به گزارش ایسنا، روزنامه ایران ورزشی در یادداشتی به قلم سعید زاهدیان نوشت: «سال ۹۳ با یک اتفاق بزرگ برای همه ما همراه بود؛ جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل. در چنین شرایطی مرسوم است که روزنامهها و مجلات ویژهنامهای برای این رویداد بزرگ منتشر میکنند. بعد از تعطیلات سال نو ما هم در ایران ورزشی تصمیم به انتشار ویژهنامه گرفتیم و سرفصلها و موضوعات را مشخص کردیم. یکی از همکاران پیشنهاد مصاحبه با وزیر خارجه را مطرح کرد. آن روزها محمدجواد ظریف به دلیل مذاکرات مهم و تأثیرگذار ایران با گروه ۱+۵، به چهرهای محبوب و دوستداشتنی برای مردم تبدیل شده بود. همه منتظر بودند تا وزیر خارجه دولت یازدهم مذاکرات هستهای را به سرانجام برساند و روند جلسات و اخباری که بعد از هر مرحله مذاکرات در رسانهها منتشر میشد، پیشرفت ایران را نشان میداد و مردم امیدوارانه پایان مذاکرات برداشته شدن تحریمها را انتظار میکشیدند. در این شرایط ما تصمیم گرفته بودیم که با وزیر خارجه گفتوگویی اختصاصی داشته باشیم اما تردیدهای زیادی وجود داشت که در آستانه دور چهارم مذاکرات در وین، آیا ظریف فرصت یک گفتوگوی ورزشی - فوتبالی را به ما میدهد؟
خوب یادم هست که در فاصله یک هفته مانده به دور چهارم مذاکرات در وین، سراغ خبرنگار سرویس بینالملل روزنامه ایران رفتم و از او پرسیدم که برای مصاحبه با ظریف، چه کار باید کرد و آیا مکاتبه با وزارت خارجه و نامهنگاری نتیجهبخش است یا نه؟ خبرنگار روزنامه ایران که رابطه خوبی با دکتر ظریف داشت، با خنده گفت: «… بعید میدانم با نامهنگاری نتیجه بگیری… یک ایمیل از او دارم. معمولاً از این طرق جواب سوالاتم را میدهد. البته الان درگیر مذاکرات است، به نظرم دو هفته دیگر برایش ایمیل بزن…»
ایمیل را گرفتم. خیلی امیدوار نبودم چون دو هفته بعد باید ویژهنامه چاپ میشد اما با خودم گفتم تیری در تاریکی میاندازم. اگر نتیجه داد که عالی اگر هم نشد، من کارم را انجام دادم. در متن ایمیل خودم را معرفی کردم و درخواست گفتوگو دادم. چند روزی گذشت. درگیر کارهای ویژهنامه بودم که یکی از همکاران زنگ زد و خبر داد مطالبش را ایمیل کرده. بعد از پایان کار روزنامه، ایمیلم را باز کردم و با سورپرایز بزرگی مواجه شدم. محمدجواد ظریف که قاعدتاً آن روز باید به وین سفر میکرد جواب ایمیل را داده و نوشته بود: «ممنون از لطف شما اما بهتر است با آقای مجید تختروانچی صحبت کنید. ایشان در خصوص دیپلماسی ورزش اطلاعات خوبی دارد و بهتر به سوالات شما پاسخ میدهد.»
تیرم به هدف خورده بود؛ اگر چه گفتوگو با تختروانچی هم برای ما خوب بود اما صحبتهای وزیر خارجه چیز دیگری بود و طبیعتاً هواداران فوتبال صحبتهای فوتبالی جام جهانی از زبان مسئول سیاست خارجی دولت را بیشتر دوست داشتند و برایشان این گفتوگو جذابتر بود. همین را نوشتم و در جواب ایمیل دکتر ظریف فرستادم.
بعد از جواب ایمیل اول، هر شب ایمیلم را چک میکردم اما بعد از ۴-۵ روز خبری نشد و اخبار سیاسی را که پیگیری میکردم، حق میدادم که وزیر خارجه درگیر مسائل کلان و بزرگی است. دور چهارم مذاکرات با یک مشکل بزرگ همراه شده بود. در یکی از خبرها خواندم: «چهارمین دور از مذاکرات هستهای وین، امروز ۲۶ اردیبهشت ماه به پایان رسید. دستور کار این دور از مذاکرات، آغاز تدوین پیشنویس توافقنامه نهایی بود. اقدامی که جهت امضای توافق نهایی تا پایان ضربالاجل ۶ ماهه اولیه توافقنامه ژنو، ضروری به نظر میرسید. با این حال در جریان مذاکرات وین ۴ به دلیل زیادهخواهیهای طرف مقابل نتیجهای حاصل نشد و طرف ایرانی ناراحت از این اتفاق وین را به مقصد تهران ترک کرد. طرح موضوعات غیر مرتبط با مذاکرات هستهای به طور خاص موضوع توان موشکی ایران و تغییر فوری مواضع مقامات آمریکایی در قبال برخی موارد توافق شده در جریان مذاکرات وین ۱ تا وین ۳ سبب شد تا تدوین پیشنویس مذاکرات عملاً صورت نگیرد.»
با خودم گفتم باید قید گفتوگو را بزنم و این اخبار وضعیت خوبی را نشان نمیدهد و فردا برایش یک صفحه جایگزین میگذارم. حوالی ظهر که به دفتر روزنامه آمدم، ایمیلم را برای برداشتن تعدادی عکس و نوشتههای یکی از دوستان باز کردم. باز هم سورپرایز، ظریف پاسخ ایمیل را داده و نوشته: «سوالات را برایم بفرستید.» خیلی سریع پرسشها را آماده کردم. در مقدمهاش نوشتم که ویژهنامه ما تا یک هفته دیگر زیر چاپ میرود و ممنون میشوم اگر تا چند روز آینده پاسخ بدهید. بعد از این اتفاق شاید هر ساعت یک بار ایمیلم را چک میکردم. خلاصه الوعده وفا! پاسخ پرسشهایم کمتر از دو روز دیگر به دستم رسید. نکته جالب اینجا بود که هر پرسش را کپی کرده و خیلی منظم به آن پاسخ داده بود. همان طور سوالات و جوابها را برداشتم، برایش یک مقدمه نوشتم و رویش تیتر زدم: «من مربی - بازیکنم.»
امروز که نزدیک به ۵ سال از آن ماجرا گذشته و برای بازخوانی آن گفتوگو ایمیلم را باز کردم یک موضوع خجالتزدهام کرد. اینکه وزیر خارجه با آن همه مشغله و گرفتاری پاسخ ما را داده بود اما من خوشحال از این گفتوگو فراموش کردم یک تشکر خشک و خالی از او داشته باشم.
دوشنبهشب هنگام گشتوگذار در شبکههای اجتماعی وقتی خبر استعفای ظریف را شنیدم، عمیقاً ناراحت و نگران شدم. او در متن استعفایش کاملاً فروتنانه نوشته بود: «از بزرگواری مردم عزیز و دلاور ایران و مسئولان محترم در ۶۷ ماه گذشته بسیار سپاسگزارم. از ناتوانی برای ادامه خدمت و تمام کاستیها و کوتاهیها در دوران خدمت صمیمانه پوزش میخواهم. شاد و سربلند باشید.» بامداد سهشنبه شبکههای اجتماعی پر شد از واکنشها به استعفای وزیری که از نگاه شخص من، در تمام دوران فعالیت سخت و طاقتفرسایش، همواره لبخند به لب داشت و چهرهاش مردم را امیدوار به آینده نگه میداشت. پس از خبر استعفا، نگرانی در توییتها و پستهای مردم در شبکههای اجتماعی آشکار بود. آقای ظریف مچکریم، هم بابت آن پرسش و پاسخها و هم بابت تمام لحظاتی که برای مردم تلاش میکنید.»
انتهای پیام
نظرات