به گزارش ایسنا، دلربایی و طنازی و روح نوازی بهار شیراز، به امروز و دیروز نیست، پیشینه آن ریشه در روزهای فر جمشید دارد، همان روزهایی که شیراز پایتخت بهاره هخامنشیان شد.
وقت خوش اردیبهشت شیراز را باید از سعدی پرسید، همو که در اول اردیبهشت، ره صحرا و باغ میگرفته و زیر سایۀسار درختان و کنار جویبار، طرح گلستانی را پی میریزد که با تطاول باد خزان آسیبی نبیند و گلهایش همچون گلهای بهاری، بی وفا و ناپایدار نباشند.
اگرچه بهار شیراز را بسیاری ستودهاند و در وصف آن نوشته و سرودهاند، اما ابتدای اردیبهشت به نام سعدی ثبت شد، همان افصح المتکلمین و البته میانه این ماه بهشتی، نام شیراز را بر جان خود حک شده دید تا در دفتر ایام پیوند ناگسستنی شیراز و اردیبهشت، برای همیشه ماندگار بماند.
شاید در آن روزگاران شیراز را باغها در برگرفته بود و امروز عرصه به باغ و گل تنگ شده است اما هنوز هم به اردیبهشت که میرسی، نفست پر میشود از عطری روحافزا، هنوز هم پارک حاشیهای بلوار چمران رونقی به طبیعت شیراز میبخشد. هنوز هم کوچهباغهای عفیفآباد یادآور میشوند که بهار شیراز دیدنی و دلفریب است .
شاید همین باشد که مسافرتهای نوروزی که در همه جای ایران تا نیمههای فروردین پایان میپذیرد، در شیراز اما بهار نارنجش همچنان ادامه دارد. این شهر هنوز پر است از مسافرانی که مشتاق دیدن گلهای باغ ارم و خنکای حافظیه و انداختن سکه در حوض سعدی و به دنبالش آرزویی در دل هستند .
میانهی بهار و در اردیبهشت هرکه به شیراز وارد شود، همزمان با پرشدن مردمک چشمش با تصویر گنبد فیروزهای آقا احمدابن موسی(ع)، عطری بهشتی را نفس خواهی کشید؛ عطری که با هر دم که فرو میدهی، جان را پر میکنی از شمیمش و هر بازدم را به امید دمی دیگر، بیرون میدهی.
شیراز و بهار، شیراز و اردیبهشت، شیراز و عطر و لطافت مسحورکنندهی شکوفههای نارنج، گلبرگهای سفید و لطیفی که در میان برگهای پهن و سبز درختان همیشه سبز نارنج، چشم را به میهمانی بینظیری میبرد و حظی خوش، لذتی ماندگار و ماندگارتر که از کنار باغ ملی، با آن همه نارنج، به سوی آرامگاه خواجه بروی و بر سر حوض و در جوار مزار آن عارف یگانه، بر دیوانش، تفعلی بزنی و رخصتی بگیری و راهی آرامگاه افصح المتکلمین شوی.
میانه راه رسیدن به بارگاه شیخ اجل، چشم و نفس را از حظ دیدار و شمیم عطربهار نارنجهای باغ دلگشا باید پر کرد و تا بر دوست پرکشید.
آثار سعدی
صاحب نظران، گلستان و بوستان سعدی را حاصل شناخت او از انسان دانسته و با تاکید براینکه هر دو اثر گرایش انسانی دارد، خاطرنشان کردهاند که این دو گنجینهی نغز، حاصل سه دهه از زندگی شیخ اجل محسوب میشود و مملو از تجارب ارزنده دورانی که استاد سخن به سیر و سیاحت در بیشتر کشورهای اسلامی پرداخت، به بلخ و غزنه رفت، به گجرات در هندوستان سفر کرد و با تجربه برهمنهای هند آشنا شد و در دهلی زبان هندی را فرا گرفت .
در آن دوران سعدی از طریق دریا به یمن و حبشه و سپس به کشورهای عربی رفت و پس از زیارت کعبه، مدتی در شام به ویژه در دمشق، بعلبک لبنان و بیتالمقدس ساکن شد .
سعدی پس از سفرهای بسیار به شیراز بازگشت و تجارب خود را به نگارش در آورد این شاعر گرانمایه در سال 655 هجری زیباترین و لطیفترین شعرهای خود یعنی بوستان را در ده باب سرود و در آن به مهمترین مسایل اخلاقی و انسانی مانند عدل، احسان، عشق ، تواضع ، قناعت ، شکر و توبه پرداخت .
سعدی همچنین در سال 656 اثر دیگر خود یعنی گلستان را به رشته تحریر در آورد که آمیزهای از نظم و نثر و مجموعه حکایاتی است که سعدی موضوع آن را تجربه کرده یا ساخته ذهن او است .
در کنار همه اوصافی که برای سعدی به عنوان شاعر پر آوازهی ایرانی، آورده اند بسیاری سعدی را به عنوان پیام آور انسانیت میشناسند .
سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی به شمار میرود، استادی که برای گفت وگوی فرهنگها و تمدنها با اشعار نغز و پر مغز خود، بستری را پیش روی هرکه دوستدار انسان زیستن باشد، گسترده است.
استاد سخن، در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود کرده و نه تنها به بیان دردها و مشکلات بشریت، که به طرح و ارائه راه حل مسائل پرداخته است .
تاثیر پذیری شاعران سرزمینهای دیگر از شعر و ادبیات سعدی نیز موضوعی است که در پژوهشهای مختلف به آن پرداخته شده است .
افراد اندیشمند و ادیبان بسیاری پیش از سعدی شیرازی ظهور کردند اما تاثیر سعدی در عرصه اخلاق و ادبیات ایران و جهان اسلام بیش از همه بوده است .
شیخ اجل و دو کتاب گلستان و بوستان او در تار و پود اندیشه و فرهنگ ایرانیان ثبت شده تا علی رغم سپری شدن قرنها از وفاتش همچنان به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در زمینههای اخلاقی، ادبی، فلسفی و انسانی مطرح و مانا باشد.
سعدی نه تنها در شیراز و نه تنها در کشور خود بلکه در همه جهان نامی آشنا و شناخته شده به شمار میرود، به طوری که از میان بزرگان ادب، تنها شعر اوست که بر سر در مقر سازمان ملل در نیویورک نوشته شده است .
در هر حال از سعدی باید به عنوان جان مایه فرهنگ ایرانی و حرمت قلم یاد کرد، بیشک سعدی از پیشگامان عرصهای است که اینک پس از گذشت قرن ها روندگان بیشماری یافته، نه تنها شاعری گرانمایه و نویسندهای پر توان و اثرگذار که جان مایه فرهنگ و مصلح جامعه انسانی و روح یک ملت محسوب میشود.
در طول قرنهای گذشته در ایران و خارج از ایران کسانی که زبان و ادب فارسی آموختهاند، همگی از برکت وجود سعدی و آثار گرانبهای او بهرهها بردهاند.
در پاسداشت نامآوری و تاثیرگذاری این شاعر مصلح و مکتب انسان ساز او، سال هشتاد و یک روز اول اردیبهشت را به پیشنهاد مرکز سعدی شناسی، به نامش نامی و در تقویم ثبت کردند و از آن روز تاکنون هر سال در بزرگداشت این شاعر نام آور، آیینی در شیراز و بسیاری از شهرهای ایران و برخی نقاط جهان برپا میکنند.
در سالهای ابتدایی برپایی مراسم بزرگداشت سعدی، شیراز میزبان شخصیتهای عالیرتبه دولت بود و در برخی سالها، رئیس جمهور دولت وقت به عنوان سخنران اصلی مراسم، میهمان شیراز می شد اما اکنون قریب به هشت سال است که دیگر روسای جمهور در این فصل و این روز، به شیراز سفر نمی کنند!!
امسال اما با توجه به رخ داد تلخ فروردین و وقوع سیل در شیراز و درگیر شدن ساکنان شهرک سعدی با این بلا، برگزار کنندگان قصدشان تخصیص بخشی از هزینههای بزرگداشت به رفع آسیبها و مشکلات سیلاب در این محدوده است و البته اجرای برنامهای نمادین با حضور میهمانان و دیدار از منطقه گود گل کنان و اهدای کمکهای جمع آوری شده توسط کمپین سعدی، به شهروندان آسیب دیده از سیل در شهرک سعدی.
در این بین آنچه اهمیت دارد آنست که مردم شیراز، در ایام غمگنانه سیل فروردین، در عمل نشان دادند که شاگردان خوب مکتب سعدی هستند؛ شاگردانی که به خوبی درس انسانیت، نیک اندیشی و نیکوکاری را از استاد سخن، فراگرفته و مهربانی را با نام شیراز و شیرازی، پیوندی دوباره زدند.
انتهای پیام
نظرات