به گزارش خبرنگار ایسنا، درست از زمانی که بحثهای فرهنگی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی شکل میگیرد تا در بستر یک جامعه اسلامی با نگاه اسلامی به این موضوعات پرداخته شود، بعضاً شاهد تبیین غیر اسلامی زیرساختهای این موضوعات فرهنگی بودهایم و در تبدیل قرائت هستی شناسانه این موضوعات به دستورالعملی برای اجرا، دچار چالش شدهایم.
ایسنا، در آستانه روز ملی عفاف و حجاب با پیمان عین القضاتی، مدرس و تحلیلگر مباحث فرهنگی درباره واکاوی سیر عفاف و حجاب در جامعه امروز ایران به گفتگو نشست. همزمان با ۲۱ تیرماه، روز ملی عفاف و حجاب، مشروح سخنان عین القضاتی را از نظر میگذرانید:
ضرورت تعیین خاستگاه پرداختن به مباحث فرهنگی
در نگاه اسلامی بخشی از ارزشهای ما و نکاتی که شارع مقدس، تأکید بر رعایت آن دارد، برگرفته از نص صریح قران و سیره اهلبیت (ع) است که حجت محسوب میشود و لازمه اجرایی شدن را با خود به همراه دارد اما در یک جامعه غیردینی، مباحث فرهنگی بر اساس قراردادهای اجتماعی طرفینی است که برخی از آنها منشأ زمینی دارد، به این معنی که گروهی از انسانها با یکدیگر به توافق میرسند موضوعی را به نام هنجار بشناسند یا خیر، و ممکن است با گذشت زمان یک امر ناهنجار به یک امر هنجار و یا بالعکس تبدیل شود. بنابراین هنگام پرداختن به مباحث فرهنگی باید منشأ و خاستگاه آن را مورد بحث قرار بدهیم و ببینیم که میخواهیم در پارادایم الهی به آن بپردازیم یا در پارادایم زمینی.
اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ما تلاش کردیم مباحث فرهنگی را از بطن قران و سیره اهلبیت (ع) استخراج کنیم و در قالب فرامینی درآورده و سپس شاهد بروز آن در جامعه باشیم اما در ادامه، جریانهای فکریای که نگاهی فارغ از نگاه آسمانی داشتند و شاخصهای زمینی و انسانمحور مدنظرشان بود این مباحث را به چالش کشیدند.
با ایجاد بحث حقوق شهروندی که تولید ادبیات جامعه مدنی و مولد جامعه اومانیستی است، اوضاع تغییر کرد. در حقوق شهروندی، ممکن است روشی که فرد برای زندگی انتخاب میکند با روش قانونگذار و سازمانها و دستگاهها مغایرت داشته باشد. در این شرایط، انتخاب فرد برای سازمانها امری غیرقانونی تلقی میشود و غیرقانونی تلقی شدن آن برای خود فرد، امری مخالف حقوق شهروندی است.
در مقوله حجاب نیز چنین است و به همین خاطر میشنویم که عدهای میگویند سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب با برخوردهای قهرآمیز از ارائه خدمات به بیحجابان پرهیز شد اما با طرح مسئله حقوق شهروندی این برخوردها و کارکردهایی که میتوانست داشته باشد از بین رفت.
نگاه وحیانی، نگاه انسانی و نگاه سیاسی به حجاب
این بحثها از دو ادبیات متفاوت، سرچشمه میگیرد و تا به نتیجهای یکسان نرسد نمیتوان عملکرد درست را مورد ارزیابی قرار داد. متأسفانه گاهی دولتها با موضوعات فرهنگی در بستر سیاسی برخورد کردهاند و برای اینکه بتوانند عده زیادی را با خود همراه کنند برخی از مباحث دینی را به شیوهای ناملموس تغییر دادهاند و هدفشان هم چیزی جز کسب اکثریت آرا نبوده است.
تا زمانی که این دو پارادایمِ وحیانی و زمینی در جامعه طرفدارانی دارد و در بستر اصلی خود که تولد یک گفتمان واحد است بروز پیدا نکردهاند، ما نمیتوانیم بگوییم در تبیین مباحث فرهنگیای مثل حجاب موفق عمل کردهایم یا خیر. چون ادبیات هر یک از این دو تفکر، مولد رفتاری متفاوت است. عدهای میگویند پوشش، یک امر اختیاری است و طبق حقوق شهروندی، سبک زندگی، اختیاری است و عدهای دیگر مباحثی چون حجاب را جزو نظام ارزشی و هنجاری الهی و آسمانی میدانند و بر همین قاعده دخل و تصرف در آن را میسر نمیدانند.
حجاب، حیا و جامعهای در حال تغییر
در حال حاضر ما شاهد تغییر در نوع پوشش جامعه هستیم. این تغییر حداقل از بیست سال اخیر آغاز شده و با شیوههای تبلیغاتی نوینی که از سمت غرب بهواسطه رسانهها و… وارد کشور شده است، موجب ایجاد تغییراتی در رفتار جامعه ما شده است اما با اینکه بگوییم همه افرادی که درپوششان تحت تأثیر جریان مد و مدلها قرار میگیرند به همه مبانی تولیدی این تفکر معتقدند، مخالفم.
نمیتوان گفت کسی که پوشش خود را تغییر میدهد از باورهای اعتقادی خود فاصله گرفته است البته تغییراتی هست اما به معنای از دست دادن اعتقادات نیست و در اینجا باید در کنار مقولهای به نام پوشش و آراستگی، مقولهای به نام عفاف و حیا را نیز که یک درونمایه رفتاری است مدنظر قرار بدهیم. افرادی هستند که تحت تأثیر هیجانات و فشارهای اجتماعی قرار میگیرند و پوشش خود را تغییر میدهند اما عمیقاً به حیا و عفاف پایبند هستند و فقط برای طرد نشدن از سوی گروه همسالان به این تغییر تن دادهاند.
بحث پوشش و آراستگی یک امر فطری و موردقبول همه انسانهاست. یعنی اگر ما بهدرستی بتوانیم مباحثی چون عفیفه بودن، پاکدامنی و سلامت نفس را در سبک زندگی آحاد جامعه تبیین و کارکردهای مثبت آن را بیان کنیم، قطعاً طرفداران زیادی خواهیم داشت. متأسفانه در سالهای گذشته برخی از متولیان فرهنگی آگاهانه یا ناآگاهانه از این موضوع فاصله گرفتند و باعث شدند که این رفتار جامعه به یک کج کارد تبدیل شود.
وقتی درباره لایههای فرهنگی صحبت میکنیم یعنی اذعان داریم که فرهنگ، دارای لایههایی است و این لایهها با هم یک فرهنگ را شکل میدهند. ارزشها، عقاید و عقاید، هنجارها را میسازند و به نماد تبدیل میشوند. انتخاب پوشش و آراستگی هم یک نوع نماد است. اگر در اثر کج کاردها این نماد به یک ناهنجار تبدیل میشود یعنی تعللی در نظام ارزشی صورت گرفته و لایههای زیرین باید بررسی شود.
برخورد الاکلنگی با حجاب
فکر میکنم در دهههای گذشته و در برخورد با نمادهای نامطلوب آراستگی میبایست بر بازسازی و بازتولید نظام ارزشی خود تأکید میکردیم. به نظر میرسد که ما در این بخش خوب عمل نکردیم و در برههای برخورد را رها و در برههای دیگر تقویت کردیم و بهنوعی الاکلنگی پیش رفتیم.
این عدم تعادل در سیاستگذاریهای فرهنگی، به جامعه سیاست زده ما برمیگردد، یعنی عرصه فعالیتهای فرهنگی و کنشهایی که در آن رخ میدهد با نگاه سیاسی تنظیم میشود.
ما در حوزه گفتمانی تولید و تنوع پوشش ضعیف و بهنوعی دچار افراطوتفریط هستیم. چند سال بهطور متوالی نمایشگاه مد و لباس را بهخوبی جلو بردیم و از خلاقان ایده حمایت کردیم و چند سال بعد این بحث را در سکون قرار دادیم.
در امالقرای جهان اسلام، ما باید خودمان مولد ایده باشیم نه اینکه از مدل دیگر کشورهای اسلامی مثل ترکیه و لبنان تبعیت کنیم. در حال حاضر رشته طراحی مدل و دوخت در دانشگاههای ما وجود دارد اما آیا واقعاً کسی از این طراحیهای دانشجویان حمایتی میکند و به آن بها میدهد؟ این طراحان در این سالها چقدر مورد مشورت مقامات قرارگرفتهاند؟
امربهمعروف و نهی از منکر، حذف یا اصلاح؟
امروزه برخوردی که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با نحوه امربهمعروف میشود، کاملاً سیاسی و هدفمند است و واقعیت مطلب را به مخاطب منتقل نمیکند چون مواردی گزینششده هستند. از سوی دیگر باید پذیرفت که ما نیاز به دست یافتن به یک شیوه برخورد مناسب با آحاد جامعه هستیم. منتها جریانی که در حوزه رسانه به این امر میپردازد نه اصلاح بلکه حذف آن را مدنظر دارد.
این جریان میگوید امربهمعروف و نهی از منکر باید در جامعه حذف شود و ادبیاتش هم همان تأکید بر رعایت حقوق شهروندی است اما در این رابطه دو بحث وجود دارد. اینکه آیا باید امربهمعروف در جامعه باشد یا خیر؟ مشخص است که باید باشد چون جایگاه امربهمعروف در جامعه اسلامی مشخص و مبرهن است اما در بحث امربهمعروف و نهی از منکر هم بر اساس همین دیدگاه اسلامی شرایطی وجود دارد که نخست مرتبت آن این است: امربهمعروف یک امر قلبی و درونی است. ابتدا باید انزجار درونی نسبت به یک منکر و حب نسبت به یک معروف داشته باشیم، سپس مرحله تذکر لسانی پیش میآید و بعد از طریق شرع نهی از منکر پیش میآید و هر کس طبق ضوابط رفتار میکند؛ به این معنی که فقط در حد لسانی این وظیفه بر عهده همه افراد است.
حجاب، اصلاحطلب و اصولگرا برنمیدارد
مقوله پوشش و حجاب، یک مقوله سیاسی نیست. پوشش و آراستگی نه به اصلاحطلب ربطی دارد و نه به اصولگرا، بلکه به دین مردم ربط دارد و دین یک مقوله اعتقادی است، نه یک مقوله سیاسی. کسی که به این دینباور دارد به پوشش هم باور دارد اما اینکه حالا این پوشش مانتو باشد یا چادر یا سطح آن تا چه اندازه باشد، محل بحثی دیگر است. اصل این است که در کنار حجاب، حیا و عفاف هم لحاظ شود در غیر این صورت دچار خسران و آسیب خواهیم شد.
مقوله پوشیدگی و عفاف و حیا، ارتباط مستقیمی با کاهش ناهنجاریها و جرایم جنسی دارد و این امر بر کسی پوشیده نیست. مقایسه آمار این رخدادها در غرب بیانگر این موضوع است و تمام محققین هم به این موضوع اذعان و اعتراف دارند. منتهی وقتی جمهوری اسلامی ایران هدف باشد، بلندگوها و بمبهای تبلیغاتی غرب از هیچ تلاشی برای کریه نشان دادن اصل این امر، فروگذار نمیکنند.
آگاه باید باشیم، هشیار باید باشیم
ما باید آگاهانه و هوشیارانه وارد عرصه انتخاب نوع پوشش و آراستگی خودمان شویم و سطح عمومی جامعه را نسبت به این مسائل بالا ببریم. خواهش من از مسئولان این است که با نگاه سیاسی به مسائل اعتقادی و فرهنگی مردم نگاه نکنند و دستگاهها و متولیان امر برای بالا بردن درک و اعتقاد مردم تلاش خود را انجام بدهند به این شکل که جامعه را از حالت تودهوار به سمت جامعهای کنشگر و فعال فرهنگی اجتماعی تبدیل کنند.
انتهای پیام
نظرات