به گزارش ایسنا، روزنامه واشنگتن پست در این مطلب نوشت: هر سال عربستان به عنوان مشاور یا نقشهای دیگر تعداد زیادی ژنرال، دیپلمات و کارشناس اطلاعاتی بازنشسته آمریکایی را به همراه عدهای دیگر به خدمت میگیرد. تاکنون این آمریکاییها میتوانستند به خود اطمینان دهند که وارد یک بازی برد- برد شدهاند که در یک طرف سود سرشاری نصیب خودشان میشود و در طرف دیگر باعث تقویت تفاهم دوجانبه با یک همپیمان مهم آمریکا میشود. اکنون که تعداد هر چه بیشتری از شواهد و مدارک نشان میدهند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و حکمران دوفاکتوی این کشور در قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد عربستانی در محل کنسولگری عربستان در استانبول دست داشته، این معادله تغییر کرده است.
واشنگتن پست در ادامه این مطلب خاطرنشان میکند: یک سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی که جزو همین آمریکاییهای خدمترسان به عربستان است، زمانی که دخترش بپرسد «بابا چرا برای یک قاتل کار میکنی؟ » چه توضیحی برای او دارد؟ او ممکن است جواب بدهد خوب این کمک میکند به اینکه هزینه دانشگاه تو را در آینده بدهم و علاوه بر آن من با پروازهای کلاس کاری پرواز می کنم و در ریاض و همچنین در لندن یا ابوظبی در مسیرهای رفت و بازگشت در هتلهای پنج ستاره سکونت دارم و اگر من این کار را نکنم، کس دیگری این کار را انجام میدهد.
جواب دونالد ترامپ تاکنون چیزی شبیه این بوده است. البته عربستانیها مرتکب جرایم وحشتناک شدهاند اما رئیس جمهور آمریکا میگوید: آنها ۱۱۰ میلیارد دلار برای خرید تجهیزات نظامی و دیگر چیزها صرف میکنند و اگر ما نفروشیم، برمیگردند و میگویند که خیلی ممنون ما از روسیه آنها را میخریم.
برای یک تاجری که به لحاظ اخلاقی به چالش کشیده شده، این چیزی به جز یک عقل سلیم نیست اما برای یک وطنپرست این استدلال به خودی خود غیرقابل قبول است. اگر آمریکا میخواهد جایگاه اخلاقی خود را به ازای ۱۱۰ میلیارد دلار (اکثر این رقم در عمل هرگز محقق نمیشود اما مهم نیست) فدا کند، چرا دیگر ملتها باید برای رهبری جهان چشم به آن داشته باشند؟
اما سرهنگ بازنشسته مورد نظر ما در حین مشاهده تلاش دخترش برای هضم این توجیه، چیزی را میفهمد که ترامپ نمیفهمد: هیچ دستمزد و قرارداد نظامی نمیتواند از دست رفتن احترام جهانی را جبران کند. این سرهنگ ممکن است برای دخترش بیشتر توضیح دهد و بگوید ما به کمک عربستان برای ایستادگی در مقابل ایران به عنوان یک عامل بد در منطقه نیاز داریم اما زمانی که دختر او با نگرانی بپرسد « و عربستان سعودی چی؟ » این سرهنگ درباره جرایم جنگی عربستان در یمن نظیر هدف گرفتن اتوبوس بچههای مدرسهای و رنج بردن ۴۰۰ هزار کودک از سوء تغذیه و ابتلا به بدترین اپیدمی وبا در تاریخ مدرن فکر میکند و ساکت میماند. او شاید درباره بزرگی اتفاقی که در استانبول افتاد و همچنین فاحش بودن چشمگیر این جرم بیندیشد آن هم در دورهای که با کنار رفتن آمریکا از نقش رهبری جهان آزاد، هنجارها رو به تضعیف هستند.
این سرهنگ درباره خاشقجی به عنوان یک مرد صلحطلب با احساس فکر میکند که بر حسب اتفاق روز یکشنبه وارد ۶۰ سالگی میشود. مردی که کشورش را دوست دارد اما مجبور به زندگی در تبعید میشود تا بتواند آزادانه بنویسد و امیدوار است که در کشورش برای حرکت در مسیر مدرن شدن تاثیر بگذارد. خاشقجی سال گذشته نوشت: "من میتوانم صحبت کنم در حالی که خیلیهای دیگر نمیتوانند. من میخواهم شما بدانید که عربستان همواره این طور که بوده نبوده و ما عربستانیها لیاقت بهترین را داریم و اگر این کار را انجام ندهیم، به کسانی که در زندان در رنج هستند، خیانت کردهایم."
این سرهنگ سرش را تکان داده و میاندیشد که چطور یک چنین مردی از جانب ولیعهد عربستان به عنوان دشمن تلقی شده. چطور او را به تاسیسات دیپلماتیک عربستان کشاندهاند و در صورت صحت گزارشهای ترکیهایها او را به قتل رسانده و مثله کردهاند.
و او با خودش فکر میکند من میتوانم برای یک چنین حکومتی کار کنم و باز هم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم به خودم در آینه نگاه کنم؟
واشنگتن پست در انتها مینویسد: این سوالی است که ما به عنوان یک کشور باید از خودمان بپرسیم. اگر ما همچنان به نفت عربستان احتیاج داریم - که البته احتیاج نداریم - وحتی اگر هم به عربستان یک همپیمان قدرتمند و اصولی در منطقه برای ما باشد - که البته نیست - و حتی اگر که این کشور به کشاندن فلسطینیها به سمت صلح کمک کند یا به وعدههایش در یمن عمل کند یا سلاحهایی که ترامپ به آنها فکر میکند را بخرد. آیا دوستی فرضی ما با عربستان ارزش قتل یک منتقد که تنها اتهامش گفتن حقیقت بود را دارد؟ آیا این کشوری است که ما میخواهیم باشیم؟"
انتهای پیام
نظرات