این کارشناس مسایل اروپا درباره نقش بریتانیا در حفظ برجام بعد از خروج آمریکا و مسایل منطقه بر این نظر است که "اروپا تلاش دارد SPV را حفظ کند چون حفظ برجام برای هویت سیاسی و امنیت منطقهایشان مهم است اما باید بدانیم که ایران در بحث برجام و خیلی مسایل دیگر منطقهای و غیره، مساله بریتانیاییها نیست.
سهراب سعدالدین دکترای مطالعات اروپای دانشگاه تهران و مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در گفتوگو با ایسنا درباره فرصتها و چالشهای خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی گفت: اگر از زاویه کسانی که منطقشان در روابط بینالملل منطق قدرت بوده و رویکرد "هابزی" به روابط بینالملل دارند، نگاه کنیم، موجودیتی به نام "اتحادیه اروپا" موجودیتی اضافی است؛ چراکه در قالب چنین موجودیتی، تصمیمات در سطح فراملی اتخاذ میشود، اولویتهای کشورها نادیده گرفته شده و کشورها اغلب ناگزیرند باری را به دوش بکشند که لزوما در راستای منافع و امنیت ملی آنها نیست. از چنین منظری، اتحادیه اروپا تهدید محسوب میشود، اما اگر اتحادیه اروپا را از زاویه کسانی ببینیم که منطقشان مبتنی بر "وابستگی متقابل" است و بر دستاوردهای نسبی تاکید دارند؛ سازمانی به نام "اتحادیه اروپا" به آنها این توان را میدهد که دستاوردهای نسبیشان افزایش یابد.
وی ادامه داد: جدای از نوع نگاه به روابط بینالملل، اینکه شما چگونه قدرتی هستید نیز در نوع نگاهتان به سازمانهای منطقهای و بینالمللی اهمیت دارد. قدرتی مثل آمریکا به سازمانهای بینالمللی وارد میشود تا ابزاری برای اعمال قدرت پیدا کند، اما وقتی دستورالعمل این سازمانها در طول زمان زیاد از حد گسترده تعریف میشود، این سازمان به جای کمک به آمریکا، ابزار محدود کردن توانایی عمل این کشور میشود. این دقیقا تصوری است که در حال حاضر دونالد ترامپ از سازمانهای بینالمللی دارد.
این کارشناس مسایل اروپا اظهار کرد: بر این مبنا، کشوری مانند بریتانیا به عنوان یکی از معدود کشورهای اروپایی که به ترکیب قدرت سخت و نرم مجهز است و کشوری که به لحاظ سنتی، کشوری حساس به حاکمیت خود محسوب میشود، نمیتواند موجودیتی به نام اتحادیه اروپا را در راستای منافع خود ببیند؛ چراکه این سازمان علاوه بر افزایش بار مالی برای انگلستان، حوزه عمل و توانایی آن را محدود کرده و تصمیاتی فراملی را بر این کشور تحمیل میکند. افزون بر این، انگلستان به عنوان یکی از معدود کشورهای اروپایی که استراتژی جهانی دارد، اتحادیه اروپا را مانعی بر سر راه تحقق این استراتژی جهانی خود میبیند.
سعدالدین تصریح کرد: بریتانیا به طور سنتی نسبت به حاکمیتاش حساس است، بنا بر این بریتانیاییها به واسطه این حساسیت که برگرفته از تاریخ آنها است، نمیتوانند بپذیرند تصمیماتی که مربوط به بریتانیاست در بدنهای فراملی گرفته شود یا به عنوان مثال، سوبسید پرداخت کنند و سودش را کشاورزان فرانسوی ببرند، از این زاویه برگزیت برای آنها یک فرصت است. در مقابل، مخالفان برگزیت معتقدند که ماندن در اتحادیه وزن قابل توجهی به بریتانیا به ویژه در سازمانهای بینالمللی میداد.
بریتانیا فکر میکرد، اتحادیه اروپا به باشگاه "ثروتمندان" تبدیل میشود، اما این اتفاق نیفتاد
وی اظهار داشت: اساسا ورود بریتانیا به اتحادیه اروپا به این دلیل بود که فکر میکرد اتحادیه قرار است به باشگاه "ثروتمندان" تبدیل شود و آنها از آن منتفع شوند، اما این اتفاق نیفتاد. البته موافقان ماندن در اتحادیه اروپا نیز استدلال می کنند که در حوزه اقتصادی، ماندن در اتحادیه، مزایای تجاری و بازرگانی متعددی برای بریتانیا به همراه داشت و از بسیاری جهات به نفع بریتانیا بود.
بریتانیاییها معتقدند موفقیت لزوما نه بر اساس دستاوردهای به دست آمده بلکه گاه بر اساس آسیبهایی که از آنها دوری کردهاید ارزیابی میشود.سعدالدین در پاسخ به این پرسش که شما بر این نظرید که یکی از اهداف بریتانیا از برگزیت، احیای استقلال و حاکمیتاش است در حالی که بریتانیا عملا در سیاستهای کلان خود در سطح منطقهای و بینالمللی به آمریکا وابسته است. چگونه میتوان این دو موضوع را با هم جمع کرد؟ آیا واقعا مساله استقلال یا کاهش هزینههای اقتصادی دلیل اصلی برگزیت است یا مسالهای دیگر در میان است؟ اظهار کرد: استقلال مقولهای مطلق نیست؛ بلکه اینجا استقلال از اروپا مدنظر است. طبیعی است که بریتانیا و آمریکا به یکدیگر وابستگیهایی دارند، اما اولا این وابستگی مطلق نبوده و دوما، این رابطه ویژه خود بخشی غیر قابل حذف از استراتژی جهانی بریتانیا است.
این کارشناس اروپا اضافه کرد: معتقدم دلایل ذکر شده برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، واقعی است. آنها داشتند هزینههایی میدادند که ارتباطی به منفعت ملیشان نداشت یا در حوزه امنیت ملی و تردد و مرزها مشکلات زیادی داشتند. اما نکته اینجاست که بریتانیا قبل از اینکه به چیزهایی که به دست میآورد نگاه کند به آن چیزهایی که قرار است از آنها دوری کند نگاه میکند؛ چراکه آنها معتقدند موفقیت لزوما نه بر اساس دستاوردهای به دست آمده بلکه گاه بر اساس آسیبهایی که از آنها دوری کردهاید ارزیابی میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که پس خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بیشتر از آنکه ایجابی باشد، سلبی است؟ گفت: در گام اول، خروج بریتانیا را باید سلبی بدانیم، یعنی آنها میخواهند از گرفتاریهای مالی و روندهای ملیگرایی از نوع پوپولیستی که در اروپا به جریان افتاده یا بحث مهاجرت و تهدیدهای آن برای امنیت ملیشان فرار کنند. اما بازیگری مثل بریتانیا هیج وقت بدون یک برنامه ایجابی دست به اقدام نمیزند و حتما برای بعد از خروج طراحیهایی دارد. در حال حاضر شاهد هستیم که اندیشکدههای بریتانیایی مثل "چتم هاووس" و "آکسفورد ریسرچ گروپ" به شدت بر روی کشورهای مشترکالمنافع تمرکز کردهاند. این نشان از یک رویکرد جدید یا احیای یک رویکرد قدیمی در سیاست خارجی بریتانیا میدهد به این معنا که آنها با آگاهی از وزن سیاسی قابل توجه کشورهای مشترک المنافع در سازمان ملل به دنبال جبران حمایت سیاست تا حدی از دست رفته در قالب اتحادیه اروپا هستند.
برگزیت راه را برای بریتانیا به سمت قدرتهای دیگر به جز اتحادیه اروپا و آمریکا باز میکند
این کارشناس موسسه ایران ـ یوریکا در ادامه گفتوگوی خود با ایسنا در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه تحولات بینالمللی و قدرت گرفتن کشورهایی از جمله چین و حوزه آسیای شرقی و جنوب شرقی یا آمریکای جنوبی و حتی کاهش قدرت آمریکا در مقابل چین در این تصمیم بریتانیا برای برگزیت موثر بوده است؟ با تاکید بر اینکه "تحولات بینالمللی به طور قوی بر روند تصمیمات بریتانیاییها موثر بوده است" اظهار کرد: تحولات بینالمللی گزینههای پیش روی قدرتی مثل بریتانیا را تغییر داده و آنها را به سمت ایجاد تنوع در گزینههایشان سوق داده است.
سعدالدین ادامه داد: ما در نظام بینالملل امروز با پدیدهای به نام "عدم کارآیی سازمانهای بینالمللی" مواجه هستیم. بخشی از این مشکل ناشی از رفتار قدرتهای بزرگ است و بخشی هم به این دلیل است که قدرتهایی مثل چین برای این سازمانها مشروعیت قائل نیستند، چون معتقدند این سازمانها منافعشان را نمایندگی نمیکنند. حق وتو در شورای امنیت متناسب با زمان دیگری است، در حالی که الان قدرتهایی در عرصه بینالملل ظهور کردهاند که معتقدند این حق باید در بین کشورهای بیشتری تقسیم شود.
وی گفت: چینیها "چندجانبهگرایی انتخابی" دارند، یعنی جایی که سهم متناسب با قدرتشان به آنها داده شده و آن سازمان در جهت منافعشان عمل میکند حضور پیدا میکنند. در عین حال چین بیکار هم ننشسته است و وقتی میگوید بخشهایی از این نظام را قبول ندارم، میرود و مابهازء آن بخشها، سازمانها و نهادهای بینالمللی را ایجاد میکند، همان کاری که امروز بریتانیا در پی خروج از اتحادیه اروپا با بازسازی قراردادها و توافقهای دو جانبه و چندجانبه دنبال میکند.
این کارشناس مسایل اروپا در رابطه با تاثیر کاهش نسبی قدرت آمریکا در مقابل چین بر تصمیم بریتانیا برای برگزیت خاطرنشان کرد: دولتی مثل بریتانیا این روند را میبیند و تغییر در رویکرد دولت آمریکا، تغییری که از دوران اوباما آغاز شده و مختص ترامپ نیست، را هم کاملا فهم کرده است. بنا بر این بریتانیاییها میدانند که اگر بخواهند از موازنه قدرت در آینده جا نمانند باید از برخی قید و بندها رها شوند و برگزیت در بخشهایی این هدف را دنبال میکند و به عبارتی برگزیت این فرصت را به بریتانیا میدهد که به جز اتحادیه اروپا و آمریکا، قدرتهای دیگر را ببیند و چرخشی در سیاست خارجیشان داشته باشند؛ البته این به معنی عبور از آمریکا نیست، بلکه آنها سعی دارند توازنی در جهتگیریهای سیاست خارجیشان ایجاد کنند.
وی در توضیح نوع رابطه مدنظر بریتانیاییها با اروپا بعد از برگزیت گفت: بریتانیاییها به دنبال آن هستند که ترتیبات قاعدهمندی با مجموعه اروپا داشته باشند، از این رو حتی بحث حضور بریتانیا در ترتیبات امنیتی اروپا بعد از خروج نیز مطرح است. آنها به دنبال حفظ بخشهای سازنده روابطشان با اروپا هستند. به علاوه موافقان برگزیت معتقدند بعد از برگزیت، بریتانیا بهتر خواهد توانست روابطش با ایالات متحده را مدیریت کند. همچنین، خروج به بریتانیا کمک میکند تا با دست بازتری به تعامل و گسترش روابط با کشورهای مشترکالمنافع و بازسازی اتحادهای قدیمی در منطقه خلیج فارس و توجه به منطقه آسیا ـ پاسفیک بپردازد؛ مواردی که در سیاست خارجی بریتانیا موضوعات بسیار مهمی هستند.
بریتانیا استراتژی "بازگشت به خاورمیانه" را دنبال میکند
سعدالدین در ادامه درباره بریتانیای بعد از برگزیت و نگاهش به خاورمیانه اظهار کرد: بریتانیا از جمله کشورهایی است که در دیپلماسی به خوبی از قدرت نرم بهره برده و میبرد و در قدرت سخت هم هنوز از قدرتهای طراز اول در دنیا به ویژه به لحاظ اطلاعاتی محسوب میشود. در ماههای اخیر شاهد هستیم که بریتانیا نسبت به تغییر سفیرانش در کشورهای منطقه و خاورمیانه از جمله در ایران، امارات متحده عربی، لبنان و یمن اقدام کرده است که نشاندهنده آن است که بریتانیا استراتژی "بازگشت به خاورمیانه" را دنبال میکند. در عین حال، آنها الزامات و محدودیتهایشان را به خوبی میدانند؛ از جمله اینکه امروز در خاورمیانه چین، روسیه و آمریکا با قدرت حضور دارند. با وجود این، خاورمیانه به لحاظ اقتصادی، انرژی و فروش سلاح برای بریتانیا بسیار حایز اهمیت است، البته فراموش نکنیم که آینده انرژی در منطقه، گاز است نه نفت و این را بریتانیاییها به خوبی میدانند و از همین روست که به دنبال توسعه روابط با قطر هستند.
این کارشناس مسایل اروپا در ادامه درباره پیشنویس مورد توافق نخستوزیر بریتانیا و رهبران اتحادیه اروپا درباره برگزیت گفت: تصورم این است که این پیشنویس در مجلس بریتانیا رای نمیآورد. مهمترین دلیل برای این ادعا این است که این توافق خیلی نرم است. به عنوان مثال، حتی ترزا می که طرفدار "خروج نرم" از اتحادیه اروپا بود و پیشتر اعلام کرده بود که در اتحادیه گمرگی باقی نخواهیم ماند و در بهترین حالت برخی همکاریهای قانونی خواهیم داشت، بر اساس این پیشنویس، ماندن در اتحادیه گمرکی را پذیرفته است. این در حالی است که ماندن در اتحادیه گمرکی وضعیت برزخ گونهای برای بریتانیا ایجاد میکند که عملا از اتحادیه خارج شده اما اختیار مرزهایشان را ندارند و نمیتواند توافقهای تجاری جداگانه با کشورهای دیگر منعقد کند، چون نمیتواند میزان تعرفههای تجاری را خودشان تعیین کنند.
پیشنویس برگزیت بیشتر دستاوردی برای اتحادیه اروپاست تا بریتانیا
وی در پاسخ به این پرسش که امکان وقوع برگزیت بدون توافق چقدر است؟ با تاکید بر اینکه "پیشنویس ارایه شده تنها توافق ممکنی است که میتوانستند بر سر آن تفاهم کنند" اظهار کرد: دو طرف (دولت بریتانیا و رهبران اتحادیه اروپا) خیلی از خطوط قرمزشان عبور کردند تا به پیشنویس فعلی برسند، از این رو معتقدم حتی اگر وارد مذاکره مجدد شوند که بعید است، نمیتوانند به توافقی دیگر دست یابند. در عین حال، خروج بدون توافق هم برای بریتانیا خوب نیست و هزینههای اقتصادی و تبعات سیاسی و امنیتی زیادی در برخواهد داشت. از ۱۹ مارس ۲۰۱۹ عملا باید برگزیت اجرا شود، مگر اینکه دولت ترزا می درخواست تمدید ضربالاجل دهد که ممکن است اتحادیه با آن موافقت نکند اما اگر ۱۹ مارس برگزیت بدون توافق اجرا شود، شش ماه طول میکشد تا بریتانیا با سازوکارهای جدید خود را وفق دهد.
سعدالدین اضافه کرد: اتحادیه اروپا با پیش نویس موجود، چند دستاورد مهم و قابل توجه به دست آورده است. البته این به این معنا نیست که این پیشنویس کمال مطلوبش باشد اما در مقایسه با بریتانیا، این پیشنویس بیشتر دستاوردی برای اتحادیه اروپاست تا بریتانیا.
مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا درباره جانشین احتمالی ترزا می در صورت سقوط دولتش گفت: بیشترین شانس را دومینک کراب، وزیر مستعفی برگزیت دارد و بعد بوریس جانسون که مقبولیتی بین اعضای حزب خودش دارد. جرمی هانت و دیوید دیویس هم از جمله کسانی هستند که نامشان مطرح است. در عین حال در انتخاب جانشین مهم آن است که فرد جایگزین بیشترین تفاوت را با ترزا می داشته باشد، از این رو احتمالا دومنیک کراب و دیوید دیویس در اولویت قرار میگیرند.
وی در پاسخ به این پرسش که برخی معتقدند معاملهای پشت پرده وجود داشته که رهبران اتحادیه به یکباره پیشنویس خروج بریتانیا را با وجود مخالفتهای جدی قبول کردند؟ خاطرنشان کرد: اتحادیه اروپا تصورش این است که این پیشنویس بهترین گزینه ممکن است، از این جهت که بریتانیا را در اتحادیه گمرگی حفظ میکند، بحث ایرلند شمالی را حل میکند و حقوق شهروندان نیز حفظ میشود. علاوه بر این، اگر اتحادیه میخواست بیشتر فشار آورد این پیشنویس را هم از دست میداد اما با این پیشنویس جایی را گذاشت تا این توافق در بریتانیا تصویب شود؛ هر چند معتقدم این پیشنویس هم در بریتانیا رای نمیآورد.
وی درباره عملکرد ترزا می از زمان انتصابش به عنوان نخستوزیر گفت: ترزا می موافق برگزیت بود اما فکر نمیکرد، خروج اینقدر سخت باشد و البته اتحادیه اروپا هم حق داشت سخت بگیرد چون میخواستند از شکلگیری یک دومینوی خروج جلوگیری کنند. ترزا می با امید برای به دست آوردن اکثریت کافی، انتخابات زود هنگام را برگزار کرد اما عملا دولت ناگزیر از تشکیل دولت ائتلافی با حزب اتحادگرای ایرلند شمالی شد و در موضوع برگزیت باید ملاحظات آنها را هم در نظر بگیرد. طولانی شدن روند برگزیت، نارضایتیهایی را در جامعه و حتی در بین حزب محافظهکار ایجاد کرد که به نوعی اعتبار او را تحتالشعاع قرار داد. در مجموع، این مسایل باعث شد که ترزا می، نخست وزیر موفقی حداقل در مساله برگزیت نباشد.
سعدالدین در ادامه گفتوگوی خود با ایسنا درباره سفر وزیر خارجه بریتانیا به ایران و برخی تحلیلها مبنی بر اینکه او سعی دارد در بحث یمن با دریافت مشارکت ایران راهحلی را پیدا کند و به این شکل برای جانشینی ترزا می، گامی به پیش بردارد، ضمن رد این فرضیه اظهار کرد: معتقدم مسایل خارجی خیلی در فضای کنونی بریتانیا خریدار و تاثیری ندارد.
وی در پاسخ به این پرسش که بریتانیا بعد از خروج از برجام در کنار فرانسه و آلمان و نیز چین و روسیه باقی ماند و تا کنون مواضعی قوی در حفظ این توافق داشته است، با این حال کارشناسان معتقدند این سه کشور اروپایی به ویژه بریتانیا با توجه به فشارهای آمریکا از قدرت و اراده حداکثری خود برای ارایه سازوکارهای اقتصادی و مالی برای حفظ منافع ایران در برجام استفاده نکرده و نخواهند کرد؟ گفت: در روابط بینالملل تعبیری وجود دارد تحت این عنوان که "خودتان را چگونه به دنیا معرفی میکنید؟ یا اینکهNation Bradning" " شما چیست؟
وی ادامه داد: بر این اساس، اتحادیه اروپا خود را یک قدرت هنجاری معرفی کرده است، قدرتی که به ارزشها و حقوق بینالملل احترام میگذارد، مذاکره و توافق میکند و به آن متعهد میماند. اروپا اگر برجام را از دست دهد دیگر نمیتواند ازNation Branding در توافقهایش و در ارتباط با نهادهای بینالمللی دفاع کند. به عبارتی اروپا نه از برجام بلکه از Nation Branding خود دفاع میکند.
این کارشناس مسایل اروپا در ادامه توضیح داد: فرض کنید اتحادیه اروپا در آینده بخواهد با چین به منظور حفظ ترتیبات امنیتی در آسیا ـ پاسفیک وارد گفتوگو شود. بهترین بهانه چین برای رد این درخواست این است که به آنها بگوید شما در برجام نتوانستید پای حرفتان بایستید، چگونه میتوان به شما اعتماد کرد! بنا بر این از یک منظر، تلاش اروپا برای حفظ برجام به این دلیل است که میخواهد اعتبارش را از دست ندهد.
اروپاییها در حال تلف کردن زمان هستند
وی تصریح کرد: مساله دیگر این است که اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت هنجاری تلاش دارد در برخی مسایل، نقطه اتصال برای خود ایجاد کند. اتحادیه اروپا سالها تلاش کرد برای خود یک هویت سیاسی تعریف کند یا سیاست خارجی مشترک اروپایی داشته باشد، اما متوجه شد که نمیتواند چنین سیاستی را دستورالعملی ایجاد کرد، بلکه سیاست خارجی مشترک اروپایی را باید با دستاوردهایش تعریف کند و برجام یکی از این دستاوردهاست. اگر برجام را از دست دهند برای فروش به داخل اروپا هم چیزی ندارند.
سعدالدین گفت: نکته دیگر اهمیت امنیتی برجام برای اروپاست. اروپا برخلاف آمریکا دغدغههای امنیتی جدی در منطقهی ما دارد که برجام بخشی از آنها را حل کرد. تمام تلاش آنها این است که آمریکا را به این مساله قانع کنند که برجام ابزار خوبی است و باید آن را نگه داریم. اگر برجام از بین برود در حوزههای دیگر اصلا نمیشود با ایران وارد مذاکره شد و راه بسته میشود، اما موفق به این کار نشدند و در نهایت آمریکا از برجام خارج شد.
این کارشناس مسایل اروپا با بیان اینکه "اروپا تا کنون در حفظ برجام موفق نبوده است" تصریح کرد: انتظار ما از اروپا باید بر اساس نقطه تعادل مستتر در نظریه بازیها تعریف شود، به این معنی که "باید ضرر حداکثری را حداقل و منفعت حداقلی را حداکثر کرد". نگاه ایران به اروپا هم باید بر همین اساس باشد و نباید از اروپاییها توقع بیرون از ظرفیتشان داشت. اروپاییها گرههای عمیقی با آمریکا به لحاظ امنیتی دارند. اروپاییها در فضای داخلی شکافهایی دارند که برای پر شدن آن شکافها نیاز به آمریکا دارند.
وی اظهار کرد: با برگزیت از یک طرف راه باز میشود که اتحادیه اروپا همگراییهای دفاعی ـ امنیتی خود را تقویت کند که به معنای کاهش وابستگی به ناتو است. از طرف دیگر، وقتی بریتانیا به عنوان یک نیروی موثر نظامی از اتحادیه اروپا خارج شود، توان دفاعی اتحادیه کاهش مییابد و به طور طبیعی وابستگی به ناتو افزایش پیدا میکند و این موجد یک تناقض جدی است. مساله دیگر این است که فضای اتحادیه اروپا خیلی فضای دستورالعملی نیست که بتوان به عنوان مثال قانون مسدودسازی تحریمها را با بخشنامه و دستورالعمل اجرایی کرد. این دستورالعملها الزام نیستند و شرکتها ابزار شکایت به دادگاههای اروپایی به خاطر اعمال این محدودیتها از سوی اتحادیه را دارند یا میتوانند این مساله را مشمول مرور زمان کنند. به طور مشخص شرکتی که بازار در آمریکا داشته باشد ریسک تعامل با ایران را نمیپذیرد.
مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در ادامه خاطرنشان کرد: اروپاییها میخواهند که برجام بماند اما توان و ظرفیت لازم را ندارند. حتی در میزبانی مکانیسم SPV مشکل داشته و دارند. بنا بر این، اروپاییها در حال تلف کردن زمان هستند، چرا که خودشان میدانند هم به توافق احتیاج دارند، هم توانایی کافی برای نجاتش ندارند.
سعدالدین در پاسخ به این پرسش که اما ایران زمان ندارد، به علاوه ایران هم نگران واکنش اروپا در صورت خروج از برجام است؟ گفت: فکر میکنم اروپاییها تصمیمشان را گرفتهاند مبنی بر اینکه "این حداکثر توان ماست" که به کار گرفتیم و به نظر من هم حداکثر توانشان همین است.
خروج ایران از برجام مبنا ندارد
وی تاکید کرد: رفتار اروپا با ما دو هدف مشخص دارد؛ یکی اینکه برجام را حفظ کنند و دوم اینکه مبنای خروج احتمالی ما از برجام را دچار اشکال کنند.
این کارشناس مسایل اروپا در ادامه در پاسخ به این پرسش که باقی ماندن ایران در برجام چه سود و ضرری خواهد داشت، با بیان اینکه "خروج ایران از برجام مبنا ندارد" گفت: در حداقلیترین شکل ممکن حفظ برجام سه منفعت برای ایران دارد. اول اینکه آمریکا همراهی بینالمللی را علیه ایران ندارد و دوم همانطور که الیزابت روزنبرگ از اعضای ارشد و مدیر برنامه انرژی اقتصاد و امنیت در مرکز امنیتی "نیو امریکا" نوشته بود اگر اروپا با آمریکا همراهی نکند تحریم آمریکا آن کارآیی را نخواهد داشت، چون درست نمیتوانند فعالیتهای ایران را رصد کنند. همچنین، برجام برای ما Nation Branding ایجاد کرد؛ به عنوان کشوری که مذاکره میکند، تعهد میدهد و به تعهدش عمل میکند و این ظرفیت بزرگی است در دنیا و برای ما توان چانهزنی ایجاد میکند.
از آنجایی که اروپا به دنبال تنش در منطقه نیست، در صورت خروج ایران از برجام به سمت فشار حداکثری علیه آن نخواهد رفت.وی در پاسخ به این پرسش که در صورت خروج احتمالی ایران از برجام، اروپا چه خواهد کرد؟ گفت: سناریو اول اینکه در فضای فشار حداکثری علیه ایران قرار بگیرند و با آمریکا همراه شوند و ذیل اقدامات آمریکا علیه ایران حرکت کنند، اما از آنجایی که اروپا به دنبال تنش در منطقه نیست، معتقدم اروپا به سمت فشار حداکثری علیه ایران نخواهد رفت.
سعدالدین درباره نقش بریتانیا در مذاکرات میان ایران و سه کشور اروپایی برای حفظ برجام و استفاده از نفوذ و توان خود برای به نتیجه رساندن SPV گفت: ایران در بحث برجام و خیلی مسایل دیگر مساله بریتانیاییها نیست. به لحاظ اقتصادی عملا رابطهای وجود ندارد. بریتانیا در منطقه موضعاش نسبت به ایران مشخص است. در بحث یمن برخی بریتانیا را میانجی میبینند، در حالی که این طور نیست، آنها کاملا طرف ائتلاف سعودی هستند، با این رویکرد که ائتلاف با هزینه کمتر به لحاظ نیروی انسانی و ضربه خوردن به تصویر عمومی عربستان و کشورهای حامیاش، بحران را پشت سر بگذارد. در ماجرای جمال خاشقجی دیدید که بریتانیا موضعی بسیار محافظهکارانه اتخاذ کرد. بنا بر این، بریتانیا در منطقه طرف ما نیست بلکه به جبهه مقابل کمک میکند تا ایران را بالانس کند.
این کارشناس مسایل اروپا درباره اینکه برخی بر این نظرند تعلل اروپا در تعیین سازو کار مالی به خاطر وقت کشی و گرفتن امتیاز از ایران در منطقه است و به عبارتی آنها به لحاظ مالی و سیاسی مشکلی ندارند، اما تا وقتی امتیاز لازم را در منطقه از ایران نگیرند SPV را راه نمیاندازند؟ خاطرنشان کرد: اروپاییها بعد از خروج آمریکا از برجام در مقام پاسخگو قرار گرفتند و خوشبختانه ایران توانست آنها را در این مقام نگه دارد. در عین حال با گذشت زمان آنها سعی دارند خودشان را از این موقعیت خارج کنند و اگر قرار است پاسخگو باشند، ایران را هم با پاسخگو کنند. در عین حال، اشکالات آنها به ما در منطقه اصلا به برجام مرتبط نیست، اما سعی دارند این پیام را به آمریکا بدهند که ما هم دغدغههای تو درباره ایران در منطقه را داریم، از طرفی این پیام را به ایران بفرستند که باید یک جاهایی با ما راه بیایی.
سعدالدین تاکید کرد: آنهاSPV را حفظ میکنند چون حفظ برجام برای هویت سیاسی اروپا و امنیت منطقهای آنها مهم است.
انتخاب بریتانیا در منطقه ایران نیست
سعدالدین در پاسخ به اینکه برخی معتقدند قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا، روسیه، بریتانیا به طور تاریخی و جغرافیایی و سیاسی کشورهای منطقه را بین خود تقسیم کردهاند و شاید از این منظر است که روابط کشورهایی مثل روسیه و بریتانیا و چین هیچ وقت با ایران در سطح گسترده و همه ابعاد افزایش پیدا نمیکند؟ با رد این دیدگاه گفت: به موازات تغییر در قدرت و مولفههای آن، محدوده بازیگری شما تغییر میکند. یک زمان بریتانیا همه جا بود و روسیه هم به همین شکل. هیج کدام از اینها الان این موقعیت را ندارند و تنها کشوری که میتواند در منطقه تمامیت خواهی کند، آمریکاست.
این کارشناس مسایل اروپا تاکید کرد: بریتانیا در منطقه دست به انتخاب زده و انتخابش هم ایران نیست. آمریکاییها هم طرف ما نیستند اما به خاطر مازاد قدرتی که دارند سعی دارند ایران را با فشار همراه خود کنند. تعبیر زشت مایک پمپو وزیر امور خارجه آمریکا درباره ایران و مردم از همینجا ناشی میشود؛ آنها مدعیاند علاوه بر بالانس ایران آنقدر فشار میآوریم که ایران به سمت ما بیاید، یعنی ایران را ناگزیر میکنیم انتخابهای ما (آمریکا) را داشته باشد.
وی در ادامه پاسخ به این پرسش که باز شدن سفارتخانههای دو کشور چه تاثیری در روابط دو جانبه و سیاسی داشته است؟ با بیان اینکه "به نظر نمیآید تاثیر خاصی داشته است" افزود: بیشتر این مساله تلاش برای پیاده کردن یک سنت در سیاست خارجی بریتانیاست، مبنی بر اینکه حضور در حداقلیترین شکلاش مفیدتر از عدم حضور است.
مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا درباره مسایل اخیر مرتبط با اتباع دوتابعیتی ایرانی و اروپایی و نیز موضوع دیپلمات ایرانی در فرانسه گفت: یکی از آثار مهم دیگر برجام این بود که ایران هراسی و امنیتیسازی ایران را به شدت کاهش داد. در چنین شرایطی، مطرح کردن این اتهامات با توجه به مسایل پیرامون برجام و موضوعات منطقهای، به نظر تلاش برای دوباره امنیتی کردن ایران است و این میتواند راهی برای امتیازگیری از ایران از نقطه نظر غربی باشد.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: زهرا اصغری
انتهای پیام
نظرات