که طبق ضوابط وزارت علوم فعالیت دارند، حاکم است که بر اساس آن انتشار مقالات امتیاز اصلی برای ارتقای علمی اساتید و انتشار آن یک امتیاز وتویی به شمار میرود. این نظام به این معنی است که سایر فعالیتهای ارتقایی به ویژه ارتقاء عمودی و تبدیل وضعیت فقط با داشتن مقالات پذیرفته و منتشر شده در محاسبه امتیاز اساتید قابل محاسبه است. علاوه بر این، امتیازات مقالات نیز بر اساس درجه و نظام رتبه بندی آنها محاسبه میشود و طبعا هرچه رتبه و ضریب تاثیر (impact factor) مجلهای که مقاله در آن منتشر میشود، بالاتر باشد، امتیاز تخصیص داده شده در نظام ارتقای وزارت علوم، بیشتر خواهد بود.
اما نظام مقالهنویسی در سازوکار ارزشیابی اساتید، در ادامه مسیر مسابقه مانند خود، محدود به ISI و انتشار عادی مقالات نشده و وارد فاز گروه بندی مقالات ISI به چارکهای کیفی Quartile (اختصار اQ) شده است. Q1,Q2,Q3,Q4 چهار گروه رده بندی مقالات ISI هستند که مسلما گرایش به Q1 در نزد اساتید دانشگاههای کشور با انبوهی از رشتهها و دانشجویان به ویژه مقطع دکتری، بیشتر و بیشتر بوده و این آهنگ روندی شتابان دارد.
نگارنده اساتید معزز زیادی را میشناسد که تمرکز آنها صرفا روی انتشار مقالات نبوده و در پروژههای مطالعاتی که گرهی از صنایع مختلف اعم از ساختمان، زیرساختها، شریانهای حیاتی، خودرو، ایمنی، مهندسی شیمی و مکانیک، برق و آب و نفت را میتواند بگشاید، کار میکنند. اما وقتی صحبت روند حاکم و فضای عمومی غالب بر ساختارهای علمی است، موضوع چند رشته فنی و مهندسی و یا چند استاد فعال و علاقهمند نیست، بلکه موضوع مسیر و راه اصلی موجود در فراروی اساتید و دانشجویان مقاطع دکتری و گاه کارشناسی ارشد در کلیات نظام آموزش عالی کشور است. تصویری که نگارنده از وضعیت موجود و غالب دانشگاهها دارد، همین تمرکز بر ISI نویسی شتابان و مسابقهگونه است.
چندتا مقاله ISI دارد؟ impact factor (ضریب تاثیر) آنها چند است؟ Q1 هست؟ و سوالاتی از این قبیل، سوالات غالب در فضای رقابت علمی دانشگاهها است. واضح است که هر پدیدهای نکات مثبت و منفی خود را داراد و جو غالب مقاله نویسی دانشگاهی نیز بیگمان در همین فضا، قابل قضاوت است، اما سوال اساسی که باید به آن پاسخ داده شود، توانمندی محصولات دانشگاهها در گره گشائی از صنایع و مسیر پیشرفتهای فنی و اجرایی و صنعتی کشور است. آیا جز این بوده که ما نام وزارت "علوم" را به وزارت "علوم، تحقیقات و فناوری" تغییر دادیم تا حلقه مفقوده بین علم و صنعت و عمل و کاربرد را بین این دو حوزه در زنجیره پیشرفت کشور متصل کنیم؟ آیا جز این بوده که دفاتر ارتباط با صنعت را در دانشگاه مستقر کردیم تا بتوانیم دانشجویان را هر چه بیشتر در خدمت توسعه و پیشرفتهای ملموس و قابل اندازه گیری کشور وارد کنیم؟
اکنون زمان آن رسیده که لختی درنگ کرده و بیندیشیم، آیا در این راه موفق بودهایم؟ پاسخ من به این سوال منفی است به جز در چند رشته معدود انگشت شمار که دلایل آن نیز قابل بحث در وقت دیگری است.
گم شدن نقش دانشجویان در لابهلای مقالات
جو غالب مقاله نویسی منجر به منوط کردن دفاع از رسالههای دکتری به انتشار یک یا چند مقاله ISI شده است، این امر علاوه بر مقررات دانشگاهها که دانشجو را موظف به انتشار مقالات ISI میکند (و البته در این فضا نیز مسابقه بین دانشگاهها مشهود است)، نقش تعدادی از اساتید راهنما هم در تشدید فضای رقابتی مقاله نویسی غیر قابل انکار است. دانشجویانی میشناسم که حتی با چند مقاله ISI اجازه دفاع از طرف استاد راهنمای خود را پیدا نکردهاند.همچنین باید نبود نظام مشخص بر ترتیب نوشتن اسامی مولفان مقاله را نیز باید به این چالش اضافه کرد. چگونه میشود که یک شخص علمی در یک سال چندین مقاله ISI منتشر کند؟ مسلما نقش دانشجویان تحصیلات تکمیلی در این میان بسیار پررنگ است.
دانشجویانی که موظف میشوند مقاله را در سطح Q1 بنویسند، لاجرم باید سطح و ادبیات نوشتاری زبان انگلیسی (عمدتا) آنها بسیار ممتاز باشد که در این میان حتی افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی است دارای ایرادات و اشکالات متعددی میشوند چه رسد به دانشجوی دکترا که در داخل کشور ایران تحصیل کردهاند، البته در این میان هستند افراد معدودی که سطح زبان انگلیسی آنها مناسب است، اما عموما سطح زبان نوشتاری خارجی نزد اغلب دانشجویان ما در حد مطلوب نیست و این سخن را باید در فضای کلی کشور در نظر گرفت نه چند دانشگاه خاص!.
چنین حالتی منجر به صرف هزینههای ادیتوری برای دانشجویان و حتی اساتید نیز شده است. محافل و اشخاصی وجود دارند که با اخذ هزینه، مقاله انگلیسی تهیه شده توسط دانشجویان و تعدادی از اساتید را ویرایش میکنند.
از دیگر ره آوردهای فضای ISI نویسی پرداخت پول به افراد و موسساتی است که برای شما مقاله ISI مینویسند، در این مورد نیازی به کنکاش موشکافانه نیست، آگهیهای گسترده در فضای مجازی، دیوار نویسیها و اعلامیه نویسیها در اطراف محوطههای دانشگاهی خود بیانگر چگونگی اوضاع تاسف بار کنونی است که ظاهرا کنترل و نظارتی هم بر چنین کارهای غیر قانونی و خلاف اخلاق علمی نیز وجود ندارد و این آفت بزرگی است.
نگارنده در صدد کم رنگ کردن نقش انتشار یافتههای علمی اساتید و دانشجویان نیست و خود نیز به عنوان یک عضو کوچک از جامعه علمی کشور است، اما باید اذعان کرد که وضعیت حاکم بر فضای علمی در کلیت نظام آموزش عالی، فضای مطلوبی نیست و در این میان آن چیزی که با گذشت زمان ضعیف و ضعیفتر میشود، نقش محافل علمی و تحقیقاتی در انجام رسالتهای فناورانه، اجرایی، ستادی و قانونگذاری است.
نگارنده صمیمانه و خالصانه از مقام عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در خواست دارد که اندکی خود را از سازوکار وسیع و حجیم و از لابلای انبوه کاستیهای حوزه وزارت خود، جدا کند و از منظر ناظری از بالا روندها و مکانیسمها را به قضاوت بنشیند. به نظر میرسد که وقت آن رسیده باشد که حداقل با توجه به بروندادها و خروجیهای دانشگاهها و با نگاهی به وضعیت صنایعی مانند صنعت خودرو، حمل و نقل، الکترونیک و برق و تخصصهائی مانند محیط زیست و مخاطرات طبیعی و بازنگری در نظام ارزشدهی و ارزشگذاری به فعالیتهای اساتید و دانشجویان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی صورت پذیرد.
انتهای پیام
نظرات