به گزارش ایسنا، عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران در یادداشتی درباره دیدار امروز دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و ولادیمیر پوتین، همتای روسیاش در هلسینکی نوشته است: «این بار نیز حضور ترامپ در فنلاند جهت دیدار با رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، مثال دیگری از علاقمندی او به تاریخ ساز شدن دارد. در حقیقت، ترامپ با این دیدار میخواهد جا پای رئیس جمهور اسبق جمهوری خواه هموطنش یعنی جرالد فورد بگذارد و شاید این چنین میاندیشد که میتواند همچون سلف جمهوری خواهاش، گشایشی نو در کلاف سردرگم سیاست بینالملل ایجاد کند.
تاریخ اروپای بعد از جنگ جهانگیر دوم، بارها شاهد دیدار سران کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) و کشورهای عضو سازمان پیمان ورشو (Warsaw) در شهری به نام هلسینکی در فنلاند بوده است. دیدارهایی که نقطه عطفشان، حضور لئونید ایلیچ برژنف، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی و جرالد رادولف فورد جونیور به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده در سال ۱۹۷۵ دور یک میز مذاکره بود.
در آن عصر، بلوک شرق در پشت پرده آهنین محصور بود و دیوار برلین نماد این حصار تلخ و گزنده به شمار میرفت. اما در آن روزگار سراسر خشم اروپای غربی از همسایه غول آسای شرقیاش، هنری کسینجر، وزیر خارجه وقت دولت آمریکا، توانست رئیس جمهور تازه وارد مستقر در کاخ سفید را به مذاکره با اتحاد جماهیر شوروی ترغیب کند.
به محض اینکه خبر اعلام آمادگی دو رهبر در فضای جنگ سرد آن روز جهان، جهت دیدار و گفتگو مخابره شد؛ انگشت اتهام نه به سمت معمار سیاست خارجه نوین آمریکا، یعنی هنری کسینجر، بلکه به سمت رئیس جمهور تازه وارد، جرالد فورد، نشانه رفت و او به سبب خیانت به کشورهای اروپای شرقی و مشروعیت بخشیدن به تجاوز شوروی، سرزنش شد.
اما تاریخ نشان داد که این دیدار جهت اعتماد سازی و جریان آزاد عقاید و همکاریهای بیشتر میان دو بلوک چقدر کارساز بوده است. پس از این دیدار تاریخی بود که به تدریج مخالفان داخلی اتحاد جماهیر شوروی توانستند فعالیتهای سیاسی خود را جهت مبارزه با سیاستهای مسکو افزایش دهند.
اما به نظر میرسد شرایط امروز آمریکا، اروپا و روسیه-با وجود داشتن مشابهتهایی از قبیل ضمیمه کردن شبه جزیره کریمه توسط مسکو و نارضایتی اروپای غربی از این اقدام-با شرایط جنگ سرد تفاوت چشمگیری داشته باشد. این بار دیگر رئیس جمهور ایالات متحده، نماینده اروپای غربی جهت مذاکره با پوتین نیست. ظاهراً، دول اروپای غربی چندان علاقهای هم به این دیدار ندارند. شاید یکی از مهمترین دلایلش عدم حضور اروپا در این گفتگوها باشد. چرا که، همواره در عصر جنگ سرد آمریکا به عنوان حامی و پشتیبان اروپا و همراه با آنان در مذاکرات هلسینکی حضور مییافت.
این روزها ولی، نه ترامپ در زمینه حمایت از اوکراین به کسی وعده داده و نه اروپا، به ترامپ در این مورد مأموریتی سپرده است. اما چنانچه پیشتر نیز ذکر شد، این دیدار بی شباهت به دیدار تاریخی هلسینکی نیز نیست چرا که امروزه هم خیلیها در اروپا و آمریکا، ترامپ را به خیانت به اروپا به جهت امکان موافقت وی درخصوص الحاق کریمه به روسیه متهم میکنند.
در خاورمیانه اما، اوضاع بسیار با اروپا تفاوت دارد. برخلاف دول اروپای غربی که اکنون رابطهشان با ترامپ در حد و اندازه یک طلاق عاطفی است؛ اینجا در بحرانیترین نقطه جهان سیاست ولی امیدها و اضطراب بسیاری برای این دیدار وجود دارد. چرا که، به سبب حضور گسترده روسیه در خاورمیانه، میتوان گفت طرفهایی چون ایران، عربستان، ترکیه، سوریه، امارات متحده عربی و اسرائیل همگی به نوعی دارای ارتباطات خاصی با مسکو هستند و البته ناگفته نماند، این فقط تهران است که تنها و تنها با روسیه در ارتباط است و با آمریکا هیچ رابطهای ندارد.
به همین سبب، هر یک از بازیگران مهم خاورمیانه پیش از این دیدار تاریخی، خود را به روسیه رساندند تا از چند و چون این مذاکره بزرگ و شاید با هدف تأثیر گذاری بر آن بی نصیب نمانند. در روزگاری که اروپا اهمیت استراتژیکی خود را برای آمریکا از دست داده است و اروپاییها در فکر یک "کنسرت اروپا" (کنگره وین) دیگری برای حل مشکلات خود هستند؛ این روسیه است که در کشورهای منطقه خاورمیانه بیش از پیش برای خود نقش تعریف میکند و تا به اینجای کار توانسته است همه نگاههای دول منطقه را به هلسینکی فنلاند متوجه کند.»
انتهای پیام
نظرات