به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت: سریال امام علی (ع) سریال تاریخی، مذهبی تلویزیون است که برای ساخت راه پرپیچ و خمی را طی کرده. از ساخت دکور، بودجه مصوبش گرفته تا انتخاب بازیگران و آغاز ساخت سریالی که هنوز هم در حافظه تاریخی مردم جایگاه اول را داراست. برای اطلاع از جزئیات ساخت این سریال ماندگار با محمد بیکزاده، تهیهکننده آن به گفتوگو نشستیم.
سریال امام علی (ع) بی تردید شاهکاریاست در میان پروژههای مذهبی پخش شده در همه این چهار دهه گذشته. سریالی که بیش از همه سریالهای کمدی و عشقی دهه ۶۰ و ۷۰ و حتی ۵۰ مردم را در خانههایشان و پای تلویزیون نشاند. قصهای که هنوز سیمای مالک اشترش، ولنگاری ولیدش، اغواگری قطامش، حیلهگری عمروعاصش و کوردلی ابن ملجمش، یک به یک در میان خاطرات پیر و جوان از آن سالهای دو دهه قبل ماندهاند.
هنوز هر بار دیدن شریفینیا ولید را در خاطرهها زنده میکند، ویشکا آسایش هیچ گاه بالاتر از قطام نبوده، هیچ وقت داریوش ارجمند را بالاتر از نقش مالک ندیدهایم و زندهیاد مهدی فتحی هم عمروعاصش را نتوانست دیگربار تکرار کند.
قصه زندگی مولای متقیان، علی (ع) اما چطور به روایت تصویر در آمد؟
این پرسشی است که حالا تقریباً سهدهه بعد راحتتر میتوان پاسخش را یافت. سریالی که بسیاری آن را به نام داوود میرباقری، کارگردانش میشناسند که پس از آن هم «مختارنامه» ساخته و هم «معصومیت از دست رفته» و هم «مسافر ری». ولی همچنان هیچ یک سریال امام علی او نبودهاند؛ اگرچه هر کدام بارها و بارها پخش شدند و حدیثی ماندگار بودهاند.
همیشه اولینها دشوارترینها هستند. وقتی قصه، روایتی مذهبی باشد که هم علمای شیعه رویش حساسیت ویژه دارند و هم باید وجه وحدت میان مذاهب در نظر باشد، این دشواری چند برابر میشود. در دفتری قدیمی در حوالی ستارخان، مردی که ششمین دهه زندگی اش را تجربه میکند، قرار شد تا این سوالمان را پاسخ دهد. چطور شد که امام علی (ع) ساخته شد؟
نامش محمد بیکزاده است، کسی که تهیهکننده این سریال ماندگار بوده. او که هنوز هم کارش تولیداتی آئینی و دفاع مقدسی است. نامی که حالا کمتر سر زبانهاست اما روایاتی ناگفته داشت از قصه دشوار ساخت پروژهای به نام بزرگمرد عالم، امام خوبیها.
قصه نسخهای از فیلمنامه که هنوز داوود میرباقری به یادگار نگه داشته. مرقومهای که عالیترین مقام سیاسی و مذهبی کشور پس از خواندنش نوشته و در مسیر ساختش برای سازندگان آرزوی موفقیت کرده تا چنین اثر ماندگاری به پشتوانه حمایت مقام معظم رهبری با رقم بودجه ۲۶۹ میلیون تومانی که برای چنین پروژه عظیمی همان زمان هم یک کار جهادی محسوب میشده ساخته شود و به یادگار بماند.
این کار چطور به شما و آقای میرباقری پیشنهاد شد؟
در آن زمان دوره ریاست آقای محمد هاشمی بود. محمد هاشمی آدم کمسوادی بود اما حسنش نسبت به بقیه این بود که میدانست کمسواد است. بعضی کمسواد هستند ولی خودشان را در اوج دانش میدانستند. محمد هاشمی از کسانی استفاده میکرد که اهل دانش باشند و کمبودهای خودش را جبران کنند و مدیریت هنری یعنی همین. کسی باشد که بتواند از پتانسیل دیگران حسن استفاده را بکند. آن زمان مدیریت شبکه یک با آقای مهدی فریدزاده بود و مدیریت گروه فیلم و سریال با فرید حاجمحمدخان که هر دو آدمهای فرهیختهای بودند. در شبکه یک طرحی به من دادند به اسم «همچون خاری در گلو» نوشته علاالدین رحیمی. یک تلهتئاتر بود و گفتند میخواهیم این را تولید کنیم. من از قبل با نحوه کار کردن علاالدین رحیمی آشنا بودم و میدانستم تلهتئاترهای مذهبی میسازد. متن را خواندم دیدم نعل به نعل تاریخ طبری پیش رفته، حتی دیالوگها همان دیالوگهای تاریخ طبری بود. بنابراین استناد تاریخیاش را برای من که اندکی با تاریخ محشور هستم از دست داد. با مدیران شبکه صحبت کردم که اجازه بدهید اول یک تحقیق مجدد شود و مبناهای تاریخی درست باشد و دوم این که اختلافهای نقلهای بین شیعه و سنی دور ریخته شود و فقط اشتراکات بیان شود؛ چرا که ما بنا نداریم اختلاف مذهبی بین جامعه بیندازیم. دغدغه ما بیان تاریخ است. هر دوی این عزیزان پذیرفتند و تحقیقات شروع شد. ما اساس کار را بر «الامام علی بن ابیطالب» نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود گذاشتیم که یک تاریخدان مصری است و بسیار شیوا، خوشقلم و متکی به تاریخ این داستان را نوشته. این نسخه اساس ما شد و سپس تاریخهای دیگر که ۷۰ تاریخ اعم از فارسی و عربی بود که مورد تحقیق قرار دادیم.
و چطور به آقای میرباقری رسیدید؟
من آن زمان خیلی بررسی کردم که چه کسی این را بسازد. آقای میرباقری «رعنا» را ساخته بود.
همان سریالی که خانم گلچهره سجادیه در آن بازی میکرد؟
بله. آقای پرستویی هم بود. سریال معروفی بود و بسیار خوشساخت بود. ضمن بحثی که با آقای فریدزاده و حاجمحمدخان داشتیم من گفتم میرباقری کار را بسازد.
پس سراغ فرم رفتید.
بله. در کسانی که کار کرده بودند این کار «رعنا» را من بیشتر از بقیه پسندیده بودم.
آن زمان آقای افخمی میرزا کوچک خان را ساخته بود، آقای سعید نیکپور هم بود، داریوش فرهنگ هم سلطان و شبان را ساخته بود، مرحوم حاتمی هم زنده بود.
خیلیها بودند. مهرجویی هم بود.
چه شد که سراغ آن گزینهها نرفتید؟
فقط یک عامل باعث شد. همه اینهایی که اسم بردید مدعی بودند و داوود هنوز به ادعا نرسیده بود و هوشمند بود. فقط در کار «رعنا» من هوشمندی داوود را دیدم. این آدم به درد این میخورد که شما انشای خودت را روی این کاغذ سفید بنویسید. آدمی که ادعا ندارد، تواضعش هنوز دست نخورده و گوش شنوا هم دارد. داوود انتخاب شد ولی برای تولید یک تلهتئاتر. برآورد اولیه که برای سریال داده شد ۲۷ میلیون تومان بود که برای تلهتئاتر برآورد خوبی بود اما من همیشه با دوستان بحث میکردم که برای علی یا باید درست ساخته شود یا اصلاً ساخته نشود. من روی دو مورد تعصب دارم، یکی علی (ع) است یکی ایران. یا درباره اینها باید ساخته شود و درست ساخته شود، یا نباید نزدیکش شد. چون اگر ضعیف ساخته شود به علویت علی صدمه زدهایم. اگر آن زمان ایستادگی میکردم که حرف من باید به کرسی بنشیند پروژه منتفی میشد. بنابراین پذیرفتم که با ۲۷ میلیون تومان تلهتئاتر حضرت علی را بسازیم. به بهانه ساختن دکور در شهرک سینمایی شهر مدینه را ساختیم. سپس نامهای به مدیریت محترم گروه فیلم و سریال و شبکه اول نوشتم که فاز اول امام علی به پایان رسید. خواهشمند است برای فاز بعدی برآورد هزینه کنید.
۲۷ میلیون تمام شد؟
بله. چون اگر به شهرک غزالی بروید متوجه میشوید که من آن دکور را با سنگ و آجر و سیمان ساختم که از بین نرود و هر چه باران بخورد جاافتادهتر و بهتر شود. همین الان هم خیلی از دوستان که کار تاریخی مذهبی میکنند در همان لوکیشن هستند. آن لوکیشن ماندگار است. آقای فریدزاده کلی غر زد که بنا نبود فازبندی شود گفتم یا باید بسازیم یا باید نسازیم، الان هم دست به مهره بازی است.
شما هنوز وارد پروسه فیلمبرداری هم نشده بودید؟
نخیر. فقط مدینه را ساختیم. از آنجایی که آن زمان مناسبات خیلی انسانی بود، اصلاً اینطور نبود که من بخواهم ریالی جابجا کنم یا آنها نگران جابجا کردن من باشند...
هنوز اختلاس نداشتیم.
هنوز کلمه میلیارد و دههزار میلیارد و سههزار میلیارد را نمیشناختیم. جوان بودیم و سر پرشوری هم داشتیم. مجبور شدند یک برآورد مرحله دوم انجام بدهند و خلاصه همینطور فاز به فاز جلو رفتیم تا نهایت با ۲۶۹ میلیون تومان این پروژه را تمام کردیم.
ساخت این پروژه چقدر طول کشید؟
۱۹ ماهه ساختیم.
مشاور مذهبی پروژه چه کسی بود؟
من اصلاً مشاور مذهبی نداشتم. وقتی منابع که حدود ۷۰ جلد متون فارسی و عربی بود آماده شد، بخشهای عربیاش را خودم میخواندم و نت برداری میکردم و بخشهای دیگر را آقای میرباقری میخواند. الحقوالانصاف آقای میرباقری در دیالوگنویسی تقریباً بیهمتا است. به خصوص در بیان مونولوگها.
البته بعد از علی حاتمی.
بله. آقای حاتمی را کنار بگذارید. البته علی حاتمی هم متخصص رنگها و کلمات دوران قاجار بود. این سناریو توسط آقای میرباقری نوشته شد. ما خدمت آقایان علما میرفتیم. میخواندند و میگفتند خوب است ولی دو خط زیر آن نمینوشتند برای تأیید. ما هم ترس داشتیم که یک دفعه اگر یک نفر با هر قد و قوارهای از گوشه حوزه اعتراضی داشته باشد وضعیت برای ما خطرناک میشود. چون از نظر عامه آنها متولی دین هستند و ما مطرب هستیم. بنابراین میگفتند خوب است و مثلاً میگفتند چرا فلان بحث را نیاوردید، میگفتیم چون محل اختلاف است، میپذیرفتند ولی هیچکس یک خط کاغذ برای ما ننوشت. به ناچار متن را مدیران شبکه به خدمت مقام رهبری فرستادند. ایشان متن را خواندند. بسیار هم با دقت خوانده بودند. حتی روی بعضی از کلمات خط کشیده بودند که مثلاً این کلمه خوب نیست. ایشان ادبیات فوقالعاده خوب میدانند. حتی روی کلمات نظر داده بودند و درست و حرفهای هم نظر داده بودند. مثلاً یادم است دور یک پاراگراف کامل خط کشیده بودند و نوشته بودند «خنک است» یعنی در شأن سریال نیست و ما آن را حذف کردیم. در پایان کار هم برایمان یک «موفق باشید» نوشته بودند. ما با پشتوانه این نظر کار را شروع کردیم. بعد از این که کار را تمام کردیم و پخش شروع شد، بعضی از حضرات ایراد گرفتند.
امسال کتاب خاطرات سال ۷۵ آقای هاشمی منتشر شده. ایشان از یک جلسه رهبری با خبرگان نوشتند که در آن تعدادی از اعضا از سریال امام علی انتقاد کردند. رهبری بخشی از این انتقادات را پذیرفتند و توضیحاتی دادند.
بله. انتقاد داشتیم. آن زمان معاونت سیما آقای احمد پورنجاتی بودند که بسیار بادانش و باهوش بودند. یک عزیزی به دفتر ایشان آمده بود، من را صدا کردند. این آقا گفت این وضعیتی که برای قطام تعریف کردید، این موجب ریبه میشد و تحریک کننده بود. من نمیدانستم آن آقا در چه سطحی هستند و بعدها ایشان را شناختم. پاسخ دادم که من از منظر چشم علی این را میبینم. ایشان از من ناراحت شد. اما این قطام اگر تحریککننده نبود، ابن ملجم آدم ابلهی بود که به خاطرش علی را بکشد؟ زیبا و لوند بوده. این باید کسی باشد که بتواند من آدم هوسباز را تحریک کند که بابتش علی بکشم. اگر یک آدم زشت غیر قابل قبول را میگذاشتیم شما باور میکردید این برای این زن علی را کشته؟
آن زمان انتقادهایی بود که دعوایی بر سر قطام میان ولید و ابنملجم و… شکل گرفته و اصطلاحاً عشق مثلثی را به تصویر کشیدید.
واقعیت تاریخی است. مثلث نیست. بگو مربع است، مخمس است… یک داغ دل بس است برای قبیلهای. این آدم برای قبیلهای بس است. قطام موجود معمولی نیست که ولید سیفالاسلام را به آن حال بندازد و ابن ملجم را به این کار وادارد.
همه این درام در تاریخ آمده؟
فقط دو سطر برای قطام آمده ولی کفایت میکند که بفهمی این چه کسی است.
در کدام کتاب آمده؟
تقریباً در تمام کتابهای تاریخی این دو سطر آمده که چنین کاراکتری وجود داشته و ما براساس این باید چنین کاراکتری را میساختیم. در تولید یک درام آدمهای مثبت تخت هستند و دیدن ندارند. دراماتیک نیستند. آدمهای خاکستری و سیاه هستند که جنبههای دراماتیک در آنها زیاد است. من که درام را با مالک اشتر نمیتوانم بسازم. مالک باید یک مقدار خاکستری شود. یک جاهایی باید اعتراض کند که جنبه دراماتیک پیدا کند و انصافاً میرباقری خوب کار کرد.
این جوکهایی که آن زمان میساختند که قطامش را بیشتر کنید شما خودتان از قبل به آنها فکر کرده بودید.
بله. اگر فکر نمیکردیم این درام درنمیآمد و مثل کارهای مذهبی پیشین میشد. یک قصه تخت برای رفع تکلیف، ولی هنوز امام علی در خاطره خیلیها هست و هنوز رکورد بیننده این سریال را هیچ کاری نشکسته. قبل از انقلاب «خانه به دوش» بود و این سریال رکوردش را شکست و این کار کوچکی نبود.
آن زمان آقای نقدی رئیس پلیس تهران به من زنگ زد و تشکر کرد و گفت: پیک دزدیهای ما از ساعت فلان تا فلان بوده، از زمانی که امام علی پخش میشود این پیک افتاده. این افتخار دارد. این موارد ما را قلقلک میدهد. ضمن این که الان با هر کس صحبت میکنی همه بالاتفاق میگویند بهترین کار مذهبی که تا امروز ساخته شده و این بهترین بودن را پزش را ما میدهیم. اما یک دلیل دارد. صادقانه و باعلاقه ساختیم و هدفمان پول و پست نبود. خواستیم علی را بسازیم و مر تاریخ را ساختیم.
و این شهامت که اجازه ساخت این سریال را بدهند هم وجود داشته.
بله. در دوره محمد هاشمی بود. در دورههای دیگر اگر بود از ما حذف و اضافاتی میخواستند. کاری که در مختارنامه انجام شد. مختار ثقفی پشتهمانداز کلاهبردار، قهرمان میشود، آن هم قهرمان ملی ایرانیها. این جعل تاریخ است و دست بردن در تاریخ کار درستی نیست.
شما کار را با آقای هاشمی شروع کردید و در دوره آقای لاریجانی پخش شد.
بله. بهرهاش را آقای لاریجانی برد. ایشان سرجمع حدود ۴ قسمت از کار را حذف کردند که بیشترش تمرکز روی ابوذر بود.
ابوذر حرفهای تندی میزده…
بله و ممکن بود به بعضی بربخورد.
از قطام پس چیزی حذف نشده؟
یک جا فقط به قطام اعتراض شد. آقای علی دوانی یک مجلسی را برای تشکر از ما گرفته بود. خدا رحمتش کند، بسیار آدم فاضلی بود و تاریخدان هم بود. یک سری سوال از ما کرد و در نهایت بیان تاریخی ما را پذیرفت و گفت چرا قِطام را قُطام گفتید؟ گفتم ما از شما اساتید یاد گرفتیم که غلط مصطلح اصح از صحیح مهجور است. رو کردم به مردم گفتم قُطام یا قِطام؟ مردم گفتند قُطام؛ زود مچم را گرفت گفت طلبهای؟ گفتم بله. همانجا هدیهای به من داد و گفت: این هم جایزهات، خوب جوابم را دادی.
نگارش فیلمنامه چقدر طول کشید؟
حدود یک سال.
الان ولی زمان تحقیق برای سریالهای تاریخی مذهبی خیلی بیشتر میگویند.
آنها برای جمع کردن سواد است به فیلمنامه ربطی ندارد. آن دوره تحقیق است که برای افزایش سواد خودشان است. وقتی دانش و سواد نداری بیخود سمتش میروید.
دلیل خاصی داشت که در این سریال به سلمان خیلی نپرداختید؟
بله. دلیلش این بود که ما قادر نبودیم امام را نشان بدهیم و باید علی را در شخصیت یک نفر متجلی میکردیم و نمیتوانستیم آن را پخش کنیم و آئینه علی در حقیقت مالک اشتر بود.
کار سال ۶۹ یا ۷۰ آغاز شد، شما میگوئید ۱۹ ماه ساختش طول کشید، اما سال ۷۵ پخش آن شروع شد. دلیل این وقفه چیست؟
بعد از پایان فیلمبرداری در سازمان صداوسیما یک عدهای میخواستند شریک این پروژه باشند و اسمشان در تیتراژ بیاید ولی هیچ کاری نکرده بودند و من گفتم من دروغ نمینویسم. کار علیبن ابیطالب تا اینجا دروغ نگفتهام و اینجا هم در تیتراژ دروغ نمینویسم. به شدت به دنبال این بودند که حالا که کار ساخت تمام شد تهیهکننده را تغییر بدهیم. خیلیها را تست زدند، من هم بودم. میآوردند که چهار روزی باشد و بعد من را بگویند خداحافظ.
همچنان آقای فریدزاده بود؟
بله و من هم پشتم به او گرم بود. میدانستم بازی نخواهد خورد. این طور میدیدند که کار که تمام شده فقط مونتاژ مانده و صداگذاری. نمیدانستند همان فوت آخر هم مهم است. سینما همان قدر که آبدارچیاش مهم است کارگردانش هم مهم است. آدمها همه با هم یک سمفونی را مینوازند و هر کس کج بنوازد کل قطعه به هم میریزد. در این میان من هم یک فاصلهای در بیمارستان بستری شدم. آمدند کار را با دیگران پیش ببرند، کار پیش نرفت.
این وقفه چقدر شد؟
حدود دو سال. آقای پورنجاتی من را صدا کرد و پرسید داستان چیه؟ گفتم من داستانی ندارم ولی اینها میخواهند اسمشان باشد و من زیر بار نمیروم. این کار با ۲۶۹ میلیون تومان ساخته شده، همزمان «تنهاترین سردار» با نزدیک به دو میلیارد بودجه ساخته شده و من برای ساخت این سریال خودم و اعتبارم را خرج کردم. مثلاً معاون استاندار هرمزگان رفیقم بوده، برایم سد زده مجانی برایم آبگاه صفین را ساخته. به خاطر من. گوشی را برداشت با مدیر شبکه وقت خیلی حرفهای تندی زد. آن زمان دیگر آقای فریدزاده نبود و در این دوره تنها کسی که حمایت کرد آقای پورنجاتی بود.
از چه زمانی اولین نمود این که این سریال مخاطب جذب کرده را دیدید؟
در قسمت دوم، سوم موج تلفنها بود که تشکر میکردند. تقریباً سریال در همان قسمت اول خفتگیری کرده بود و از قسمت دوم به بعد گاهی دوستان در سازمان کلافه میشدند که چقدر برای تشکر از این سریال زنگ میزدند. مردم ما طناز هستند، طنزها همه برگشته بود و برآمده از سریال شده بود.
پایانبندی سریال همین بود؟
نه. ما یک مقدار اندکی بودجه میخواستیم تا پایان امام علی را بسازیم و موفق نشدیم آن را بگیریم.
چقدر؟
فکر میکنم بیست، سی میلیون نیاز داشتیم تا آن چیزی که داوود نوشته بود را بسازیم ولی به ناچار این طور تمام شد.
سکانسهای پایانی در کوفه همان چیزی که میخواستید درآمد؟
خیلی خوب بود. اگر امروز بود امکانات تکنولوژیک بیشتری داشتیم اما آن کار هم خیلی خوب بود. اگر امروز بود یک مقدار با تکنولوژی دستمان بازتر میشد، طبیعتاً کار بهتری ساخته میشد.
با فضای احساسی که وجود داشت اکبری مبارکه بازیگر نقش ابنملجم لابد خیلی اذیت شده؟
بله. خیلی فحش خورد. وقتی بیرون میرفت مردم فکر میکردند خود ابنملجم است.
در حافظه تاریخی مردم این که ابن ملجم به خاطر قطام علی را کشته وجود داشت؟
بله. مردم قطام را میشناختند. در ساختن کارهای تاریخی سه مورد وجود دارد که باید باشد اما متأسفانه نیست. یک؛ تسلط به تاریخ. دو؛ دانش فلسفه تاریخ. سه؛ اذهان عمومی. یعنی آن چیزی که در ذهن مردم وجود دارد. اینها را یک پروژه مذهبی نیاز دارد و از همه بیشتر به یک مشاور پابلیسیتی یا کف خیابان نیاز دارد. اینها برای کارهای تاریخی مشاور مذهبی میگذارند در حالی که به آن نیازی ندارد و علم آن را باید خود تهیهکننده و کارگردان داشته باشند. مشاور مذهبی هیچ کاری نمیکند و فقط جایی است که اسم یک نفر در تیتراژ برود. مسائل مذهبی باید دراماتایز بشود و مشاور مذهبی نمیتواند این کار را بکند. خود من دراماتیست باید آگاهی داشته باشم تا بتوانم یک موضوع را دراماتایز کنم. باید خودم مسلط باشم تا بتوانم به زبان دراماتیک آن را بیان کنم.
بعد از سریال امام علی (ع) کم کار شدید و میشود گفت از ملک ری یک دانه گندمش هم به شما نرسید.
فقط عشقش به من رسید. من چند کار را آرزو دارم بسازم. یکی امام علی بود که ساختم. دومی رستم و سهراب است. خیلی دوست دارم بسازم چون میدانم فردوسی حکیم است و حکمت میدانسته. اگر عمر باقی باشد این را هم میسازم.
انتهای پیام
نظرات