به گزارش ایسنا، سوزان رایس در این یادداشت میآورد: "بحران در روابط آمریکا و عربستان که همزمان با قتل بیشرمانه جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی آغاز شد، سوال مهمی را برمیانگیزد که دولت ترامپ به روشنی سعی در ممانعت از مطرح شدن آن دارد. سوال این است که آیا آمریکا میتواند به همکاری با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی ادامه دهد؟ اتهام تقریبا قطعی این شاهزاده جوان در قتل خاشقجی، بر بیمحابایی و بیاخلاقی افراطی او بیش از پیش تاکید کرده و او را به عنوان یک شریک خطرناک و غیرقابل اعتماد برای آمریکا معرفی میکند.
هیچ ناظر دانایی نباید از بروز چنین اقداماتی از سوی بن سلمان غافلگیر شود. بله، ممکن است از قتل شنیع خاشقجی و رسوایی دروغهای بسیاری که مقامات سعودی در این باره گفتهاند، شوکه شویم. مسلما آمریکاییهای بسیاری از "سیلیکون ولی" تا صفحات سرمقاله مهمترین روزنامههای آمریکا فریب تعهدات بن سلمان به ایجاد اصلاحات و بازاریابی ماهرانه او برای رهبریاش را خوردند. اقدامات شرورانه و بیملاحظه او شخصیت حقیقیاش را برای آنان که تمایل داشتند پس پرده ظاهر دوستانهاش را ببینند، فاش کرده است.
مرگبارترین نمایش او در جنگ یمن است که به بهای مرگ دهها هزار تن و کشته شدن غیرنظامیان بیشماری از جمله کودکان تمام شد زیرا سعودیها متکبرانه از به کار گیری تکنیکهای هدفگیری دقیق سر باز زدند که این از ابتدا عملیات محمد بن سلمان بود.
ائتلاف تحت رهبری عربستان در یمن به همراه حوثیها و شرکای دو طرف حاضر در صحنه یمن همگی مسؤولیت یکسانی در بدترین بحران انسانی جهان را دارند. این در حالی است که آمریکا همچنان به طور بیشرمانه به حمایت از جنگ خونینشان ادامه میدهد. اگرچه دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا حمایت از این ائتلاف را برای کمک به دفاع از خاک عربستان در برابر اقدامات تعرضی حوثیها شروع کرد اما نهایتا هنگامی که متوجه شد اهداف این جنگ بسط پیدا کرده و محدودیتها و فشارهایی که ما تلاش میکردیم آنها را اعمال کنیم، نادیده گرفته میشوند، فروش تسلیحات را محدود کرد.
ولیعهد عربستان در صحنه داخلی کشورش فعالان جامعه مدنی را زندانی کرده است. او صدها تن از اعضای خاندان سلطنتی و شخصیتهای بانفوذ را نیز در هتل ریتز کارلتون ریاض حبس کرده و درخواست مبالغ هنگفت و داراییهای باارزششان را در ازای آزادی کرده است. او رقبای خود و خویشاوندان نزدیکش از جمله محمد بن نایف، ولیعهد سابق را از میدان به در کرد و آن طور که پرونده خاشقجی نشان میدهد، او مخالفان سعودی را در هر جایی که باشند از صحنه خارج میکند.
ولیعهد عربستان نخست وزیر لبنان را ربود و این اقدام را انکار کرد. او یک محاصره تمام و کمال و کینه توزانه علیه قطر، یکی دیگر از شرکای مهم آمریکا اعمال و تلاش کرده تا واشنگتن را به درگیری با ایران تحریک کند. محمد بن سلمان که خاطرش با دو توییت انتقادی نه چندان تند از سوی وزیر امور خارجه کانادا آزرده شد، فورا روابط دیپلماتیک کشورش با اتاوا را کاهش داد، ۷۰۰۰ دانشجوی سعودی را از دانشگاههای کانادایی بیرون کشید و ارتباطات تجاری و حمل و نقلی را محدود کرد.
آنطور که از این اقدامات پیداست محمد بن سلمان دیگر شریک قابل اعتماد و منطقی آمریکا نیست و نمیتواند باشد. در صورتی که از مجازات مستقیم او صرف نظر کنیم و تنها اطرایانش را هدف قرار دهیم، ولیعهد سعودی بیش از پیش برای اقدامات افراطیاش جسور خواهد شد. و اگر او را مجازات کنیم -که باید همین کار را انجام دهیم- بن سلمان، بدخلق و متکبر تمایل خواهد داشت که بیش از پیش غیرمسؤولانه اقدام کند تا استقلالش را نشان داده و مجازات یکسانی را علیه شرکای غربی سابقش اعمال کند. دولت ترامپ در هر دو صورت باید فرض کند که بن سلمان به حکومت در کشورش و روابط دوجانبهمان ادامه خواهد داد.
متاسفانه، به نظر میرسد ملک سلمان نمیخواهد یا نمیتواند پسر سرکشش را کنترل و مهار کند. از آنجایی که منتقدان وادار به اطاعت و مخالفان کنار گذاشته شدهاند، هیچ جایگزین قطعی و مشخصی برای رهبری عاقلانه و مسؤولانه عربستان وجود ندارد.
در چنین شرایطی ما باید خود را برای عربستانی که در آینده بیثباتتر خواهد بود و حکومت در آن دشوارتر است، آماده کنیم. در این سناریو خطرات سنگینی برای امنیت و منافع اقتصادی آمریکا وجود خواهد داشت. آمریکا با هدایت سکان کشتی خود به سمت ولیعهد سعودی، مرتکب اشتباه شد اما اگر به این روند ادامه دهیم کاری به مراتب احمقانهتر انجام دادهایم.
با نگاه به آینده، واشنگتن باید خطرات برای منافع کشورمان را کاهش دهد. ما نباید روابط مهممان با عربستان را قطع کنیم اما باید برای همگان کاملا مشخص کنیم مادامی که محمد بن سلمان به استفاده از قدرت نامحدودش ادامه میدهد، کسب و کار و تجارت با ریاض نمیتواند مثل همیشه ادامه داشته باشد. سیاست آمریکا با همراهی متحدانمان باید این باشد که به منظور اعمال فشار بیشتر بر خاندان سلطنتی عربستان برای یافتن جایگزین باثباتتری برای بن سلمان، او را کنار بگذاریم.
باید اقداماتمان را با به راه انداختن یک تحقیق بینالمللی بیطرفانه در خصوص قتل خاشقجی آغاز کنیم. همچنین باید در قضاوتمان مبنی بر اینکه آمریکا باور دارد قتل خاشقجی نمیتوانسته بدون تمایل ولیعهد عربستان یا به احتمال زیاد به دستور او صورت گرفته باشد، ثابت قدم و علنی باشیم.
گام بعدی این است که باید تمامی حمایت نظامی خود را از کمپین غلط یمن متوقف کنیم و سعودیها را تحت فشار بگذاریم تا بر اساس مذاکرات به یک توافق دست یابند. باید سریعا تمامی فروشهای تسلیحاتی آمریکا به عربستان را به حالت تعلیق درآوریم و یک تجدیدنظر جامع و دقیق در خصوص هرگونه ارسال سلاح در آینده به این کشور انجام دهیم. همچنین همه قراردادهای فروش تسلیحات به جز آنهایی که طی مشاوره متعدد با کنگره تعیین میشوند را متوقف کنیم تا منافع امنیت ملی آمریکا را افزایش دهیم.
در نهایت باید از حمایت از محمد بن سلمان در کوره راهها دست بکشیم و شک و تردیدهای سازندهای را به روابط خودمان با او به ویژه در مواردی که نیازمند اعتماد به حرف و قضاوت او هستیم، وارد کنیم.
ما باید امتیاز بخشیدن به روابط جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ با ولیعهد سعودی را متوقف کرده و در نهایت جایگاه خالی سفارت آمریکا در عربستان را پر کنیم تا طیف وسیعتری از مقامات ارشد سعودی ارتباط داشته باشیم. شیفتگی توضیحناپذیر ترامپ به بن سلمان باید پایان یابد و او باید سیاستهای آمریکا در قبال عربستان را مجددا تنظیم کند تا در راستای منافع ملیمان باشد نه به نفع منافع شخصی او یا منافع شخصی بن سلمان."
انتهای پیام
نظرات