حامد بخشی در گفتوگو با ایسنا، درخصوص تعریف چاپلوسی اظهار کرد: چاپلوس در عین اینکه وانمود میکند فرد مقابل را توصیف میکند در حقیقت توصیفی میکند که خودش اعتقادی نسبتبه آن ندارد یا صرفاً بهخاطر جلب منافعی این کار را انجام میدهد. منشأ چاپلوسی در این است که همه افراد دوست دارند تصویر مثبتی از خود نزد دیگران داشته باشند. چاپلوس از این تمایل طبیعی افراد استفاده کرده و سعی میکند آن تصویر مثبت را ولو به صورت دروغین به فرد بدهد.
حوزههای ذهنی و قضاوتی بیشتر مورد چاپلوسی قرار میگیرند
این جامعهشناس با بیان اینکه «برخی ارزشهای اجتماعی عینی هستند و کمتر میتوانند مورد چاپلوسی قرار بگیرند»، بیان کرد: ثروت یک ارزش است اما نمیتوان آن را مورد چاپلوسی قرار داد؛ زیرا نمیتوانیم به فردی که ثروتی ندارد بگوییم تو خیلی ثروتمند هستی. فرد چاپلوس به برخی حوزهها که ذهنیتر و قضاوتیتر هستند وارد میشود و به فرد تصویری میدهد که مورد تمایل اوست. مثلاً میگوید تو چقدر خوشاخلاق، باسواد، زیبا و... هستی. این موارد چون سلیقهای و قضاوتی هستند چاپلوس میتواند به فرد تصویری دهد که خود فرد اعتقادی نسبت به آن ندارد و با ارضای حس خودستایی مخاطب منافعی را در آینده جلب کند.
بخشی ادامه داد: ما به طور طبیعی ترجیح میدهیم با کسی که از ما تعریف میکند، یعنی احساس میکنیم نسبت بهما ارادتی دارد یا در ما ویژگیهای مثبتی میبیند، تعامل داشته باشیم تا با فردی که ویژگیهای منفی ما را میبیند یا ما را فرد چندان مثبتی نمیبیند. در چنین شرایطی اگر ما دارنده یکسری منافع باشیم و امکان بخشش و اهدای این منافع را هم داشته باشیم، ترجیح میدهیم این منافع را به افرادی بدهیم که ویژگیهای مثبت ما را بیان میکنند.
وی با اشاره به اینکه «فردی که مورد چاپلوسی قرار میگیرد باید دارای منابعی برای اعطاء به دیگران باشد»، توضیح داد: فردِ مورد چاپلوسی بایستی امکان بخشش چیزهای ارزشمندی را به دیگران داشته باشد. به همین دلیل هیچکس نمیآید چاپلوسی گدای در خانه خود، انسانهای ضعیف و... را کند. زیرا این افراد چیزی ندارند که به دیگران ببخشند، لذا افراد انگیزهای برای چاپلوسی آنان ندارند. بنابراین ویژگی افراد چاپلوسیشونده دارا بودن منابع کمیابی نظیر ثروت، قدرت و نفوذ بالاست. ما چاپلوسی افرادی را میکنیم که این منابع را دارند و میتوانند بخشی از آن را به ما ببخشند.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی افزود: معمولا فرد چاپلوس به منابعی که در نزد دیگری است، نیاز دارد و این منابع را نمیتواند به طور معمول و از طریق قواعد متداول دریافت کند. به همین دلیل تلاش میکند از طریق نامشروع به آنها برسد.
چاپلوسی یکی از روشهای نامشروع رسیدن به اهداف است
بخشی یادآور شد: رابرت مرتون، جامعهشناس آمریکایی نظریهای دارد که میگوید همه آدمها در جامعه به دنبال رسیدن به اهداف آن جامعه هستند؛ مثلاً در جامعه ما تحصیل بالا، ثروت، قدرت و... یک ارزش است. راههای مشروعی برای رسیدن به ثروت، قدرت و... وجود دارد و برخی افراد از راههای مشروع این ارزشها را بهدست میآورند و افراد دیگری به دلایل مختلف یا نمیخواهند یا نمیتوانند از طریق مشروع به این موارد برسند. به این افراد کجرو گفته میشود. کجرو کسی است که تلاش میکند به اهداف و ارزشهای مورد پسند جامعه از طریق نامشروع دست پیدا کند. یعنی جامعه این راه را برای او نساخته ولی فرد به عنوان راه میانبر آن را انتخاب میکند. چاپلوسی یکی از کجرویهاست.
چاپلوسی در چه جاهایی رواج پیدا میکند؟
وی درمورد اینکه «چاپلوسی در چه جاهایی رواج پیدا میکند؟»، گفت: به نظر می رسد معمولاً آدمها ارزش یا قیمت چاپلوسی را میدانند. همه ما بهایی برای چاپلوسی قائل هستیم. مثلا اگر به کسی بگوییم تو آدم فرزانه و دانشمند هستی و... قیمت آنچه را گفتهایم را میدانیم. اگر من خودم باشم و خودم، معمولاً آدمهای کمی حاضر میشوند چاپلوسی من را کنند. زیرا بهایی که من حاضرم برای چاپلوسی از پول خودم ببخشم، بهای کمی است و ارزش چاپلوسی ندارد، به همین دلیل معمولا در بازار آزاد چاپلوسی کم اتفاق میافتد؛ مثلاً اگر از ما تعریف کنند، حاضر نیستیم یک چک صد هزارتومانی به فرد بدهیم، اما حاضریم از اموال عمومی این مبلغ را ببخشیم.
این جامعهشناس افزود: بنابراین چاپلوسی عمدتاً در فضایی اتفاق میافتد که با دیگریای سروکار داریم که میتواند چیزی را ببخشد که بر آن تسلط دارد یعنی خود فرد نمیتواند از آن منابع استفاده کند، اما میتواند آن را به دیگران بدهد؛ مثلاً فرد در سازمانی دولتی و عمومی بر مسندی قرار میگیرد که میتواند پستهای مختلف را به دیگران واگذار کند و در موقعیت انتخاب افراد قرار میگیرد. اگر این موقعیت انتخاب مبتنی بر قواعد و معیارهایی نباشد و در این زمینه سلیقهای عمل شود ممکن است در چنین جاهایی چاپلوسی رواج یابد.اگر عملکرد سازمان ما پیامدهایی برای ما نداشته باشد؛ مثلاً بهرهوری و موفقیت سازمان تاثیری در موقعیت و جایگاه ما نداشته باشد آنوقت هم چاپلوسی رواج مییابد؛ زیرا ما که هزینه نمیپردازیم که برایمان تفاوت داشته باشد چه فردی را منصوب میکنیم.
چاپلوسی در مکانهایی به وجود میآید که افراد نسبتبه منابع پاسخگو نیستند
بخشی تصریح کرد: عمدتاً زمانی که صحبت از چاپلوسی میشود منظور ما چاپلوسی در سیستم حکومتی است. کمتر پیش میآید که در یک شرکت خصوصی بگوییم این منشی که چاپلوسی میکند را چهکار کنیم؛ زیرا همه افراد در این مجموعه به سرعت موضوع را میفهمند. در بخشهای خصوصی چاپلوسی انجام نمیشود. همچنین تقریباً در زندگی عمومیمان چاپلوسی نداریم؛ زیرا آدمها حاضر نیستند بهای چاپلوسی را بپردازند. در اینجا چاپلوسی عملی است که فرد هزینهای میدهد بدون اینکه منتفع شود، لذا خودبهخود چاپلوسی خشک میشود. ما حاضر نیستیم شخصیت خود را کوچک و چاپلوسی کنیم و در انتها چیزی هم گیرمان نیاید. زمانی حاضر هستیم چاپلوسی کنیم که یا چیزی گیرمان بیاید یا بتوانیم موقعیت کنونی را حفظ کنیم. به همین خاطر چاپلوسی معمولاً در فضایی وجود دارد که افراد بر منابعی تسلط دارند که نسبتبه آن پاسخگو نیستند.
چاپلوسی نوعی رشوه دادن است
وی ادامه داد: اگر ما در یک شرکت خصوصی باشیم و بر اساس چاپلوسی یک نفر، موقعیتها را نادرست توزیع کنیم، آخر سر ورشکست میشویم لذا افرادی که موسسه و شرکت خصوصی دارند، میدانند که اگر بر اساس سیستم چاپلوسی منابعی را ببخشند، کلاهشان پس معرکه است. بنابراین چاپلوسی در اینجا شکل نمیگیرد. زمانی اقدام به چاپلوسی میکنیم که اولاً بدانیم طرف مقابل ما میتواند به ما چیزی ببخشد و ثانیاً اینکه این اقدام را انجام خواهد داد. چاپلوسی یکجور رشوهدادن به دیگران است. گاهی افراد با زیرمیزی دادن پست به دست میآورند و گاهی با تملق و چاپلوسی.
چگونه میتوان چاپلوسی را کاهش داد؟
این جامعهشناس در مورد اهمیت ساختارهای اجتماعی در رواج چاپلوسی تصریح کرد: ساختارهای اجتماعی هستند که ترویجدهنده چاپلوسیاند و ساختارهای اجتماعی هم هستند که چاپلوسی را خشک میکنند. در ساختارهای اجتماعی که افراد در موقعیتهایی قرار میگیرند که نسبت به عملکرد خود باید پاسخگو باشند و در رفتارهایشان قواعدی وجود دارد که مورد ارزیابی قرار میگیرد، چاپلوسی نمیتواند خیلی نشو و نما کند. برعکس، زمین مستعد برای چاپلوسی جاهایی است که افراد در موقعیتهایی قرار میگیرند که بر عملکرد آنها ارزیابی صورت نمیگیرد. چون عملکرد مورد ارزیابی قرار نمیگیرد و قواعد مشخصی جز سلیقه و تشخیص افراد وجود ندارد، آنها میتوانند خلاف ضوابط، قواعد و توانمندی و از مال غیر به افراد امتیازاتی اعطا کنند. مثلاً از اموال عمومی به دیگران چیزی ببخشند و همچنین به این دلیل که ارزیابی نمیشوند نسبتبه اعمالشان پاسخگو نیستند. در چنین فضایی چاپلوسی رواج مییابد.
بخشی اظهار کرد: برای اینکه بتوانیم چاپلوسی را در یک جامعه بخشکانیم باید این دو اقدام را انجام دهیم؛ اولاً افرادی که بر منابع عمومی حاکم و مسلط میشوند نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند و بر مبنای عملکرد خود در سازمان پاداش و تنبیه بگیرند، نه بر اساس مسائل دیگری همچون خود چاپلوسی. ثانیاً تا آنجا که ممکن است بر توزیع منابع، انتخابها، بخششها و... قواعد و مقرراتی حاکم شود که مورد ارزیابی قرار بگیرد. این دو خصلت اگر در یک جامعهای وجود داشته باشد این جامعه به سمت چاپلوسی نمیرود. جامعه سلیقهای به سمت چاپلوسی میرود.
جامعه ما از نظر چاپلوسی چگونه است؟
وی درخصوص وضعیت چاپلوسی در جامعه ایران و مقایسه آن با کشورهای دیگر گفت: این مسئله نسبی است. تا جایی که من اطلاع دارم مقیاسی برای سنجش چاپلوسی و مقایسه با کشورهای دیگر نداریم، اما به هر میزان که در عزل و نصبهایمان در سیستم حاکمیتی و دولتی مسئولیت کمتری داشته باشیم، چاپلوسی میتواند بیشتر رواج پیدا کند و به هر میزان در این زمینه پاسخگو باشیم و مورد ارزیابی قرار بگیریم چاپلوسی کمتر شکل میگیرد.
این جامعهشناس عنوان کرد: به نظر میرسد در بخشهایی از سیستمهای دولتی یا حاکمیتی ما افراد همچنان بر اساس عملکرد خود در نهایت، ارزیابی نمیشوند. این عدم ارزیابی بر مبنای عملکرد، خواهناخواه زمینه چاپلوسی را فراهم میکند. در هر جامعهای که روابط بیشتر از توانمندیهای فردی حاکم هستند، این حسن روابط و تعامل بیشتر امکان ارتقاء افراد و جلب منافع را میتواند فراه کند. در تمام جوامع و حاکمیتها قاعدتاً روابط تاثیر دارد؛ یعنی سرمایه اجتماعی افراد در موقعیت آنها تاثیر میگذارد، ولی زمانی که وزنه این روابط خیلی سنگین میشود و از توانمندی فردی هم فراتر میرود و افراد میتوانند بیشتر بر اساس توانمندی رابطهای عمل کنند تا توانمندی فردی، آنوقت است که انتظار داریم چاپلوسی در جامعه رواج پیدا کند، این زمینهها در بسیاری از حوزههای حاکمیتی ماوجود دارد.
وی با اشاره به اینکه « افراد معمولا در هر موقعیتی که قرار میگیرند بر اساس روابط خود اقدام به گزینش میکنند»، عنوان کرد: این مسئله حتی در شرکتهای خصوصی هم وجود دارد. پژوهشها نشان میدهد افرادی که سرمایه اجتماعی بالا دارند در شغلیابی بیشتر موفق هستند، نسبت به افرادی که سرمایه اجتماعی پایینتری دارند؛ مثلا یک فارغالتحصیل با نمره 20 از یک دانشگاه معتبر که سرمایه اجتماعی ندارد، یعنی افراد کمی را میشناسد، توفیق او در یافتن یک شغل کمتر است از یک فردی که فارغالتحصیل دانشگاه معتبر نیست، اما افراد بیشتری را میشناسد. ما همیشه تلاش میکنیم افرادی را بگیریم که علاهبر رزومه فردی، با او نوعی اطمینان خاطر یا اعتماد داشته باشیم، اما هنگامی که عنصر توانمندی کنار میرود و رابطه و نحوه تعامل است که نقش بازی میکند آنوقت این جامعه جامعهای بیمار میشود که عملکرد سیستمهای دولتی و حاکمیتی آن بر مبنای عدم توانایی است. این سیستم بهرهور نیست.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد:به لحاظ ساختاری همواره این بحث عدم عقلانیت در ساختارهای حاکمیتی را به میزانی داشتهایم. پیش از انقلاب هم اینگونه بوده به همین دلیل یکی از ملاکهای توسعه در این است که چقدر عقلانیت ابزاری در آن جامعه رشد کرده است؛ یعنی افراد مبتنی بر عقلانیتی انتخاب می کنند یا انتخاب میشوند و منابع را چگونه بر اساس عقلانیت توزیع میکنند. شاخص بهرهوری بر این مبناست که عملکرد را مدنظر قرار دهیم.
میزان چاپلوسی تفاوت زیادی نسبتبه گذشته نکرده است
وی یادآور شد: در این زمینه دو بحث وجود دارد؛ یک اینکه مردم در مورد وضعیت چاپلوسی چه تصوری دارند که تصور مردم این است که چاپلوسی بهنسبت گذشته بیشتر شده است. در اینجا باید پرسید که چرا مردم چنین ذهنیتی دارند؟ زیرا ممکن است واقعاً چاپلوسی زیاد نشده باشد، اما مردم چنین تصوری داشته باشند. بحث دوم این است که عوامل ترویجدهنده چاپلوسی و ساختار حاکمیتی ما آنچنان تغییری نکرده که توقع داشته باشیم میزان چاپلوسی تفاوت زیادی نسبتبه گذشته کرده باشد.
این جامعهشناس افزود: در حال حاضر چیزی بالاتر از چاپلوسی در جامعه میبینم؛ افرادی که در ساختارهای سیاسی نصب میشوند تلاش میکنند کسانی را پیدا کنند که در باند آنها و واقعا یک دل باشند. در نتیجه چاپلوسی به عنوان یک شاخص در نظر گرفته میشود زیرا وقتی کسی جلوی ما تعریفمان را میکند احتمال بیشتری دارد که پشت سر ما هم از ما تعریف کند.
چاپلوسی در کشورهای توسعهیافته رواج ندارد
وی درخصوص میزان چاپلوسی در کشورهای توسعهیافته بیان کرد: در کشورهای توسعهیافتهای که میزان مسئولیتپذیری افراد در رابطه با پیامدهای عملکردشان بالاست قاعدتاً چاپلوسی کمتر است؛ مثلاً در کشورهای آلمان و اسکاندیناوی که توسعهیافتگی بالایی دارند، انتظار داریم چون افراد از چاپلوسی منتفع نمیشوند و برعکس اگر فردی بر اساس جلب نظر آنی همچون چاپلوسی منابع را توزیع کند، بعداً صدمه میبیند، قاعدتاً نباید چاپلوسی خیلی رواج پیدا کند.
بخشی در پاسخ به این پرسش که «آیا اساسا در جامعه ما میتوان با چاپلوسی مبارزه کرد؟»، گفت: مدیری که خودش بر اساس رابطه بالا میآید در گام اول برای اینکه موقعیت خود را تایید کند دنبال افرادی میگردد که او را تایید کنند نه نقد. او دغدغه عملکرد ندارد اما از این میترسد که مبادا دوروبریهایش که از اسرار او مطلع هستند،عملکردش را ما به مافوقش گزارش دهند. لذا یک گام برای اینکه بتواند در موقعیت بماند این است که اطرافیانش را از افرادی انتخاب کند که از او خوبی میگویند؛ زیرا این احتمال را میدهد که این افراد پشت سر او نیز خوبیهایش را بگویند. لذا تمام این ساختار مبتنی بر رابطه میشود و آن مدیر به زیردستانش میگوید تا من هستم شما هستید، زیرا همه بر اساس رابطه هستیم. بنابراین افراد تلاش میکنند این مدیر را نگه دارند. این فضا فضایی است که میتواند چاپلوسی را رواج دهد.
چگونه میتوان چاپلوسی را بیاثر کرد؟
وی در خصوص مرز تعریف و تمجید و چاپلوسی گفت: واقعیت این است که بهجز در موارد مشخص و تابلو هیچوقت نمیتوانیم به طور قطعی چاپلوسی و تعریف و تمجید را از یکدیگر تشخیص دهیم، ولی چگونه میتوان چاپلوسی را بیاثر کرد؟ اگر شما برای مبنای تعریف و تمجیدی که از دیگران میکنید، بهرهمند نشوید، کفایت میکند.
انتهای پیام
گفت وگو: زهرا انصاری
دبیر: شیده ناعمی
نظرات