به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «شش سال وزیر خارجه بودن برای محمدجواد ظریف یعنی ۶۷ ماه هجمه؛ یعنی هجوم منتقدان داخلی و خارجی به او تقریباً بعد از هر سفر دیپلماتیک و بازگشت به ایران؛ یعنی همایش «دلواپسیم» درست چند ماه پس از دور سوم مذاکرات ژنو و توافق موقت در آذر ۹۲ و نشستن روی ویلچر در روزهای مذاکرات به خاطر موج فزاینده فشارها. از حضورهای مکرر در بهارستان و پاسخ به دلواپسان برای دست دادن تصادفی با رئیسجمهوری آمریکا در راهروی سازمان ملل تا پیادهروی ۱۵ دقیقهای با همتای آمریکایی در خیابان ساحلی ژنو، یک سال پیش از توافق هستهای در وین. صدای تندروها و محافظهکاران داخلی در طول این سالها همواره بلند بوده است؛ هر بار که ظریف راهی بهارستان شده و حتی در این سه سالی که نمایندگان فهرست امید هم در مجلس حضور دارند. هر چند به گفته علیرضا رحیمی، عضو هیأترئیسه مجلس، ظریف هر ۱۸ باری که در طول وزارت خود در مجلس حضور پیدا کرده، نمایندگان را قانع کرده است. با این حال هجمهها به ظریف فقط محدود به داخل کشور نبوده است. به طوری که از همان لحظاتی که اخبار استعفای ظریف منتشر شد، مخالفان خارجی هم در شادی از این اتفاق، پشت سر هم صف کشیدند و جالب اما همنوایی برخی از چهرههای تندروی داخلی با سرور مخالفان خارجی جمهوری اسلامی بود. نگاهی به نقاط عطف فعالیت ظریف به عنوان وزیر خارجه از سال ۹۲ تاکنون و موج انتقادها شاید گواه این مدعا باشد؛ ۶۷ ماه هجمه.
معرفی در پست وزارت خارجه
راه دشوار ظریف گویا پیش از جلسه رأی اعتماد در سال ۹۲ آغاز شده بود؛ همان طور که حسن روحانی در مستند انتخاباتی خود در سال ۹۶ توضیح داد که وقتی وزارت خارجه را به ظریف پیشنهاد کرده بحث پرونده هستهای نیز مطرح بوده است. در شهریور سال ۹۲ یعنی یک ماه بعد از تنفیذ حکم ریاستجمهوری باراک اوباما، نامهای به حسن روحانی مینویسد و دو طرف در مکاتبات خود نسبت به از سر گیری مذاکرات هستهای ابراز تمایل میکنند تا دوباره مذاکرات در سطح وزرای خارجه ادامه یابد. یک ماه بعد، یعنی مهرماه، رؤسای جمهور در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با یکدیگر مکالمه تلفنی میکنند و ظریف نیز با همتای آمریکایی خود دیدار میکند. کمی بعد، مذاکرات ایران با ۱+۵ دوباره از سر گرفته میشود؛ مذاکراتی که دو سال بعد به برجام ختم میشد و در این دو سال انتقادات و هجمههای مخالفان مذاکره نیز با پیشرفت مذاکرات اوج میگرفت.
تولد دلواپسان
توافق موقت ایران با ۱+۵ در آذر سال ۹۲ به دست میآید. بر اساس توافق دو طرف، چهار میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار از داراییهای مسدود شده ایران از فردا در چند قسط آزاد میشود. رفع تحریمهای نفت، صنایع پتروشیمی، خودرو، قطعات هواپیما و آزادسازی معاملات طلا و فلزات گرانبها، از دیگر تعهدات گروه ۱+۵ در قبال ایران است. مخالفان اما مدعی میشوند که دولت جمهوری اسلامی متعهد به رعایت توافقنامه ژنو نیست. محمدجواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه میگوید: «این سند باید مبتنی بر یک توافقنامه شود و در مجلس به تصویب برسد. چون دولت ما در سند ژنو تعهد به آن کرده است طبیعتاً ما اول طرفی نیستیم که آن را نقض میکنیم و این بر اساس وفای به عهد ماست اما این سند همین الان نقض شده است.» حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، نیز از مخالفان سرسخت ظریف در سرمقالهای با عنوان «اشکها و لبخندها» نوشت: «بعد از انتشار متن توافقنامه ژنو به تحلیل محتوای آن پرداختیم و با ارائه اسناد و شواهدی، به این واقعیت تلخ اشاره کردیم که توافقنامه ژنو غیر از یک دستاورد - اثبات غیر قابل اعتماد بودن آمریکا - دستاورد دیگری نداشته و ندارد.» شریعتمداری با اشاره به اصولی از قانون اساسی مینویسد: «بنابراین با توجه به اصول یاد شده از قانون اساسی، توافقنامه ژنو از نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران فاقد وجاهت قانونی بوده و اعتبار اجرایی ندارد.» اقدامات مخالفان اما به همین اظهار نظرها محدود نیست. چند ماه بعد، یعنی در اردیبهشت ۹۳ همایش «دلواپسیم» برگزار میشود. مهدی کوچکزاده، غلامحسین الهام، محمدعلی رامین، وحید یامینپور، صادق محصولی، عباسعلی کدخدایی، مهرداد بذرپاش و جواد کریمی قدوسی، از جمله سخنرانان این همایش هستند. فهرست بلندبالای سخنرانان و نگاهی به اسامی آنان نشان میدهد که این همایش برایشان اهمیت بسیاری دارد؛ چراکه گویی با تمام قوا میخواهند توافقنامه ژنو را زیر سوال ببرند و آن را «ضعیف» بخوانند.
برداشتهای یک توافق
تفاهم لوزان دومین دستاورد مذاکرات وزیر خارجه با ۱+۵ است که در فروردین سال ۹۳ به دست میآید. تفاهمنامه بعد از هشت روز مذاکره فشرده در دانشگاه لوزان سوئیس قرائت میشود. فکتشیت منتشر شده از سوی آمریکاییها با بیانیه لوزان و تفاهم صورتگرفته و همچنین اظهارات ظریف، وزیر امور خارجه ایران و فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا تفاوت دارد؛ چرا که آمریکا دستاوردهای خود در تفاهمنامه را در فکتشیت برجسته کرده است. علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، درباره این فکتشیت میگوید: «آمریکاییها با انتشار فکتشیت تشویش فکری ایجاد کردند و انتظار داشتم که آمریکاییها موارد نادرست را آن قدر در فکتشیت خودشان نمیآوردند.» با این همه بهانه جدید دلواپسان برای حمله و انتقاد مجدد آنها از تیم مذاکرهکننده هستهای به دست آمده است. ظریف راهی بهارستان میشود تا با حضور در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و پس از آن در جلسه غیر علنی و همچنین حضور در تلویزیون و همچنین در گفتوگوهای خبری متفاوت توضیحاتی دراینباره ارائه کند. در همین ارتباط ۲۱۲ نماینده مجلس در روز ۲۳ فروردین با صدور بیانیهای خطاب به وزارت امور خارجه خواستار انتشار هر چه سریعتر فکتشیت ایرانی میشوند اما بسیاری از این نمایندگان که پای این بیانیه را امضا میکنند، با شنیدن سخنان وزیر امور خارجه درخواست خود را پس میگیرند. با این حال تعدادی از نمایندگان در تذکری کتبی به وزیر امور خارجه خواستار صدور گزارهبرگ (فکتشیت) وزارت امور خارجه در خصوص مذاکرات هستهای میشوند. سیدمرتضی حسینی، نادر قاضیپور، فرجالله عارفی، محمداسماعیل کوثری، محمدمهدی زاهدی، فتحالله حسینی، حسین سبحانینیا، حمید رسایی، مهدی کوچکزاده، روحالله حسینیان و سیدمحمود نبویان از جمله نمایندگانی هستند که این تذکر کتبی را به وزیر امور خارجه میدهند؛ نمایندگانی که اکثریت آنها از اعضای جبهه پایداری و دلواپسان همیشگی مذاکرات هستهای هستند.
حاشیه یک پیادهروی
پیادهروی ۱۵ دقیقهای با همتای آمریکایی از نقاط اوج حمله به ظریف است. دیماه سال ۹۳ وزیر خارجه بعد از مذاکرات فشرده با ۱+۵ دقایقی به همراه جان کری در خیابان ساحلی ژنو پیادهروی میکند. ظریف در این باره چنین توضیح میدهد: «به دلیل اینکه جلسه صریح و جدی داشتیم شاید نیاز بود که چند دقیقهای بحثها متوقف شود و به شکل دیگری ادامه یابد؛ این کارها در بحثهای دیپلماسی خیلی طبیعی است. ژنو دو ایراد داشت، یکی اینکه هتل باغ و حیاطی نداشت و دیگر اینکه کوچههای کنار هتل که چنددقیقهای در آن قدم زدیم پر از خبرنگار بود و آنها هم اینگونه سوژهها و عکسها را میپسندند.» اما تندروها باز هم دلواپس میشوند. ۲۱ نماینده مجلس پیادهروی محمدجواد ظریف با جان کری و سفر به فرانسه را «دو خطای دیپلماتیک در حاشیه مذاکرات اخیر» خوانده و با طرح سوال از وزیر امور خارجه خواهان پاسخگویی او میشوند. کاظم صدیقی، خطیب موقت نماز جمعه تهران، رفتار تیم مذاکرهکننده ایران را «دور از شأن» دیپلماسی جمهوری اسلامی توصیف کرد و خطاب به آنها گفت: «مردم این کار شما را نمیپسندند.» سردار محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، از جمله منتقدان است که از محمدجواد ظریف میخواهد تا «رسما بهخاطر حرکتهای ناپسند اخیر از ملت ایران عذرخواهی کند.»
میان ماندن و رفتن
مذاکرات هستهای در تیر ۹۴ در قالب برجام به نتیجه میرسد. هر چند این توافق موج امیدواری در کشور را شکل میدهد اما منتقدان از آغاز بر طبل انتقاد از ظریف میکوبند، حتی با اینکه برجام در مجلس اصولگرای نهم ظرف ۲۰ دقیقه تصویب میشود. منتقدان اما از ابتدا با ادعای بتون ریختن در رآکتور اراک و سپس موضوع برچیدهنشدن تمام تحریمها - در حالی که تحریمهای هستهای مد نظر توافق بود - حمله به دستگاه دیپلماسی را ادامه میدهند. این حملات در حالی شدت میگیرد و برجام را بیاثر جلوه میدهد که با انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و روی کار آمدن ترامپ و تندروهای آمریکایی، گویا همه چیز برای تغییر مورد نظر تندروها، چه در داخل و چه در خارج، فراهم میشود. ترامپ هنوز یک سال نشده بود که در کاخ سفید اقامت داشت اما از برخی توافقنامههای مهم بینالمللی خارج شد و خروج از برجام هم مهمترین تهدید رئیسجمهوری جدید آمریکا بود که به حقیقت پیوست. خروج آمریکا مصادف بود با اعمال تحریمهای یکجانبه این کشور علیه ایران و همینها کافی بود تا افراطیهای درون کشور برجام را چماقی کرده و مدام بر سر وزیر خارجه بزنند یا به زبان استهزا یا به طعن و کنایه از آنچه فرجام بیحاصل برجام میخواندند، سخن میراندند؛ هر تعللی در این زمینه را برنمیتافته و حاضر به زمان دادن به وزیر امور خارجه کشورشان نبودند. با این حال ظریف همه تلاش خود را به کار بسته بود تا مولود دولت روحانی را به نتیجه برساند اما ظاهراً تنها قصد ظریف و دستگاه دیپلماسی برای این موضوع تعیینکننده نبود و کار به جایی رسید که او را وادار کرد به رغم آنکه از ماندن و پایداری سخن گفته بود، یکباره کاسه صبرش لبریز شود.»
انتهای پیام
نظرات