به گزارش ایسنا، تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه کاخ آرزوهای کردهای سوری را که در سه سال گذشته با سختی و جنگ نفسگیر با داعش آن را مرحله به مرحله ساخته بودند، یک شبه فرو ریخت و اکنون آنها ماندهاند و آرزوهای بر باد رفته و آیندهای مبهم که البته هنوز امید دارند که به آن بدی که تصور میشود نباشد و یا دست کم تصمیم ترامپ نتیجه یک بده بستان پنهانی با اردوغان نبوده باشد که کردها کالای معامله آن باشند.
تصمیم برای خروج از سوریه در وهله اول هدیهای از جانب ترامپ برای روسیه و بشار اسد محسوب میشود اما در واقع بزرگترین هدیه برای ترکیه است که اکنون کردهای سوری، دشمنان قسم خورده خود را بیپشتوانه آمریکا دیده و میتواند آنچه را که در سر دارد راحتتر در سوریه پیاده کند. 2000 نیروی آمریکایی مانع بزرگی مقابل اردوغان برای هرگونه عملیات نظامی در شمال سوریه بود اما اکنون با خروج ناگهانی آمریکا، عرصه برای ترکیه خالی میشود.
آمریکا از طریق حمایت از "نیروهای سوریه دموکراتیک" که کردها ستون فقرات آن هستند، به صورت غیرمستقیم کنترل نیمی از منابع استراتژیک سوریه از جمله منابع آب و سدها، میادین نفت گاز و بیشتر اراضی حاصلخیز کشور را در دست داشت و همین در مذاکرات درباره آینده سوریه، وزنهای سنگین برای کردها و به تبع آن آمریکا محسوب میشد اما اکنون با کاری که ترامپ کرد، نیروهای سوریه دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق کرد یا باید با ترکیه بجنگند و یا سرنوشت خود را در چارچوب ملی و با همکاری دمشق جستوجو کنند.
جنگ با ترکیه
این گزینه با توجه به توان ارتش ترکیه به ویژه با داشتن برتری هوایی، احتمالا به تکرار تجربهای بدتر از عفرین خواهد انجامید و یقینا آخرین راهی است که کردها به آن متوسل میشوند. زمانی که ارتش ترکیه و شورشیان سوری حمله زمینی را برای سیطره بر شهر عفرین در شمال حلب آغاز کردند، یگانهای مدافع خلق کرد دو ماه با آنها جنگیدند اما بعد ناچار شدند به مناطقی که نیروهای آمریکایی در آنجا مستقر بودند عقبنشینی کنند. این بار اما کردها حتی جای ندارند که بخواهند به آن پناه ببرند. اکنون با خروج آمریکا، اعتماد به نفس اردوغان برای جنگ با کردها و دور کردنشان از مرز ترکیه بیشتر هم شده است، نیروی هوایی ارتش ترکیه در هر جنگی با کردها موفق خواهد بود و 15 هزار شبه نظامی عرب نیز تحت امر آنکارا هستند. احتمالا اردوغان فکر میکند که میتواند نیروهای عرب همپیمان کردها را نیز قانع کند که وارد مناقشه ترکیه و کردها نشوند؛ همه اینها یعنی تجربهای بدتر از عفرین در انتظار کردها خواهد بود.
البته در این بین گزینه دیگری نیز قابل تصور است که همان ایجاد منطقه حائل مرزی توسط ترکیه و با نظارت آمریکا در امتداد مرز 800 کیلومتری ترکیه با سوریه است که بدون درگیری نظامی کردها با ارتش ترکیه، میتواند هم خواستههای آنکارا را محقق کند و هم از جنگی خونین میان کردها و ترکیه جلوگیری کند که دست کم هزینه نظامی یکی از طرفین آن را آمریکا میپردازد.
توافق با اسد
انتخاب دیگری که کردها دارند این است که با دولت سوریه توافق کنند. نیروهای سوریه دموکراتیک همواره آماده مذاکره با دولت سوریه بودهاند و طی سال 2018 دستکم سه بار مذاکراتی با دمشق داشتهاند، هرچند که این مذاکرات نتایج مهمی نداشت. کردها با اینکه همواره با نظام بشار اسد موافق نبودهاند اما هیچ گاه با آن درگیری نظامی قابل توجهی هم نداشتهاند و در طول 7 سال جنگ سوریه نیز به کرات همکاری میان آنها در مناطق کردنشین ملاحظه شده است. این بار شاید کردها چاره دیگری غیر از توافق با دمشق هم برای مقابله با عملیات ترکیه و هم برای تضمین آینده خود نداشته باشند.
کونای یلدیز، تحلیلگر بخش عربی بیبیسی میگوید: عقبنشینی آمریکا از سوریه در برنامهها و حتی توافقهای پیشین روسیه و ایران با ترکیه نیز تغییر ایجاد خواهد کرد. موضع مسکو که حمایت از ترکیه و مخالفت با کردها بود تا حد زیادی به خاطر تلاشش برای محروم کردن آمریکا از همپیمانان محلی و ایجاد اختلاف میان قدرتهای عضو ناتو بود. حمایت آمریکا از کردها، این نیروها را به یکی از طرفهای اصلی در سوریه تبدیل کرده بود اما اکنون آنها تنها رها شده و در مقابلشان دشمنانی قوی قرار دارند.
یلدیز ادامه میدهد: با بیرون رفتن آمریکا از صحنه احتمالا مسکو دیگر نیازی به از کاستن از قدرت و نفوذ کردها در شرق سوریه ندارد. اینجا یک مسئله وجود دارد و آن این است که شاید ترکیه در ازای عقبنشینی آمریکا از سوریه چیزی به ترامپ داده باشد که به موضع روسیه در آینده نیز مرتبط باشد. تصمیم وزارت خارجه آمریکا برای موافقت با فروش سامانه موشکی پاتریوت به ترکیه در همان روز اعلام عقبنشینی از سوریه، میتواند اشاره به وجود نوعی هماهنگی میان واشنگتن و آنکارا باشد که احتمالا بحث خرید اس 400 و رعایت کردن فاصله قابل قبول از روسیه، بخشی از آن است.
با وجود تمام اینها کردها امید دارند که اوضاع آنگونه که به نظر میرسد بد نباشد و تجربه مکرر کردها در یک قرن اخیر بار دیگر تکرار نشود و این بار هم شاهد "خیانت بزرگ" آمریکا نباشند. در این بین چیزی که کردها را دلگرم میکند این است که آنها از کشورهای دیگری از جمله انگلیس و فرانسه هم کمک مالی و نظامی دریافت میکنند و گفته شده آمریکا هم گرچه از سوریه خارج میشود اما کمک مالی و نظامی خود را قطع نخواهد کرد و در حال ایجاد اتاق عملیات مشترکی با کردهای سوریه و پیشمرگهای عراقی در اربیل هم هست تا بر اقدامات کردها در شرق و شمال سوریه نظارت داشته باشد.
مساله دومی هم که مطرح است این است که گرچه ترامپ میتواند بر سر مرزهای سوریه-ترکیه با اردوغان معامله کند اما در مورد مرزهای شرقی سوریه با عراق که یکی از اصلیتری دغدغههای اسرائیل است، اوضاع بسیار پیچیده خواهد بود. خروج آمریکا از سوریه به این معناست که مرز سوریه با عراق که اکنون بخش عمده آن در دست کردها و شبهنظامیان عرب همپیمان آمریکاست، ظرف چند ماه به کنترل ارتش سوریه و همپیمانان آن در خواهد آمد و از آنجا که در طرف عراقی مرز، شبهنظامیان حشد شعبی حرف اول و آخر را میزنند این یعنی کابوس اسرائیل که همان "اتوبان نیروهای مقاومت از ایران تا دمشق" است، محقق خواهد شد. پس منطقی است که فکر کنیم، ممکن است طرحهای حساب شدهای پشت این تصمیم باشد که هم دغدغههای اسرائیل را در نظر داشته باشد، هم کردها را ناامید نکند و هم میلیاردها دلار هزینه نظامی و زیرساختی آمریکا در شرق و شمال سوریه را هدر ندهد.
با تمام آنچه که گفته شد، به نظر میرسد خروج ناگهانی ترامپ از سوریه چندان هم عجیب نباشد و او با این کار تنها واقعیت موجود در سوریه را پذیرفته است؛ این واقعیت که دیگر از لحاظ نظامی امکان ساقط کردن دولت سوریه وجود ندارد و طرفهای درگیر هم نمیتوانند با تکیه بر توان نظامی به دنبال تحقق اهداف خود باشند و همه باید در یک روند سیاسی سرنوشت سیاسی کشور را تعیین کنند که در این بین کردها هم مستثنی نیستند.
گزارش از خبرنگار ایسنا: زینب غلامی
انتهای پیام
نظرات