به گزارش ایسنا، پایگاه بلومبرگ نوشت: کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی رهبری کشوری را در دست دارد که منحصرا متکی به چین برای قدرت و تجارت و ادامه حیات حکومتش است.
اما روابط چین با اتحاد شوروی در زمان ریاست جمهوری ریچارد نیکسون یک روابط "کشور – مشتری" که کره شمالی فعلی با چین دارد، نبود چرا که در آن زمان چین دشمن اتحاد شوروی محسوب میشد و روابط دو طرف همچون دو ابرقدرت دشمن یکدیگر بود و حکومت مائو زدونگ به این نتیجه رسیده بود که با آمریکا علیه شوروی به عنوان یک دشمن مشترک همکاری کرده و یکی از دشمانش را تبدیل به دوست خود کند.
در عین حال رهبر آن زمان چین به دنبال آن بود که با دشمن مشترکش همکاری کند و آن را تبدیل به دوستش کند اما چنین موقعیتی برای کیم جونگ اون وجود ندارد.
با این حال بلومبرگ مینویسد: دو نظریه درباره انگیزههای کیم جونگ اون وجود دارد که یکی ترس و دیگری اطمینان است.
مایکل اوسلین، کارشناس موسسه هوور گفت: یک تئوری این است که کیم از ترامپ میترسد و نمیداند او تا کجا پیش خواهد رفت و کمپین فشار حداکثری آمریکا این دیدگاه را تقویت میکند و احتمالا کیم جونگ اون مشاهده میکند که در آیندهای نزدیک به نقطه شکست خواهد رسید. به همین دلیل به دنبال نشست با ترامپ است تا فشارها را کم کند.
اوسلین خاطرنشان کرد: تئوری دوم این است که کیم جونگ اون قابلیتهای هستهای و موشکی خود را نشان داده و احساس میکند برای یک مذاکره به جایگاه قدرت رسیده است.
این کارشناس ادامه داد: این احتمال وجود دارد که کیم جونگ اون به این نتیجه رسیده که میتواند در این نشست که ظاهرا بر سر شرایط خلع سلاح او است از آمریکا قول بگیرد که کره شمالی را به عنوان یک کشور هستهای به رسمیت بشناسد.
با این حال بلومبرگ نتیجه میگیرد: شانسی برای اینکه نشست ترامپ و کیم جونگ اون مثل نشست نیکسون در سال 1972 با رهبر چین باعث ایجاد یک ابرقدرت دیگر بشود وجود ندارد. چین دیکتاتوری باقی مانده و خطری برای همسایگانش است اما حدود 50 سال پیش روند باز شدن این کشور و عادی سازی روابط با آن باعث مدرنیزه شدن اقتصادش و خارج شدن میلیونها نفر از فقر شد و امروزه چه بخواهیم چه نخواهیم چین نقش مهمی در جهان دارد اما هیچ کدام از آنها برای کره شمالی مصداق ندارد و کره شمالی بعد از آن هم چنان یک کشور مشتری باقی میماند.
انتهای پیام
نظرات