به گزارش ایسنا، واشنگتن پست در سرمقالهای نوشت:"این پرونده باعث ایجاد تغییراتی در درک از تعاملات آمریکا با عربستان و تایید تهدید فزاینده حکومتهایی شد که با بی قانونی منتقدانشان را فراتر از مرزهایشان تعقیب میکنند. فراتر از همه این رای رد ملی گرایی خامی است که ترامپ آن را در پیش گرفته و بر طبق آن آمریکا جرایمی مثل قتل خاشقجی را تا زمانی که حکومتهای مسئول تسلیحات آمریکا را میخرند یا مزایای تجاری دیگر پیشنهاد میدهند تحمل میکند.
ترامپ برای چندین دهه منتقد شدید عربستان بود اما بعدا به دفاع از آن به عنوان «هم پیمانی خوب» که به ایجاد ثبات در خاورمیانه و بازار جهانی نفت و مهار ایران کمک میکند تغییر موضع داد. او بارها گفته هر گونه پاسخ آمریکا به مسئله قتل جمال خاشقجی نباید باعث شود که مبلغ ۴۵۰ میلیارد دلاری که در مجموع مربوط به خریدهای حکومت عربستان و سرمایه گذاریهای آن میشود از جمله ۱۱۰ میلیارد دلار خرید تسلیحاتی به خطر بیفتد. همانطور که از سوی واشنگتن پست و دیگر منابع مستقل مستند شده ارقام فروشی که ترامپ ارائه میدهد تا حد زیادی در مبالغه دارد و بعید است که در عمل واقعی شود. دغدغه او نسبت به معاملهها این سوال را مطرح میکند که آیا خود او به تجارت خودش نیز چشمداشتی دارد. چرا که از زمانی که ترامپ انتخاب شده عربستانیها یکی از مشتریان بزرگ هتلهای ترامپ شدهاند.
حقیقت بزرگتر این است که در حالی که محمد بن سلمان تبدیل به حاکم دو فاکتوی عربستان شده حکومت عربستان تبدیل به یک بدهکار راهبردی برای آمریکا شده است.
ولیعهد عربستان با ماجراجویی بی محابای خود از جمله ربودن نخست وزیر متمایل به آمریکای لبنان و بایکوت قطر به عنوان کشور همسایه و میزبان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه باعث بی ثباتی منطقه شده است. مداخله ویرانگر ریاض در یمن باعث تقویت ایران شده و در عین حال آغاز کننده چیزی بوده که آمریکا بدترین بحران انسانی جهان خوانده است. در عین حال فخرفروشی ترامپ از بابت جارد کوشنر داماد و مشاورش و اینکه او به حل درگیری اسرائیل با فلسطین و تشکیل ناتوی عربی کمک کرده همه توخالی از آب در آمدند.
هنگامی که دولت عربستان ماه جاری میلادی تلاش کرد برخلاف لابیگریهای علنی ترامپ قیمت نفت را بالا ببرد. این نشان داد که این کشور در تولید و بازاریابی نفت منافع خودش را پیگیری میکند نه منافع رئیس جمهور آمریکا را. همزمان دیدگاه قدیمی و دهه هشتادی ترامپ نسبت به حکومت عربستان متضاد با این حقیقت در سال ۲۰۱۸ است که آمریکا به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان کمتر از همیشه به نفت خاورمیانه و منابع انرژی دیگری آن وابسته است. عربستان تا کنون از بالا بردن قیمت نفت شکست خورده نمیتواند به صورت جدی آمریکا را تهدید کند.
قتل خاشقجی که در داخل کنسولگری عربستان در شهر استانبول اتفاق افتاد یک تهدید جدیدتر و فوریتر را نشان داد یعنی رژیمهایی که ابعاد سرکوب گری خود را جهانی میسازند.
حکومتهای خودکامه روسیه و چین پیش از این حامی ربودن و قتل مخالفانشان حتی هنگامی که به دنبال پناهندگی در خارج هستند بودهاند. گزارشهایی که دیوید ایگناسیوس خبرنگار واشنگتن پست منتشر کرده نشان میدهد که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به دنبال اجرای این تاکتیکهای خطرناک بوده است؛ چند مخالف حکومت عربستان که ساکن خارج از این کشور بودهاند قبل از اتفاق قتل خاشقجی ربوده و به زندانهای مخفی فرستاده شدند.
تا کنون غرب دموکراتیک پاسخ ضعیفی به چنین تجاوزگریهایی داده است. اگر این مجازات ناپذیری ادامه یابد هیچ مخالف تبعیدی دیگر در جهان امنیت نخواهد داشت و هیچ یک از پایتختهای غربی از جوخههای ترور خارجی مصون نخواهند بود. این یکی از دلایلی است که به موجب آن تحمیل تبعات به محمد بن سلمان مهمتر از فروش تسلیحات است. آمریکا و کشورهای دموکراتیک دیگر در جهان بی قانونی که این شخص به ایجادش کمک میکند موفقیتی نخواهند داشت.
ترامپ با کم اهمیت شمردن چنین نگرانیهایی خود را به عنوان یک واقع گرای سرسخت نشان میدهد. او یک بار گفت که آمریکا به همان اندازه ولادیمیر پوتین در جنایاتی نظیر قتل خبرنگاران گناهکار است. همانطور که تعداد زیادی از سناتورها تصدیق کردند این یک دروغ خطرناک و شرورانه است. در حقیقت همه روسای جمهور عصر مدرن آمریکا قبل از ترامپ حامی حاکمیت قانون و حقوق بشر اساسی بودهاند. حتی زمانی که آمریکا از دیکتاتورها حمایت کرد تلاش میکرد تا افراط گریهای آنها را مهار کند. نظیر اتفاقاتی که برای شاه ایران و حسنی مبارک رئیس جمهور سابق مصر افتاد و این نشان داد که آمریکا علیه معدودی که گوش نمیدهند سر به مخالفت میگذارد.
ترامپ به دنبال نوعی از واقع گرایی است که در آن ارزشهای آمریکا اصلا اهمیت ندارد. هیچ گونه جنایتی حتی تکه تکه کردن جسد یک خبرنگار در داخل یک محل دیپلماتیک تا زمانی که دلارها نصیب سازندگان سلاح آمریکا میشود اهمیت پیدا نمی کند. کار سنای آمریکا برای رد و ابراز مخالفت علیه این دکترین مسموم و شکست آور درست بود. حالا سنا باید بر این تاکید کند که روابط با عربستان تغییر شکل پیدا کند تا بازتابی از یک ارزیابی کاملا واقع بینانه باشد. اینکه آمریکا نباید و نمیتواند روابط با یک دیکتاتور غیرقابل مهار را تحمل کند."
انتهای پیام
نظرات