به گزارش ایسنا، مجید سعیدی در گفتوگو با «نوریاتو» درباره شخصیت حرفهای عباس عطار گفت: «آقای عباس عطار فراتر از یک عکاس بود. او در واقع هنرمند بزرگی بود. زمانی که عباس در ایران فعالیت میکرد عکاسی در مطبوعات ایران به صورت امروزی شکل نگرفته بود. اوج فعالیت او نیز در زمان انقلاب ایران بود و بعد از آن در انقلابهای دیگری که ما خیلی دنبال نمیکردیم.»
وی با بیان اینکه استفاده از اینترنت حدود ۱۰ تا ۱۵ سال است که در ایران فراگیر شده، ادامه داد: «پیش از آن استفاده از اینترنت خیلی جدی نبود و به همین دلیل ما کارهای عباس را زیاد نمیدیدیم. فقط میشنیدیم و گهگاه مجلهای به دستمان میرسید. یعنی ما نمیتوانیم بگوییم که عباس عطار تاثیری در عکاسی ایران داشته است. آنقدر که آقای بهمن جلالی یا کاوه گلستان و بسیاری از عکاسان ایرانی که در ایران حضور داشتند بر جریان عکاسی تاثیرگذار بودند، عباس در ارتباط با عکاسان نسل جوان نبود.»
او اضافه کرد: «به همین دلیل آقای عباس عطار چهرهای بینالمللی دارد و تنها در جامعه ایرانی نمیگنجد. آقای مازیار بهاری با توجه به جایگاهی که عباس در دنیای عکاسی داشت، ترجیح داد که وبسایت او را راهاندازی کند و این اتفاق کمک شایانی به بیشتر شناختهشدن عباس کرد. خود عباس آدم گوشهگیر و درونگرایی بود و چندان اهل معاشرت نبود. برخی او را به عنوان آدمی خودخواه میشناختند، اما در واقع آدم خودخواهی نبود و فقط اهل نمایش خودش نبود و کارش را انجام میداد.»
سعیدی با اشاره به اینکه عباس عطار در دوره دوم مگنوم، در این آژانس حضور یافته بود، گفت: «مگنوم در دوره اول عکاسان بزرگی داشت که دنیا را تکان دادند و دوره دوم هم افرادی کمتر از دوره اول نبود. آنها زمانی به مگنوم پیوستند که عکاسانی چون هنری کارتیه برسون و دیگران حضور داشتند و وقتی چنین افرادی در یک جمع بگنجند خواه ناخواه اسمشان در دنیا میپیچد. حتی اگر عکاس ضعیفی باشید - که امروز عکاسان مگنوم عکاسان خیلی خوبی هم نیستند - ولی چون اسم مگنوم پشت شماست به چهرهای بینالمللی تبدیل میشوید. مثلا عکاسی فرانسوی که در دو سال گذشته وارد مگنوم شد به یکباره مخاطبان اینستاگرامیاش از ۱۰ هزار نفر نفر به ۲۶۰ هزار نفر میرسد و این نشان میدهد و این قدرت بنگاهی را نشان میدهد که برایش کار میکند. عباس جزو ریشههای اولیه این بنگاه بزرگ بود و آنها بودند که باعث شدند این بنگاه شکل بگیرد و بزرگ شود.»
او در ادامه درباره آثار عباس عطار نیز گفت: «در همین دو روز گذشته که میخواستند درباره مرگ او صحبت کنند شما فقط میدیدید که مردم عکسهای انقلاب را استفاده میکنند و تسلیت میگویند. یعنی هیچوقت عباس عطار عکسی تکاندهنده که دنیا را تکان بدهد نگرفت. خودش هم این را میدانست و میدانست که چنین عکسی نگرفته است و شاید خیلی هم نمیخواست و دوست نداشت اینطور رفتارهای ژورنالیستی داشته باشد، مگر اینکه بخواهد داستانی را دنبال کند. او یک ذات هنرمندانه داشت. ما هنرمندان بسیاری را داریم که هرگز جوایز بینالمللی نگرفتهاند و هیچ وقت کار شاخص بزرگی نداشتند ولی جریانساز بودند. به طور مثال آقای عباس کیارستمی هیچ وقت اسکار نگرفت ولی آرتیست بزرگ و انسانی جریانساز بود. عباس هم از ردیف همین آدمهاست و کسی بود که نامش و عکسهایش حتی بدون اینکه عکس تکاندهندهای گرفته باشد، اثرگذار بود.»
او با تاکید بر اینکه نگرش عباس به دنیا باعث تاثیرگذاری عکسهایش میشد، ادامه داد: «هر کدام از عکسهای عباس عطار یک کلاس درس است، کسی که در شرایط انقلاب نگاهی حساب شده و هوشمندانه داشت. وقتی جزئیات عکسها را میبینید متوجه میشوید او یک هنرمند است و ذاتا نگاهی هنرمندانه داشت، اگر میگویم عکس تکاندهندهای نداشت منظورم تنها این است که عکسی از او دنیا را تکان نداد، وگرنه تمام عکسهایش بینظیر و شاهکار بود، هر عکس او کلاسی دانشگاهی است. ولی هیچکدام از عکسهای او در خاطره جهان به عنوان عکسی تکاندهنده ثبت نشده است. چون عکس او عکس لحظه نبود و عکسی از یک عکاس خبری نبود، بلکه عکسهایی از یک هنرمند بود. بازهم میگویم که او هنرمند بزرگی بود و شخصیتی در جامعه عکاسی بود که تاریخ دیگر کسی مثل او را پیدا نخواهد کرد.»
سعیدی با اشاره به اثرگذاری و ذات هنرمند عباس عطار، ادامه داد: «زمانی که از هنرمند بودن او حرف میزنم منظورم فقط عکاسی نیست، خصوصیات اخلاقی او مثل خیلی از عکاسان معاصر و عکاسان دنیای امروز ما پر از «منم منم» گفتن نبود. وقتی مصاحبه او را با بی بی سی میبینید متوجه میشوید که چقدر حجب و حیا دارد. مجری از او میپرسد چطور این عکسها را میگیرید و او میگوید عکس است دیگر، به سادگی گرفته میشود، ذات این آدم هنرمند است. در حالی که عکاسان دیگر در جواب این سوال دو روز برای شما حرف میزنند، تا بگویند چون «منم» توانستهام این عکس را بگیرم و هیچکسی نمیتواند چنین عکسی بگیرد.»
او همچنین به رفتاری که در ایران با این عکاس بزرگ میشد اشاره کرد و گفت: «بی مهریهای بسیاری به عباس عطار شد. ما چندبار همدیگر را دیدهایم و این اواخر میگفت از اینکه ایرانیام ناراحتم. چون دولت ایران به کسی که از عکسهایش سالها استفاده میکرد بیمهری نشان داد. آنقدر اذیتش کردند و آزارش دادند که وقتی میگفتیم استاد بیایید ایران و برنامهای داشته باشید، میگفت اصلا نمیخواهم خواهم اسم ایران به گوشم برسد. افرادی مثل آقای عطار و آلفرد یعقوبزاده که نمایشگاهش هفته گذشته برپا شده بود ولی آنقدر تنگ نظری و بخل و حسادت در جامعه ایرانی زیاد است که همه منتظرند این هنرمندان از دنیا بروند، تا بعد از مرگ کارهای او را مرور کنند و شروع کنند به گفتن اینکه چقدر انسان بزرگی بود.»
سعیدی صحبتهایش را اینطور ادامه داد: «برای حکومت بسیار زشت است که دیگران از هنرمندان بزرگ او قدرشناسی کنند. کسی که برخی از عقایدش با ما یکسان نیست، نباید طرد شود. عباس عطار هنرمند بزرگی بود و عکسهای او در دنیا دیده شده است و تمام دنیا برای او کلاه از سر برداشته است. اما در ایران باید کیهان دو صفحه مقاله بنویسد تا او را بترساند و راه آمدنش به ایران را ببندد؟ آنهم مقالهای بر این مبنا که شما در فلان روز فلان کار را کردی پس تو حتما جزو فلان جریان هستی!»
این عکاس خبری با اشاره به نمایشگاه اخیر آلفرد یعقوبزاده با عنوان «قیام انتفاضه» که بدون حضور او در افتتاحیه برگزار شد، گفت: «نمایشگاهی از عکسهای آقای آلفرد یعقوب زاده را برپا میکنند و از روز قدس و عکسهای خوب او حرف میزنند ولی به خود او نسبتهای مختلف میدهند و چند چیز دیگر هم به او منتسب میکنند و مانع حضورش در ایران میشوند. متاسفانه باید گفت بسیاری از این برچسبها نیز به حکومت مربوط نیست و به جامعه عکاسی مرتبط است. بخل و حسادت در ذات برخی آنهاست و نمیتوانند مطرح بودن این افراد را در دنیا بپذیرند. آفت جامعه عکاسی ما این است که همیشه مرغ همسایه غاز است و ما همیشه به دنبال اسامی خارجی هستیم. اگر اسم عباس عطار مثلا جان اسمیت بود امروز در ایران روی سر ما جا داشت، اما چون ایرانی است باید در کشوری که وطن او نیست زندگی کند تا آنجا از او قدرشناسی شود و من از این بابت واقعا متاسفم.»
انتهای پیام
نظرات