امروزه نیز با وجود اینکه مدرنیته به زندگی مردم راه یافته و سرگرمیهای بسیار متنوعی در دسترس افراد قرار گرفته است اما همچنان شاهد برپایی کم و بیش این مراسم خیابانی در گوشه و کنار شهرستانهای استان هستیم.
در یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی، این مراسم خیابانی برگزار شد که افراد زیادی گرد آن جمع شده بودند، در این میدان معرکهگیر زنجیر پاره کرد و روغنِ مار فروخت و برخی تماشاچیان نیز با چشم تر میدان را خالی کردند. در ادامه بیشتر از فضا خواهید خواند و سپس صحبتهای یک جامعهشناس در این رابطه خواهد آمد.
فریاد بلند «یا ابالفضل» نظر خبرنگار ایسنا را جلب میکند. در فاصلهای دور ازدحام جمعیت را بر گرداگرد شخصی مشاهده میکند، نزدیکتر رفته و در میدانگاه مردی تنومند را با زنجیری دور بازوان خالکوبیشده که خون از آن میچکد، میبیند؛ صورتش برافروخته و با عرق روی پیشانی، در حال فشار آوردن بر زنجیر است.
در گوشه و کنار میدان، جعبه بزرگ چوبی با قفلی زنگ زده بر درب آن، صفحهای چوبی مملو از میخهای کوبیده بر آن، میلهای بزرگ پهلوانی و پیکانی فرسوده با بلندگویی بر روی آن به چشم میخورد.
پیرمردی لنگزنان با چشمانی تر به میدان میرود و پس از بوسیدن پیشانی مرد از او درخواست میکند که زنجیر را از دور بازوان خود باز کند، پهلوان لحظهای مکث میکند و نفس زنان در میکروفن دستی فرسوده خود میگوید: «مرد است و حرفش. اگر میخواهید این زنجیر را از دور بازوهای من باز کنید باید از روی نعش من رد شوید. اگر یک مرد حرفی را میزند باید به آن عمل کند.»
سپس همراه پهلوان از کیف دستی کهنه و خاکی خود، پارچه سبز رنگی را خارج کرده و بعد از بوسیدن پارچه، آن را بر روی زمین پهن میکند سپس خطاب به مردم میگوید: «این پارچه متبرک حرم حضرت ابالفضل است و شفا میدهد.» به سمت پهلوان رفته و ادامه میدهد: « بیا و بر این پارچه بوسهای بزن. امیدوارم ابالفضل به تو کمک کند. اگر حلقههای این زنحیر را از هم جدا کردی، مردم اردات خود را به حضرت ابالفضل با گذاشتن اسکناس 5 هزار تومانی و 20 هزار تومانی نشان خواهند داد.»
فضا رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد، تماشاچیان این معرکه زنجیر چشم دوخته و منتظر حرکت بعدی معرکهگیر هستند.
صدای مداحی و نوحهخوانی بلند میشود، معرکهگیر به سمت پارچه رفته و پس از بوسه بر آن و نجواهایی در زیر لب، به زورآزمایی مشغول میشود. بانگ یا حسین، یا ابالفضل از در فضا میپیچد؛ گوشه چشم زنان و مردان تر میشود در همین حین عدهای به سمت پارچه سبز رفته و با بوسیدن آن، پولهای مچاله شده در مشت خود را بر روی پارچه قرار میدهند.
پهلوان گرد میدان میچرخد و با گفتن حرفهایی چون «اگر مرد هستی»، «اگر غیرت داری»، «اگر به ابالفضل اعتقاد داری»، «اگر مسلمان هستی» و... شروع به جمعآوری پول از مردم میکند؛ سپس به وسط میدان رفته و با چندین فریاد و فشارهای شدید، زنجیر را پاره میکند و در همین حین فریاد شادی مردم بلند میشود.
بعد از آن دیگر رنگ و بوی نمایش پهلوانی رنگ میبازد اما نمایش دیگری در راه است، ابتدا با نشان دادن جعبه بزرگ چوبی، نظرها را به خود جلب کرده و سپس وعده بیرون آوردن ماری بزرگ را میدهد و اینگونه نفس کودکان در سینه حبس میشود و نگاه مشتاق و هراس انگیز آنان را به جعبه چوبی فرسوده میخکوب میکند.
با چند ضربه بر جعبه نگاهها خیره میشود و همهمه مردم فرو مینشیند؛ سپس میگوید: «این ماری را که در جعبه مشاهده میکنید خودم گرفتهام و بعد از اینکه عمر او تمام شود، پوست آن را جدا کرده و میفروشم زیرا از آن برای ساختن کیف، کمربند، دستبند و... استفاده میشود. گوشت این مار نیز خریدارانی دارد و خوردن گوشت آن حرام نیست بلکه مکروه است. همچنین کبد مار سرشار از چربی است. روغن آن را با گیاهان دارویی ترکیب میکنم. این روغن نابینا را شفا نمیدهد، مرده را زنده نمیکند ولی اگر درست استفاده شود، درد سر، کمر، دیسک و... تسکین میدهد.»
سپس چند نفر از جمعیت که از دردی رنج میبرند، درخواست میکنند که با او ملاقات نمایند. مردمی که کاملا مجذوب سخنان او شده بودند به سمت او رفته و درخواست خرید این روغن را کرده و با بازار گرمی مرد جوان بر شدت تقاضاها افزوده میشود.
بعد از آنکه کمی هیجان جمع فروکش میکند، معرکهگیر شماره تلفن خود را برای ارائه مشاوره و فروش مهره مار اعلام میکند و در آخر برای آنکه به اشتیاق کودکان برای دیدن مار خاتمه دهد، درب جعبه را باز کرده و مار بزرگ پیتون را از جعبه خارج میکند.
خورشید در حال غروب است. جمعیت کم و هر کس به سمتی روانه میشود. معرکهگیر نیز بعد از پاک کردن عرق پیشانی و خون خشک شده بر بازوان خود، مشغول جمعآوری بساط خود میگردد.
حامد بخشی، جامعه شناس در رابطه با جایگاه اعمالی همچون خرافهپرستی و معرکهگیری در جامعه امروزی به خبرنگار ایسنا اظهار کرد: در گذشته معرکهگیری بسیار متداول بوده، امروزه کمتر شده ولی از بین نرفته است. معمولا معرکهگیرها یک ارتباط را با آنچه که ما آن را پهوانی مینامیم، برقرار میکنند.
وی ادامه داد: مولفه اصلی پهلوانی شامل داشتن زور و اخلاق، رفتارها، باورها و شیوههای هنجاری خاصی است که به آن جوانمردی میگوییم، و معرکهگیرها این مولفهها را در خیابانها یا محلات نمایش میدهند و معمولا افرادی دورهگرد هستند.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسانرضوی خاظرنشان کرد: این دو مولفه، یعنی میزانی از مهارت و توانایی بدنی برای کارهایی که معمولا از عهده مردان معمولی بر نمیآید، مانند پاره کردن زنجیر، رد شدن ماشین از پیکر آنان و کارهایی همچون مارگیری و نمایش جوانمردی در اکثر معرکهگیریها مشاهده میشود.
این جامعهشناس بیان کرد: این مسئله را نمیتوان به خرافه و خرافهپرستی ربط داد همچنین پوپولیسم نیز در فضای سیاسی استفاه میشود اما یک چنین سیستمهای معرکهگیری یا نمایشی، تبار آن چیزی است که در سینما مشاهده میکنیم و بخشی از آنها نمایش هستند که در آن رنگ و بوی معنوی را در جهت جذب پول بیشتر افزایش میدهند.
بخشی تصریح کرد: احساسات در این نوع نمایشها رنگ قابل توجهی دارد و در چنین بستری همراه با پارچه متبرک و اتصال دادن رفتار خارقالعاده خود به مقدسات خدا و پیامبران سبب میشود که نوعی تقدس را به خود و اعمال خود منتقل کنند.
وی اضافه کرد: به طور کلی خرافات یا اعمال خرافی و جادوگری در شرایطی رشد میکند که فضای اجتماعی یک فضای کمتر عقلانی یا سرخورده از عقلانیت باشد. زمانی که مردم درک کنند که با استفاده از شیوههای عقلانی مبتنی بر چیدن اجزای یک رابطه علی و معلولی آزمون شده نمیتوانند به نتیجه دلخواه خود برسند، به دنبال راه حلهای شهودی میگردند و راه برای اعمال جادویی نیز باز میشود اما نمیتوان معرکهگیری را در ارتباط مستقیم با خرافهپرستی دانست.
معرکهگیری از دیرباز وجود داشته، گاه هدف خاصی در معرکه دنبال میشده و گاه مقصود فقط جمعآوری پول بوده است. گاه مخاطبان نیز با هدف خاص معرکهگیری را دنبال میکردهاند و گاه فقط از باب سرگرمی تماشاچی میدان و معرکه بودهاند؛ هر چه هست هنوز در گوشه و کنار شهرستانهای استان این میدان برای معرکهگیران باز است و این نمایش اگر اجرا کم و بیش رونق خود را نیز دارد.
گزارش از حوریه جمالیپور خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان
انتهای پیام
نظرات