به گزارش ایسنا؛ دونالد ترامپ حتی پیش از قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری آمریکا به صراحت با توافق هستهای با تهران که در دوره باراک اوباما میان تهران و گروه کشورهای ۱+۵ امضا شد، مخالفت میکرد. به رغم این مخالفتها ترامپ پس از ورود به کاخ سفید چند بار این توافق را تمدید کرد و تحریمها علیه ایران را به حالت تعلیق در آورد.
گفته میشود مشاوران و نزدیکان وی در زمینه جلوگیری از نابودی توافق بر رئیس جمهوری آمریکا فشار زیادی را وارد کردند. رییس جمهوری آمریکا در آخرین تمدید دورهای برجام در ماه ژانویه سال جاری میلادی (دیماه ۱۳۹۶) دشمنی خود را با این توافق نشان داد و اعلام کرد که دولت ایالات متحده در صورت بازبینی و اصلاح در برجام تا ۱۲ ماه می (۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷) و لحاظ کردن چهار شرط در توافق هستهای باقی میماند.
تغییرات در کابینه ترامپ و ورود نفرات جدیدی مانند مایک پومپئو به عنوان وزیر امور خارجه و جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی به کاخ سفید که دیدگاههایی مشابه رئیسجمهوری آمریکا نسبت به برجام دارند، احتمال خروج ایالاتمتحده از توافق هستهای و فروپاشی برجام را برای تحلیلگران مسائل بینالمللی بیشتر کرده است.
بسیاری از کارشناسان با انتقاد از رویکرد بدون پشتوانه و غیرمنطقی آمریکا در تقابل با برجام، ارزیابیهای گوناگونی را از آینده تحولات در صورت خروج ترامپ از توافق ارائه میکنند.
خبرگزاری ایسنا منطقه اصفهان در میزگردی با حضور محمد علی بصیری و علی امیدی دو تن از اساتید علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان به بررسی خروج احتمالی آمریکا از برجام و پیامدهای این خروج پرداخت که در ادامه می خوانید:
در ابتدای این میزگرد محمد علی بصیری در خصوص احتمال خروج آمریکا از برجام و سناریوهایی که ممکن است در روز ۲۲ اردیبهشت به وقوع بپیوندند، گفت: وضعیت آینده برجام و تصمیم ترامپ در این خصوص را در چهار سناریو میتوان به آن نگاه کرد. سناریوی اول این است که دونالد ترامپ بلوف میزند کما اینکه در دفعات قبل گفته بود این آخرین باری است که برجام را تائید میکند و دفعه بعد از آن خارج میشود که خارج هم نشده است. هدف ترامپ این بود که با ایجاد شانتاژ و وحشت برای طرفهای تجاری ایران عملاً نگذارد دستاوردهای اقتصادی برای ایران رقم بخورد یا حداقلهای آن رقم بخورد که تا اینجا موفق هم بوده است به طوری که باعث شد بسیاری از کشورها و شرکتهای طرف قرارداد بعد از برجام برای سرمایهگذاری در ایران محتاط عمل کنند.
وی افزود: بنابراین اولین سناریو این است که گفتههای ترامپ مانند گذشته بلوف باشد و باز با رایزنیهای طرفین، تعلیق تحریمهای ایران را تمدید کند که البته با توجه به شواهد و اسناد موجود احتمال وقوع چنین سناریویی ۱۰ درصد است.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در خصوص سناریوی دوم، گفت: سناریوی دوم ماندن آمریکا در برجام است، تا با رایزنیهایی که با طرفهای اروپایی شده است پیشنهاد امانوئل مکرون، رییس جمهور فرانسه اجرا شود که روی چهار فاکتور رایزنی کنند و در این رایزنیها بحث موشکهای ایران و دخالتهای ایران در منطقه بررسی شود تا رضایت ترامپ تأمین شود. ایران هم میل دارد آمریکا در برجام بماند و حتی امتیازاتی هم حاضر است بدهد، اما اینکه کل برجام تغییر کند ایران حاضر به تن دادن چنین موضوعی نیست. احتمال وقوع سناریوی دوم ۲۰ درصد است.
بصیری ادامه داد: سناریوی سوم این است که آمریکا از برجام خارج شود و ایران به شرایط قبل از امضای توافق هستهای برگردد و حتی از NPT خارج شود. موضوعی که محمدجواد ظریف هم به آن اشاره کرد و حتی برخی از ائمه جمعه نیز به آن اشاره کردند که در صورت خروج آمریکا، برجام را پاره میکنیم و از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای خارج میشویم. احتمال وقوع سناریوی سوم ۳۰ درصد است.
وی افزود: سناریوی چهارم این است که آمریکا از برجام خارج شود و ایران با شرکا و طرفهای دیگر توافق در برجام بماند و حتی برای اینکه برجام به طور کامل بر هم نخورد اروپا امتیازهای بیشتری به ایران بدهد که احتمال وقوع چنین سناریویی ۴۰ درصد است. بر اساس این سناریو با رایزنیهایی که انجام میشود و فشارهایی که چین و روسیه و اتحادیه اروپا میآورند باز هم آمریکا از برجام خارج شود، اما رضایت ایران را به گونهای تأمین کنند که ایران از برجام خارج نشود. ادامه وضع موجود از سوی آمریکا ضعیف است.
همچنین علی امیدی در خصوص سناریوهای احتمالی گفت: تقریباً نظرات بنده با نظرات آقای بصیری هم پوشانی دارد، اما تفاوتهایی هم دارد. یکی از موارد هم پوشانی این است که بنده هم چهار سناریو را مطرح میدانم، اما محتوای این سناریوها متفاوت است. اعتقاد دارم با توجه به رایزنیهای صدراعظم آلمان و رییس جمهور فرانسه با دونالد ترامپ و گفتههای وزیر امور خارجه آمریکا مبنی بر اینکه ایران از برجام تخطی نکرده است سناریوی اول این است که آمریکا وضع موجود را ادامه دهد به این معنا که تعلیق تحریمها را تمدید کند، اما سایه فشار و تهدید علیه ایران ادامه یابد تا شرکتهای خارجی در ایران سرمایهگذاری نکنند. برای مثال با شرکت هواپیمایی بوئینگ قرارداد داشتیم، اما تأمین کننده مالی نداشتیم تا این قرارداد اجرا شود.
وی افزود: احتمال وقوع سناریوی اول ضعیف است چون ترامپ در وعدههای انتخاباتی و پس از آن بارها اعلام کرده بود که برجام یک قرارداد ضعیف است که کاملاً به ضرر آمریکا است. بنابراین ادامه وضع موجود از سوی آمریکا بعید است. این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان تصریح کرد: سناریوی دوم این است که ترامپ از برجام خارج شود، اما نسبت به اروپا در تحریمهای ثانویه سختگیری نکند. ایران با آمریکا رابطه تجاری ندارد و این تحریمهای ثانویه است که به خصوص در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ به اقتصاد ایران ضربات سنگینی وارد کرد.
امیدی گفت: مفهوم تحریمهای ثانویه این است که آمریکا اعلام کند نه تنها شرکتهای آمریکایی حق ندارند در ایران سرمایهگذاری کنند بلکه شرکتهای خارجی هم حق ندارند در این کشور سرمایهگذاری کنند و اگر چنین کاری انجام دهند این شرکتها با تحریمهای آمریکا مواجه میشوند. بنابراین این احتمال وجود دارد که آمریکا از برجام خارج شود، اما تحریم ثانویه را اعمال نکند. به این وسیله ترامپ به افکار عمومی میتواند بگوید حرفی را که زدم به آن عمل کردم و از برجام خارج شدم.
وی اظهار کرد: سناریوی سوم این است که آمریکا از برجام خارج شود و تحریمهای اولیه و ثانویه را مجدداً فعال کند. تحریمها به شکل مرحلهای است به این معنا که ترامپ در روز ۱۲ می(۲۲ اردیبهشت) نمیتواند تمام تحریمها را اعمال کند چرا که یک سری از تحریمها برای ماه جولای است. در این سناریو واکنش اروپا اهمیت پیدا میکند. آمریکا در دهه ۹۰ میلادی تحریمهای زیادی را علیه ایران، لیبی و کره شمالی اعمال کرده بود، اما اروپا در آن زمان به آمریکا هشدار داد که اگر آمریکا شرکتهای اروپایی را جریمه و تهدید کند ما هم مقابله به مثل میکنیم و فعالیت شرکتهای آمریکایی در اروپا را محدود و متقابلاً این شرکتها را جریمه میکنیم.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان افزود: طبق شواهد موجود اروپا اراده انجام چنین کاری را که در برابر آمریکا مقاومت کند دارد و آنها به خوبی میدانند که مقاومت لفظی در برابر آمریکا سودی نخواهد داشت و باید مقاومت عملی کنند. روسیه و چین هم مواضع آمریکا را رد کردهاند و صراحتاً از برجام حمایت و تأکید کردهاند که برجام توافقی چند جانبه است و آمریکا نمیتواند آن را یکجانبه برهم بزند. بنابراین احتمال وقوع سناریوی سوم قوی است.
امیدی گفت: سناریوی چهارم این است که همان داستان دور دوم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تکرار شود به این معنا که دوباره تحریمهای نفتی، ثانویه و بانک مرکزی ادامه یابد. اعتقاد دارم جهان چنین تمایلی ندارد که این داستانها دوباره تکرار و همکاریهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای محدود شود. اروپا، چین، ژاپن و کره جنوبی معتقدند که خاورمیانه ظرفیت بحرانی بیش از این را ندارد. همانطور که میدانید آمریکا از سال ۲۰۱۶ تقریباً از واردات نفت خاورمیانه به شکل تئوری خودکفا شده است بهطوری که این کشور نفت هم صادر میکند.
وی در همین خصوص بیان کرد: بنابراین اگر در خروج و ورود نفت خلیج فارس اختلال شود این آمریکا نخواهد بود که بیشترین ضرر را پرداخت کند بلکه بیشترین ضرر را چین، ژاپن و کره جنوبی پرداخت خواهند کرد. پس اگر سناریوی چهارم عملی شود انتهای آن نهایتاً جنگ خواهد بود که جهان چنین تمایلی ندارد و به همین دلایل احتمال وقوع سناریوی چهارم ضعیف است.
در ادامه این میزگرد این دو استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان در خصوص یکی از خواستههای دونالد ترامپ برای ماندن در توافق هستهای "اصلاح بند غروب" در برجام به تحلیل و اظهار عقیده پرداختند. اصلاح بند غروب امکان پذیر نیست.
بصیری در این خصوص گفت: مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران صراحتاً اعلام کردهاند امتیازاتی که ایران در برجام به غرب داده در مقابل امتیازاتی که گرفته است با یکدیگر همخوانی ندارند و ایران ضرر کرده است. بنابراین درخواست دونالد ترامپ مبنی بر اینکه بند غروب در برجام همیشگی شود در عمل به معنای باخت ایران است. پس اگر آمریکا از برجام خارج شود تا سخن ترامپ به کرسی بنشیند دیگر حرف دومش به کرسی نخواهد نشست و در صورتی آمریکا در برجام میماند که ایران بپذیرد بند غروب اصلاح شود. ایران چنین موضوعی را قبول ندارد و طرفهای دیگر برجام نیز با اصلاح بند غروب موافق نیستند.
وی افزود: بنابراین خواسته ترامپ مبنی بر اصلاح "بند غروب" در برجام غیر منطقی است چرا که پنج عضو این قرارداد اعتقاد دارند هیچ بندی از برجام نباید تغییر کند، اما این احتمال است که در صورت خروج ترامپ از برجام برای اینکه تحریمها را تشدید و ایران را عصبانی نکنند ممکن است در کنار آن اروپاییها رایزنیهایی انجام دهند و با دادن امتیازاتی به ترامپ موجب شوند آمریکا تحریمهای ثانویه را تشدید نکند. از طرفی هم برای ایران گشایشی ایجاد کنند تا امتیازاتی را در برجام بدهد، اما احتمال این موضوع که دست اندازی به کل برجام شود و بخواهند بندی از آن را اصلاح کنند ضعیف است.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، خاطرنشان کرد: بارها دولت ایران اعلام کرده است به برجام دو و سه هم فکر میکنیم؛ به این معنا که برجام دو و سه بحثهای تکمیلی باشد و امتیازاتی بین دو طرف رد و بدل شود، اما چون بحث غنیسازی و حفظ آن جنبه حیثیت و امنیت ملی دارد و دولت هم حق غنیسازی برای ایران را بزرگترین دستاورد میداند، بعید است که خواست آمریکا برای اصلاح بند غروب عملی شود و ایران همچنین خواستی را نمیپذیرد.
امیدی نیز در این خصوص گفت: یکی از مواردی که آمریکا روی آن تأکید زیادی دارد اصلاح بند غروب است. در تئوریهای چانهزنی گفته میشود ادامه چانهزنی در صورتی ممکن است که طرفین به امتیازات متقابلی رسیده باشند. اگر از این بعد نگاه کنیم زمانی که برجام منعقد شد در آمریکا تبلیغات انتخاباتی در جریان بود و سپس دولت در آمریکا عوض شد. ترامپ قبل و بعد از انتخابات مخالفت صریح خود را با برجام اعلام کرد و عملاً هم کاری کرد که برجام کم اثر شود و همچنان شمشیر تحریمها بالای سر ایران باشد.
وی افزود: بنابراین آمریکا بعد از امضای برجام سود قابل توجهی به ایران نرسانده است و هماکنون هم بخواهد از موضع طلبکار هم وارد شود و بندهای برجام را نیز تغییر دهد هر کشوری هم جای ایران باشد زیر بار این مسئله هم نمیرود.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان با بیان اینکه مسئله دیگر این است که هر عاقلی این پرسش را مطرح میکند که این امتیازگیری تا کجا باید ادامه پیدا کند، ادامه داد: هویت سیاسی دولت روحانی و نظام جمهوری اسلامی ایران این است که برجام یک بده بستان سیاسی در عرصه بینالمللی با رعایت سه اصل حکمت، عزت و مصلحت در سیاست خارجی کشور بوده است. به همین دلیل این حس وجود دارد که اگر تسلیم خواست آمریکا شوند با شرافت و حیثیت ملی کشور مغایرت دارد، پس بعید است تن به این خواست ترامپ داده شود.
همچنین بصیری افزود: یک نکته مکمل باید به این بحث اضافه شود. حسن روحانی در سفر اخیر خود به تبریز این موضوع را اعلام کرد که ترامپ در برجام کدام تعهد آمریکا را عملی کرد که ایران باز هم امتیاز دهد و سپس هیچ چیزی به دست نیاورد.
در ادامه این میزگرد این دو استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در خصوص احتمال افزایش وقوع جنگ در صورت خروج آمریکا از برجام به تحلیل و ابراز عقیده پرداختند. بصیری در این رابطه گفت: معمولاً حزب جمهوریخواه در آمریکا جنگ طلب است و در سیاست خارجی یکصد سال گذشته آمریکا این موضوع ثابت شده است. افراد این حزب چون سهامداران نفت و اسلحه هستند تنش و درگیری برای آنان منافع حزبی خوبی به بار میآورد. در حالی که حزب دموکرات بر عکس عمل میکند و بیشتر سرمایههای مدنی را دارند و سیاست خارجیشان صلح طلبانه و محافظهکارانه است.
وی افزود: اما استثنایی که ترامپ دارد این است که او با وجودی که از حزب جمهوریخواه است، اما تاجر مسلک است و حرفه و تخصصش بیشتر مدل دموکراتها است. ترامپ در شعارهای خود هم بارها اعلام کرد که نمیخواهد آمریکا وارد جنگ جدیدی کند و در منطقه نیز این موضوع را ثابت کرده است. او به صراحت گفته اگر آمریکا در منطقه خاورمیانه از نیروی قدرت نظامی استفاده کند باید متحدانش هزینه مورد نیاز را تأمین کنند و این چند موشکی که به سوریه نیز شلیک کرد ۴ میلیارد دلار از ولیعهد عربستان گرفت.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، گفت: بنابراین ترامپ اعلام کرد که نمیخواهد وارد جنگ جدیدی شود و از آن گذشته در منطقه و جهان نیز چنین تمایلی وجود ندارد و بر فرض اگر هم به سمت جنگ روند بر خلاف افکار عمومی در منطقه و خود آمریکا عمل کردهاند. پس بعید است در صورت خروج آمریکا از برجام حداقل در مدت زمان کوتاهی جنگی رخ دهد. در زمان باراک اوباما نیز علیرغم اینکه او مرتباً اعلام میکرد که گزینه نظامی روی میز است، اما ۱۰ سال چانه زنیهای سیاسی ادامه پیدا کرد و حتی با وجود سه قطعنامه باز هم جنگی رخ نداد در صورتی که آن زمان گزینه جنگ مساعدتر از اکنون بود. بصیری خاطرنشان کرد: بنابراین احتمال وقوع جنگ در این زمان و در دو سال پایانی ریاست جمهوری دونالد ترامپ بعید است. جنگ نتیجه زنجیرهای از حوادث است.
همچنین امیدی در این رابطه گفت: جنگ نتیجه زنجیرهای از حوادث است و ممکن است یکی از حلقههای زنجیر خلاف جهت باشد تا جنگی واقع نشود. این نکته را باید توجه داشته باشیم که بسیاری از جنگها در طول تاریخ به شکل اتفاقی آغاز شده است. باید منتظر باشیم ۲۲ اردیبهشت چه تصمیمی گرفته میشود. در برجام بندی نیز به نام مکانیزم ماشه وجود داشته است، آیا دوباره مکانیزم ماشه را میخواهد اعمال کند؟ آیا قصد دارد فشارش آنقدر سنگین باشد که اروپاییها و جهان هم او را همراهی کنند؟
وی افزود: در این میان باید در نظر داشته باشیم که چین کشوری محافظه کار است و حدود ۴۰ میلیارد دلار با ایران رابطه تجاری دارد در صورتی که با آمریکا بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار رابطه تجاری دارد. در نتیجه چین حاضر نیست ریسک سیاسی شدیدی برای حفاظت از ایران انجام دهد. روسیه هم درست است که یک قدرت نظامی بزرگ محسوب میشود، اما قدرت اقتصادی این کشور از کره جنوبی هم کمتر است. این کشورها ممکن در لفظ بگویند با مواضع آمریکا در برجام مخالفیم اما اگر اراده آمریکا در لغو برجام جدی باشد و تحریمهای اولیه و ثانویه را علیه ایران اعمال کند و جهان را با عمل انجام شده مواجه کند این زنجیره به نفع جنگ پیش خواهد رفت.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان بابیان اینکه حلقه مشاوران دونالد ترامپ جنگطلب هستند، گفت: جان بولتون چشم دیدن ایران را ندارد و بارها اعلام کرده است که با «هزار سورتی پرواز هواپیماهای جنگنده میتوان رژیم ایران را تغییر دهیم.» این زنجیره حوادث اگر منجر به جنگ شود همه شواهد قراین آماده است، فقط باید عربستان و امارات هزینه جنگ را پرداخت کنند. پس اگر زنجیره حوادث به نفع جنگ پیش برود و عربستان و امارات چک سفید به آمریکا بدهند احتمال وقوع جنگ بالا میرود و رژیم صهیونیستی نیز از آن حمایت میکند.
امیدی گفت: تحلیل این کشورها این است که با جنگ میتوانند حکومت ایران را تغییر دهند و به ایده ویلچری معتقدند. ایران را روی ویلچر بنشانند تا هیچ کاری نتواند انجام دهد. تحلیل آنان این است اما از نظر علم سیاست چنین فرضیاتی ساده انگارانه است. افکار عمومی آمریکا و منطقه جنگ جدیدی را نمیخواهند.
بصیری در این خصوص گفت: یک اصطلاح فرانسوی میگوید " در سیاست هر چیزی ممکن است". احتمال خروج ترامپ از برجام و کشیده شده زنجیره حوادث به سوی جنگ منتفی نیست، اما درصد وقوع آن پایین است. ترامپ با شعارهای ضد جنگ روی کار آمد و مطرح کرد که هزینههایی که در گذشته آمریکا برای جنگ داده است بالا بوده است. درست است که حلقه اطراف ترامپ را افراد جنگ طلب تشکیل دادهاند اما برای راه انداختن جنگ همراهی افکار عمومی را نیز میخواهند.
وی گفت: عربستان علی رغم دست و دل بازیهایی که در جنگهای منطقهای میکند اگر هم خواهان جنگ با ایران باشد خواهان تغییر رژیم در ایران نیست. چون معتقدند اگر در ایران جنگ بلند مدتی رخ دهد و وضعیتش مانند عراق و افغانستان شود ثبات کشورهای خودشان به خطر میافتد. اگر هم خواهان جنگ باشند ضربه نظامی محدود را میپذیرند. عربستان و امارات خواهان این هستند که ایران باشد اما یک ایران خنثی و بدون خطر و غیر مداخلهگر باشد.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، افزود: اینگونه نیست که با هزار سورتی پرواز به راحتی رژیم ایران تغییر کند، بلکه آتشی شعلهور خواهد شد که به این راحتیها جمع نخواهد شد و بیشترین خسارت را اعراب میدهند. بنابراین احتمال وقع جنگ تنها ۲۰ درصد است و اگر هم جنگی علیه ایران واقع شود بسیار کنترل شده و محدود خواهد بود.
بصیری اظهار کرد: ایران یک کشور استراتژیک و ژئواکونومیک در منطقه است و حمله به چنین کشوری کل جهان را متأثر خواهد ساخت؛ به همین دلیل احتمال وقع جنگ ضعیف است. بیشترین هدف آنان این است که ایران را از نظر اقتصادی محدود و به یک معلول روی ویلچر تبدیل کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر حمله نظامی علیه ایران انجام شود این کشور توان مقابله با آن را دارد؟ گفت: جواب ایران محدود خواهد بود. برای مثال برخی از پایگاههای آمریکا در منطقه یا آب شیرین کنهای عربستان مورد حمله موشکی ایران قرار میگیرند. معمولاً جنگ حساب شده و شبیه حرکت مهرههای شطرنج است. اینگونه نیست که آمریکا جنگ را شروع کند و بلافاصله روی ایران بمب اتم بیندازد.
امیدی در ادامه افزود: در تحلیلهای سیاست خارجی یکی از متغیرهایی که مورد توجه قرار میدهیم عنصر ویژگیهای شخصیتی رهبران است. برای مثال روسای جمهور ایران ویژگیهای شخصیتی متفاوتی داشتهاند و در سیاست داخلی و خارجی تأثیر متفاوتی داشتهاند. متأسفانه در عربستان "محمد بن سلمان" حاکم است به گونهای که اول عمل و بعد فکر میکند. این گونه رهبران شخصیتی دمدمیمزاج دارند و شخصیت پختهای ندارند.
وی گفت: در آمریکا هم ترامپ حاکم است که به اعتقاد کارشناسان رفتار عقلایی ندارد و کاملاً منطقی عمل نمیکند. جان بولتون هم که همیشه شمشیر را علیه ایران از رو بسته بوده است و هیچ انعطافی ندارد و میگوید تنها راه حل بحران خاورمیانه تغییر رژیم ایران است. پس اگر زنجیره حوادث به سوی جنگ رود این شرایط فراهم است.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در پاسخ به این سؤال که اگر به ایران حمله شود و ایران هم واکنش نشان دهد آیا جنگ گسترش پیدا نمیکند؟ اظهار کرد: معتقدم داستان مرگ و زندگی پیش میآید؛ به این معنا که آمریکا و متحدانش تنها به حمله محدود اکتفا نمیکنند و اگر ایران واکنش نشان دهد بدون شک جنگ گسترش پیدا میکند. اگر وارد جنگ شوند داستان حیثیتی میشود. واکنش ایران در چند مرحله ممکن است باشد. ایران تنها ناوهای آمریکا را هدف قرار نمیدهد و بحران تشدید پیدا میکند.
امیدی گفت: اصولاً جنگ کاری عقلایی نیست؛ چراکه تخریب یک بنا در چند ثانیه اتفاق میافتد، اما ساختن مجدد آن ممکن است یک سال طول بکشد. اینکه آدمها با یکدیگر میجنگند مسلماً عقلانیت به خرج نمیدهند و جنگ نظامی هم به همین شکل است. ویژگیهای شخصیتی و احساسی در وقوع یک جنگ مؤثر است و اگر در آینده جنگی واقع شود جنگ مرگ و زندگی خواهد بود.
بصیری نیز در خصوص تأثیر ویژگیهای شخصیتی رهبران در معادلات سیاسی، گفت: مسلماً ویژگیهای شخصیتی رهبران در جهان سیاست بی تأثیر نیست، اما همه تأثیرگذاری آنها نیستند. بخشی از ساختار حکومتها را نهادها، سازمانهای منطقهای و بینالمللی است و این عوامل در معادلات سیاسی تأثیر میگذارند. درست است که ترامپ و اکیپ اطرافش جنگطلب هستند اما ساختار داخل حکومت آمریکا و منطقه و شرایط در عربستان موانع عمدهای بر سر زیادهخواهی آنان بوده است. برای مثال در سوریه با جنگ نتوانستهاند اوضاع را کنترل کنند.
وی افزود: در بحران کره شمالی نیز بدترین الفاظ میان رهبران آمریکا و کره رد و بدل شد اما به جنگ منجر نشد. موضوع ایران نیز بدتر از سوریه و کره شمالی نیست. البته درست است اهمیت و تأثیرگذاری ایران از سوریه بیشتر است، اما غربیها نشان دادهاند در بحران کره شمالی و سوریه که جدیتر از ایران بوده است اقدام به جنگ نکردند. بنابراین تهدید حمله نظامی آمریکا علیه ایران بیشتر بلوف است و چون هزینههای جنگ زیاد است احتمال عملیاتی شدن ایده جنگ تنها ۲۰ درصد است.
در ادامه اساتید علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در مورد اظهارات علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران مبنی بر خروج ایران از NPT(معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای) در صورت لغو برجام از سوی آمریکا به تحلیل و ابراز عقیده پرداختند.
امیدی با بیان اینکه خروج ایران از معاهده NPT بعید است، گفت: این گفته دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بیشتر یک تهدید است تا به آمریکا بفهمانند اگر یک قدم منفی بردارد دست ایران بسته نیست و ایران میتواند قدمهای بزرگتری بردارد. محمدجواد ظریف در مصاحبه اخیر خود این موضوع را جزو سناریوی سوم ایران دانسته بود.
وی افزود: اگر ایران از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای خارج شود به طرف مقابل مشروعیت میدهد و غربیها خواهند گفت معلوم است ایران ریگی به کفش دارد و به همین دلیل خواهان آن بودیم که بند غروب باید دائمی شود. در یک کلام خروج ایران از این معاهده جهان را علیه ما بسیج میکند. این تهدید شاید زمانی جواب دهد که یک کشور در دقیقه ۹۰ ساخت سلاح هستهای باشد. ثابت شده است که قدرتهای بزرگ با یک کشور هستهای با ملاحظه عمل میکنند، اما ایران در آستانه ساخت بمب هستهای نیست و بر اساس همین دلایل ایران تهدید خود را عملی نمیکند.
بصیری نیز در همین خصوص افزود: اگر ترامپ از برجام خارج شود ایران فوری از برجام و NPT خارج نخواهد شد. در یک حالت ممکن است تهدید ایران عملی شود و آن این است که ترامپ از برجام خارج شود و تمام طرفهای این قرارداد نیز با آمریکا همراهی کنند، همچنین پرونده به شورای امنیت رود و بند ماشه کشیده شود و ایران در تنگنای شدید قرار بگیرد. در اینجا احتمال زیادی وجود دارد که ایران از NPT خارج شود. همین سناریو در خصوص کره شمالی انجام شد و این کشور از این معاهده بیرون آمد. بنابراین اگر اوضاع به این شکل پیش برود افکار عمومی جهان نیز خروج ایران از معاهده NPT را درک خواهد کرد.
وی گفت: وقتی ایران از این معاهده خارج شود همان سناریوی کره شمالی علیه کشورمان تکرار میشود و ایران به کره شمالی دوم در جهان تبدیل خواهد شد. شرکا نیز به ایران کمک میکنند. اگر ایران ناخواسته و تحت فشار توسط ۵ عضو در این مسیر قرار بگیرد آخرین راه چاره آن سناریو سومی است که محمدجواد ظریف مطرح کرده است. اما ایران برگهای اول و دومش را میتواند امتحان کند و خروجش از NPT آخرین برگ خواهد بود.
در ادامه این میزگرد بستن تنگه هرمز از سوی ایران به عنوان یکی از گزینههای فشار علیه غرب و آمریکا مطرح شد. امیدی در این خصوص گفت: اقتصاد یک پدیده ظریف و فوقالعاده حساسی است. همین تهدیدات لفظی روی قیمت نفت نوسانات زیادی ایجاد میکند. ایران شاید توان نظامی و لجستیکی لازم برای بستن تمام تنگه هرمز را نداشته باشد، اما کافی است یک کشتی بزرگ را در این تنگه منهدم کند. همینکه در جهان پخش شود ایران یک ابر نفتکش را در این تنگه غرق کرده است خبر آن در جهان مانند یک بمب قوی میترکد.
وی افزود: با غرق شدن چند کشتی از سوی ایران شرکتهای بیمه هزینههای بیمه را زیاد میکنند و نفتکش دیگر جرات عبور از این تنگه را نخواهند داشت. با چنین کاری از سوی ایران نظم اقتصادی جهان بر هم میخورد. قیمت یک بشکه نفت به بالای ۲۰۰ دلار خواهد رسید. در این صورت اقتصاد چین، ژاپن و کره جنوبی ضربه خواهد خورد. با این ملاحظات تهدیدهای ایران در خصوص بستن تنگه هرمز را عملی میدانم. البته عملی شدن چنین تهدیدی جزو کارتهای پایانی ایران خواهد بود و باید مناقشه به مرز مرگ و زندگی برسد.
همچنین بصیری با ابراز این عقیده که ضرر بستن تنگه هرمز بیشتر برای ایران خواهد بود تا دیگر کشورها، گفت: بستن تنگه هرمز برای ایران مرگ و زندگی اما برای کشورهای همسایه فشار اقتصادی است. بنابراین ایران به عنوان یک حرکت پیشدستانه بعید است دست به چنین کاری بزند چرا که خودزنی این کار بیشتر از رقیب زنی است.
وی افزود: هماکنون ۷۰ درصد صادرات نفتی ایران از تنگه هرمز انجام میشود، در حالی که عربستان سعودی ۲۰ درصد صادرات نفتی خود را از طریق دریای سرخ انجام میدهد و به همین دلیل است که در یمن این قدر مداخله میکند.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، تصریح کرد: در یک صورت تهدید بستن تنگه هرمز عملی میشود. اگر یک درگیری گسترده نظامی رخ دهد و به ایران حمله کنند، ایران جواب دهد و نقاط حیاتی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد و بعد آنها تمام توان صادراتی ایران را بمباران کنند به شکلی که ایران نتواند صادرات انجام دهد بدون شک ایران تنگه هرمز را خواهد بست. اما در غیر این صورت و در شرایط عادی ایران این خودزنی را انجام نخواهد داد؛ کما اینکه در جنگ ایران و عراق نیز تا آخرین سالهای جنگ، پاسدار تنگه هرمز بود تا بسته نشود.
در ادامه این میزگرد شباهتها و تفاوتهای ایران با کره شمالی و اینکه آیا ایران میتواند در موضوع هستهای راه کره شمالی را در پیش گیرد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
امیدی در این خصوص گفت: داستان کره شمالی با ایران کاملاً متفاوت است. کره شمالی تنها با دو کشور چین و کره جنوبی همسایه است، اما ایران با ۱۵ کشور همسایه است. بنابراین راههای فرار ایران خیلی متفاوت است. نکته دیگر این است که کره شمالی صادراتی ندارد و دارای یک اقتصاد بومی و کشاورزی است و مهمترین شریک تجاریاش چین است.
وی افزود: اما ۸۰ درصد اقتصاد ایران متکی به درآمدهای نفتی است. در نتیجه اقتصاد ما ارتباط با جهان خارج را برای ایران الزام کرده است. اقتصاد هم موتور محرک رفتارهای اجتماعی است، البته "کارل مارکس" در جایی گفته بود "اقتصاد زیربنای همه چیز است". بنابراین اگر صادرات نفتی کشور شدیداً کاهش پیدا کند نارضایتی اجتماعی که هماکنون زیاد است به فعل تبدیل میشود و نظام سیاسی کشور را با مخاطره روبرو میکند.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان خاطرنشان کرد: بیداری افکار عمومی مهم است. ایران یک جامعه کاملاً متکثر است و قشر روشنفکران با برخی از سیاستهای داخلی و خارجی نظام اسلامی موافق نیستند و عموم مردم به دلیل مشکلات اقتصادی نارضایتی شدید دارند. در نتیجه جمهوری اسلامی به خوبی واقف است که اگر کشور از خارج مورد مخاطره قرار گیرد شرایط داخل شکننده خواهد شد. در نتیجه با توجه به این ملاحظات فکر میکنم ایران کاملاً با کره شمالی متفاوت است و مسئولان ما هم به خوبی این موضوع را میدانند.
بصیری در این خصوص گفت: در بحث خلع سلاح اتمی که غرب در ۲۵ سال گذشته پس از جنگ سرد در پیش گرفته است سه مدل داشتهایم. یکی مدل خلع سلاح هستهای عراق و لیبی بود که همهچیز را دادند، اما هیچچیزی به دست نیاوردند و رژیمشان ساقط شد. بنابراین ایران این تجربه را تکرار نخواهد کرد، علیرغم اینکه ترامپ و بن سلمان این تجربه را از ایران میخواهند.
وی افزود: مدل دیگر، برنامه هستهای کره شمالی است که همه مسیرها را رفت، اما رهبران این کشور به این جمعبندی رسیدند که باید قدرت اتمی داشته باشند تا حکومت خود را حفظ کنند. راه سومی را ایران رفته است که چانه زنی بینابین کند، اما هم اکنون برای آن مانع تراشی میکنند. یعنی ایران همچنان خواستار مذاکرات بینابین است و خواهان اجرای مدلهای کره شمالی و لیبی نیست. اما این خواسته بستگی به طرفهای مقابل دارد، اگر اروپا و آمریکا امتیازهای عقلانی و منطقی را به ایران بدهند ایران همین مسیر بینابین را خواهد رفت.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، گفت: اما در صورتی که این مسیر به بنبست برسد همانطور که کره شمالی هم رسید احتمال میدهیم آخرین سناریو و برگ ایران به سمت تولید سلاح هستهای برود چرا که هیچ راه چهارمی برای ایران نگذاشتهاند. هم اکنون وضعیت کره شمالی به مراتب قابل دفاعتر از عراق و لیبی است. درست است که مردم کره شمالی گرسنه هستند و به قول خودشان علف میخورند، اما به هر حال شاکله یک کشور را دارند و دارای ثبات و امنیت هستند. بنابراین اگر ایران را مخیر کنند که راه لیبی را برود یا کره شمالی را، بدون شک راه کره شمالی را خواهد رفت.
در ادامه این میزگرد به نقش شرکای ایران در برجام و به خصوص نقش چین و روسیه در حمایت از ایران اشاره شد. امیدی در این رابطه گفت: در زبان انگلیسی اصطلاحی است که انسانها در مشکلات شخصیت و رنگ واقعی خودشان را نشان میدهند. چین کشوری محافظهکار است و استدلال درستی هم دارد که سیر کردن شکم بیش از یک میلیارد نفر کار بسیار سختی است. سیاستی که چین در این سالها در پیش گرفته است متنوع سازی واردات انرژیاش است به این معنا که شرکای انرژی خود را متنوع کرده است. چین از آسیای مرکزی و آمریکای لاتین نفت و گاز خود را وارد میکند.
وی افزود: درست است که از نظر پرستیژی نمیخواهند آمریکا در جهان یکه تازی کند و مخالف نظام تکقطبی هستند اما اگر در شرایط خاصی قرار بگیرند بعید است پشت ایران بایستند و از ما حمایت نظامی کنند. بنابراین داستان چین روشن است.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، گفت: در خصوص پشتیبانی روسیه از ایران فرض کنید آمریکا و غرب به پوتین پیشنهاد دهند در صورتی که از ایران حمایت نکند تحریمهای روسیه را لغو و داستان الحاق کریمه به روسیه را نیز فراموش میکنیم. با توجه به شناختی که از روسیه داریم بعید است تا آخر پشت ایران بایستد. البته روسیه در بسیاری از موارد به کمک ایران آمده است. برای مثال صنایع مادر را برای ایران آورده است و موشکهای S۳۰۰”" را به ما تحویل داده است که سیستم ضد هوایی بسیار پیشرفتهای است.
امیدی افزود: با توجه به سوابق روسیه ممکن است این کشور در سطح کلان بده بستانهایی انجام دهد که بعضاً به نفع ایران نباشد. برای همین ملاحظات است که ایران سعی کرده است سیستم دفاعی خود را کاملاً بومی کند و متکی به قدرتهای خارجی نباشد تا در مواقع خطر بتواند از خود دفاع کند. با توجه به این ملاحظات نمیتوان یک حساب ۱۰۰ درصدی روی این شرکای تجاری و سیاسی داشت. بصیری نیز در این باره گفت: روسیه و چین در ۴۰ سال گذشته نشان دادهاند در حمایت از ایران در مواقع سخت و بحرانی به سوی شریک رفتهاند، بنابراین سیاست آنان مصداق ضربالمثل "شریک دزد و رفیق قافله است" که بیشتر رفاقت با قافله دارند تا با دزد. ایران را هم آمریکاییها مزاحم برای نظم بینالمللی میدانند و هم روسها و چینیها. یک قدرت هستهای به تمام معنا به طور غیرمستقیم برای روسیه هم تهدید محسوب میشود و هژمونی روسیه و حتی چین را با چالش مواجه میکند.
وی افزود: روسیه و چین در برجام از ایران حمایت میکنند، اما قدرت ایران را کنترل شده، محدود و غیر مزاحم میخواهند. البته اگر ایران مورد حمله قرار گرفت و این حمله به سود رقبای روسیه و چین تمام شود این کشورها دیگر ساکت نخواهند نشست. در سوریه این موضوع ثابت شد. روسها برای سوریه و بشار اسد سنگ تمام گذاشتند چرا که به این نتیجه رسیدند که اگر غرب در سوریه پیروز شود مرزهای ناتو تا نزدیکیهای روسیه گسترش پیدا میکند. ایران هم اگر چنین وضعیتی پیدا کند و درگیر یک جنگ تمام عیار شود بعید است روسیه بیتفاوت بنشینند و ممکن است به قرارداد ایران و شوروی سابق در سال ۱۹۲۱ استناد کند.
همچنین امیدی به قرارداد ۱۹۲۱ ایران با روسیه اشاره کرد و گفت: طبق ماده ۵ این قرارداد اگر ایران نتواند جلوی متجاوز را بگیرد و این تجاوز حریم روسیه را به خطر اندازد نیروهای روسیه مستقیم وارد ایران خواهند شد و از کیان ایران دفاع میکنند. ایران هم در رژیم حقوقی دریای خزر به قرارداد ۱۹۲۱ تأکید میکند.
در پایان این میزگرد اساتید علوم سیاسی و روابط بینالملل به جمع بندی بحث خود پرداختند. امیدی گفت: بهترین سیاست برای ایران سیاست تدبیر و امید است که تاکنون در عرصه سیاست خارجی شاهد آن بودهایم. البته در عرصه سیاست داخلی باید یک سیاست دموکراتیک و احترام به حق آزادی بیان را در پیش بگیریم. رسانهها باید با آزادی تمام بتوانند انتقاد کنند و از فیلترینگ نیز پرهیز شود.
وی افزود: اعتقاد دارم نگاههای تنگ نظرانه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بزرگترین تهدید برای نظام جمهوری اسلامی ایران است. تهدیدهای آمریکا و قدرتهای خارجی همیشه خواهد بود، اما مهم این است که حاکمان ما بتوانند رضایت مردم را جلب کنند. اگر محدودیتهای داخلی ادامه پیدا کند و تهدیدهای خارجی نیز ادامه یابد بدون شک آینده خوبی نخواهیم داشت.
بصیری نیز گفت: در شرایط فعلی ایران باید یک سری سیاستهای داخلی را پیش ببرد و یک سری سیاستهای خارجی را. در سیاست داخلی همان شعار داخلی که تدبیر و امید، عقلانیت و علمگرایی است باید در پیش گرفته شود. پتانسیل مهمی که تا کنون ایران را در برابر تهدیدات خارجی و فشارهای جنگ حفظ کرده است مردم بودهاند. قدرت اصلی این نظام حمایت مردم بوده است نه ارتش و موشکهای دوربرد.
وی افزود: بنابراین عنصری که تمام بحرانها را مدیریت و نظام را حفظ کرده است حمایت جدی مردم بوده است. پس اگر این حمایت فرو بریزد که آمریکا نیز همین منظور را دارد و میخواهد مردم را از نظام اسلامی جدا کند تا با یک جنگ حداقلی، مردم به طرف متجاوز بروند و تجربه عراق را تکرار کند. آن وقت شرایط عوض میشود. در طول تاریخ نیز همین موضوع ثابت شده است. برای مثال در جنگ قادسیه مردم ایران به دلیل نارضایتی از ساسانیها در برابر اعراب نایستادند.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، گفت: پس اگر از نظر داخلی روی فشارهای حقوق بشری، تبعیضها و فقر اکثریت مردم به آن سمت بروند که از نظام حمایت نکنند برنده غرب و آمریکا خواهند شد. پس اگر کاری کنیم که این تبعیضها و بیعدالتیها با همین حداقل امکانات رفع شود و حمایت عمومی پشت نظام بماند کاری عقلایی کردهایم. در دوره جنگ مردم حداقلهای امروز را داشتند و برای شیر باید در صف میایستادند. اما امروز با وجودی که همه به راحتی میتوانند شیر بگیرند اما تبعیضهای موجود مردم از بسیاری امور ناامید شدهاند. پس اولویت اول در سیاست داخلی رفع تبعیضها است.
بصیری افزود: در عرصه بینالمللی هم ایران باید روش عقلایی را در پیش گیرد به گونهای که دیوانگیهای ترامپ و اطرافیانش را به طوری مدیریت کند که ترکشها دشمن ضربه حداقلی به اقتصاد و امنیت ایران وارد کند. در شرایط بحرانی که از ۲۲ اردیبهشت به احتمال قوی وارد آن میشویم باید نخبگان به کمک گرفته شوند که در عرصه بینالملل از ابزارهایی استفاده کنند که با سیاستهای ترامپ و عربستان مغایرت داشته باشد. این دو حوزه را اگر دولت و سیاستمداران مدیریت صحیح کنند بدون شک مانند ۴۰ سال گذشته بحرانهای آینده را نیز پشت سر میگذاریم.
وی خاطرنشان کرد: برقراری عدالت و رفع تبعیض در داخل دست ترامپ و خارجیها نیست. همهچیز دست خودمان است و اگر بخواهیم میتوانیم. اگر خواهان تداوم انقلاب هستیم و مسئولان هم میخواهند علاقه مردم به نظام حفظ شود باید مسئولان ما از خودشان شروع کنند و تبعیضها در داخل کشور را برطرف کنند.
گفتگو از سید حبیب الله وکیل زاده/ایسنا- منطقه اصفهان
انتهای پیام
نظرات