به گزارش ایسنا، به نقل از سایت المیادین، به طور حتم پس از احضار کاردار امارات در تهران در پی تجاوز پهپاد جاسوسی آمریکایی به حریم هوایی ایران که این پهپاد از یک پایگاه نظامی آمریکا در امارات بلند شده بود، این کشور خروج نیروهایش از شهر عدن، مأرب و ساحل غربی یمن را آغاز کرد. این همان مسالهای است که روزنامه والاستریت ژورنال را به این سمت سوق داد تا اینگونه نتیجهگیری کند که دلیل تلاش امارات برای کنار کشیدن خود از مساله یمن هراسی است که ابوظبی از واکنش تهران نسبت به خود در صورت تعدی آمریکا علیه ایران دارد.
احتیاط ابوظبی در این خصوص، منطقی به نظر میرسد، اما اگر آمریکا حملات خود را از خاک امارات به تهران آغاز کند، باز هم احتیاط ابوظبی باعث نمیشود امارات از واکنش ایران در امان بماند. چه بسا اختلاف عربستان – امارات درباره یمن از سال ۲۰۱۸ و در پی ناکام ماندن حمله ائتلاف عربی به استان الحدیده و ناتوانی این ائتلاف به ویژه نیروهای تحت حمایت امارات در نفوذ به منطقه الحدیده آغاز شد. عربستان بر روی اشغال این منطقه، باز کردن مسیر به صنعاء و توقف حملات ارتش و کمیتههای مردمی یمن به جیزان، عسیر و أبها حساب باز میکرد و در این راستا، رسانههای غیر رسمی عربستان تا این لحظه از متهم کردن امارات در "نجات انصارالله" ساکت نماندهاند.
ناتوانی امارات و عربستان، دو همپیمان اصلی ائتلاف عربی از اشغال الحدیده در نتیجه دلاوریهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن از این مساله پرده برمیدارد که حمله ائتلاف به یمن وارد مرحله تحول استراتژیکی شده و در این مرحله ائتلاف عربی فروپاشیده و ارتش و کمیتههای مردمی در حال قدرت گرفتن هستند. از زمان آغاز این مرحله به نظر میرسد ارتش و کمیتههای مردمی ابتکار عمل را به دست گرفته و در واکنش به حملات متجاوزانه ائتلاف، ریاض و عمق جنوب عربستان را تقریباً به صورت هر روزه هدف قرار میدهند و در نقطه مقابل این قدرتگیری ارتش و کمیتههای مردمی یمن، عربستانی قرار دارد که کاملا خود را باخته است.
به رغم اینکه امارات و عربستان در حمله به یمن دست داشتند، اما جاهطلبیها و منافع این دو کشور در یمن کاملا متفاوت بوده است. عربستان از زمانی که علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن را در ازای امضای توافقنامههایی نجات داد و از زمانی که دو منطقه جیزان و عسیر یمن را از آنِ خود کرد، فکر کنترل بر شمال یمن به ویژه منطقه صعده خواب از آن گرفته است. عربستان برای رسیدن به آنچه در سر دارد روی قبایل نزدیک به حزب الاصلاح، رقیب تاریخی بر سر قدرت در شمال یمن و همپیمان سابق کنگره مردمی یمن حساب میکند. ریاض همچنان به دنبال دستیابی به هدف مذکور خود از طریق این روابط تاریخی است که در حال حاضر این روابط با شخص علی محسن الاحمر، معاون رئیس جمهور مستعفی یمن که شخص مورد حمایت عربستان در رهبری "نیروهای دولت مستعفی یمن" بوده، برقرار است.
بر خلاف عربستان، امارات از زمان حمله به یمن، به دنبال گسترش نفوذ و منافع حیاتی تحت کنترل خود از بندر عدن تا شبوه و سقطری و تا شاخ آفریقا و ساحل دریای سرخ است و برای رسیدن به این هدف خود بر روی گروههای مخالف با حزب الاصلاح، (که وابسته به اخوان المسلمین است)، همچون حزب کنگره مردمی، گروههای سلفی نزدیک به القاعده و جداییطلبان جنوب یمن حساب باز میکند.
نیروهای کمربند امنیتی که امارات آن را در عدن ایجاد کرده است، متشکل از ۱۰ هزار نظامی شامل گروههای سلفی و گروههایی از شورای انتقالی در جنوب یمن هستند که این نیروها در استانهاب عدن، لحج، ابین و الضالع فعالیت میکنند. امارات به نخبگان حضرموت نیز در منطقه المکلا متکی است تا بر دو بندر نفتی المکلا و الضبه کنترل بیابد. امارات نیروهای ویژه استان شبوه را نیز برای کنترل بندر و منطقه غنی از نفت و گاز این استان به کار گمارده است؛ اقدامی که ممکن است قواعد سوخترسانی در خلیج فارس را دگرگون کند.
نیروهای امارات و سامانه موشکی پاتریوت از مأرب خارج میشوند و عربستان در این مکان که مقر القاعده است، جانشین آنها میشود. تانکها و بالگردهای هجومی به همراه صدها سرباز از ساحل دریای سرخ و نزدیک الحدیده خارج میشوند تا نیروهای سعودی وارد آنجا شوند.
با ورود نیروهای عربستان به مأرب، پهپادهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن با آنها مقابله کرده و سامانه پاتریوت را به محض اینکه به جای سامانه امارات، مستقر شد، بمباران کردند. بدون شک محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان خروج محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی از مأرب را به منزله یک کمینگاهی به نفع خود میداند، اما بن زاید که افول تواناییهای ائتلاف عربی در حمله به یمن را میبیند، یادآورکننده فریاد ژنرالی است که به هنگام اعلام شکست نظامی در جنگ گفته بود، "ای نظامی، جانت را حفظ کن و از غنایم تنها آن چیزی را بردار که وزن اندکی دارد و بهایش بیشتر است".
انتهای پیام
نظرات