به گزارش ایسنا، رضا زندی در ادامه یادداشت خود در روزنامه «همشهری» نوشت: «نفت» تاریخ پر پیچ و خمی دارد. نفتی را که انگلیسیها پنجم خرداد 1287 شمسی در مسجد سیلمان کشف کرده بودند سالها بین شرکتهای مختلف انگلیسی و آمریکایی دست به دست شد و به ملی شدن صنعت نفت ایران رسید. از قرارداد موسوم به کنسرسیوم گذشت و در ایستگاه انقلاب و جنگ تحمیلی ایستاد. از دوره سازندگی و تا به امروز هم شرکتهای انگلیسی - هلندی شل، توتال فرانسه و انی ایتالیا چندین میدان نفتی و گازی را در ایران توسعه دادند اما هیچ وقت یک شرکت روسی عهدهدار مسئولیت توسعه میادین نفتی ایران نشده بود. (هر چند لوک اویل روسیه قبل از تحریم ها بلوک اناران را کشف کرده و نام گازپروم روسیه برای شکستن تحریمها در دهه 90 میلادی کنار نام توتال فرانسه نوشته شده بود.) حالا اما، «فصل روسی» در صنعت نفت ایران آغاز شده است.
۱- شرکت زاروبژنفت روسیه (با سهم 80 درصدی) به همراه شرکت خصوصی دانا انرژی (با سهم 20 درصدی) هفته گذشته قرارداد 742 میلیون دلاری توسعه میادین نفتی پایدار غرب و آبان در استان ایلام را با شرکت ملی نفت ایران امضاء کردند تا تولید نفت از این میادین در حال تولید را بالا ببرند. این قرارداد 10 ساله است که قابلیت تمدید تا 20 سال را هم دارد. قرار است تولید نفت بصورت تجمیعی از این دو میدان، در مدت 10 سال به میزان 67 میلیون بشکه افزایش یابد. اگر این قرارداد بسته نمیشد میادین پایدار غرب و آبان مجموعا 38 میلیون بشکه در ده سال آینده نفت تولید میکردند. با انعقاد این قرارداد وزارت نفت انتظار دارد تا تولید نفت این دو میدان در ده سال پیش رو، به 105 میلیون بشکه برسد، که با قیمتهای امروز نفت می تواند 4 میلیارد دلار برای ایران درآمد ایجاد کند. این اما صورت مساله است. در بطن این قرارداد چه میگذرد؟
۲- امضای قرارداد با شرکت های نفتی روسی، که به زودی یکی دیگر از این قراردادها امضاء خواهد شد، زنگ خطر مهمی برای شرکت های نفتی غربی است. شکل جدید قراردادهای نفتی ایران، به شرکت های طرف قرارداد اجازه می دهد تا برای دوره 20 ساله در میادین نفتی ایران بمانند. ناگفته پیداست که اگر صنعت نفت ایران به تکنولوژی روسی عادت کند، تغییر آن دشوار است و به سال ها زمان نیاز دارد. پس اگر شرکت های بین المللی غربی تحت تاثیر سیاست های دور از نزاکت سیاسی ترامپ، حاضر به امضای قرارداد با صنعت نفت ایران نباشند خود را از یکی بزرگترین دارندگان ذخایر نفتی دنیا محروم کرده اند. تبعات اقتصادی و سیاسی این ماجرا برای دیپلمات های اروپایی روشن است.
۳- راهبرد ایران برای امضای قراردادهای توسعه نفتی با روس ها، در شرایطی که غربی ها حاضر نشده اند در ایران کار کنند نادرست نیست. دولت روحانی در توسعه میادین نفتی در پنج سال گذشته کارنامه ضعیفی دارد. درست است که علتش را باید در سیاست خارجی و فشار آمریکایی ها جستجو کرد اما، به هر حال نتیجه اش به ضرر کشور بوده است. بارها گفته ام که اگر در حداکثر در ده سال آینده نتوانیم میادین نفتی و گازی مان را به شکل جدی توسعه دهیم، ممکن است با مشکلات استراتژیکی روبرو شویم. این یک موضوع امنیت ملی واقعی است. سالی بین 200 تا 300 هزار بشکه بطور طبیعی و بخاطر پیری مخازن نفتی، از تولید نفت ایران کم می شود. اگر ما نتوانیم آن را جبران کنیم و حتی تولید نفت مان را افزایش دهیم ده سال بعد صادرات امروز را هم نخواهیم داشت و با افزایش جمعیت در این کشور وابسته به پول نفت، معلوم نیست چطور می توان هزینه های کشور را تامین کرد. آیا این هشدار کافی نیست؟!
۴- وزیر نفت معتقد است که شرکت های روسی، فناوری لازم را برای بالا بردن افزایش ضریب بازیافت مخازن نفتی ایران را در اختیار دارند. وزارت نفت مایل است شرکت های نفتی مختلف اروپایی، روسی، چینی، آسیایی و حتی آمریکایی (فرض آمریکایی ها فعلا محال است) در توسعه میادین نفتی ایران حضور داشته باشند. این سیاست درست و مبتنی بر امنیت ملی است. اما اگر غربی ها نیامدند چه؟ هرگز نباید معطل کرد. چه، معلوم نیست ده سال بعد نفت ارزش امروز را داشته باشد. به توسعه انرژی های تچدید پذیر در دنیا و حتی در کشورهای نفت خیز نگاه کنید؟ عربستان برنامه ۹/ ۵ گیگاواتی برای تولید برق از انرژی های تجدیدپذیر تا سال ۲۰۲۳ دارد. آلمان می خواهد تا سال ۲۰۳۰ حدود ۶۵ درصد از انرژی کشورش را از انرژی های پاک تجدیدپذیر تامین کند. واقعا زمانی برای ایستادن و تولید نکردن نفت و گاز نداریم!
۵- وقتی رئیس کمیسیون انرژی مجلس در مراسم امضای قرارداد با شرکت توتال فرانسه (علیرغم تایید در همه مراجع رسمی
کشور) شرکت نمی کند اما در مراسم امضای قرارداد با روس ها به همراه تعدادی از نمایندگان حاضر می شود یک معنا بیشتر ندارد. سیستم تصمیم گیری کشور در مورد قراردادهای توسعه میادین نفتی و گازی یکدست نیست. و این، قدرت مدیران اجرایی را برای پیشبرد مذاکرات کم می کند. آقایان! واقعا نگران توسعه میادین نفتی و گازی کشور باشید. فرقی هم نمی کند از کدام جناح هستید. امروز به فکر نباشید نسل دهه نودی ها پانزده سال دیگر درباره شما قضاوت خوبی نخواهند داشت.
۶- تکلبف شرکت های بزرگی مانند بی.پی و شل مشخص است. در صورت بزگشت تحریم ها، آنها در آمریکا چنان سرمایه گذاری های بزرگی دارند که حاضر نیستند بخاطر ایران آنها را به خطر بیاندازند. توتال نیز در این همین راه است. منتهی با یک سیاست دیگر. عمکلرد ترامپ هم بیانگر این است که آمریکایی ها نخواهند گذاشت سرمایه گذاری ها در صنعت نفت ایران رونق گیرد. اگر بنا باشد گره کار باز شود شاید بدست سیاست مداران اتحادیه اروپا باشد. اگر آنها مانند دهه 90 میلادی، پشت شرکت های نفتی اروپایی بایستند و جریمه تحریم های آمریکا را برای شرکت های آمریکایی متقابل کنند، آنوقت شرکت های بزرگ تمایلشان به حضور در ایران را عملی می کنند. لازم است دیپلمات های وزارت خارجه در این حوزه پر تحرک تر عمل کنند. شرکت های آلمانی نظیر وینرشال و اتریشی نظیر او.ام.وی هم می توانند زودتر از دیگران برای حضور در ایران تصمیم بگیرند. وگرنه قافیه را به شرکت های روسی و چینی خواهند باخت و این می تواند برای آینده امنیت انرژی اروپا مفید نباشد.
۷- روس ها اولین گام را در صنعت نفت ایران برداشته اند. گام های بعدی هم در راه است. به نظر می رسد روابط سیاسی نزدیک ایران و روسیه وارد مرحله راهبردی اقتصادی شده است. روس ها هم مانند ایران توسط غربی ها تحریم شده اند. همکاری نفتی ایران و روسیه در شرایط تحریم شرکت های غربی، حتی اگر انتخابی نباشد، فرصتی است که باید به خوبی از آن استفاده کرد. فقط باید باهوش بود. ایران در دوره اتحادیه جماهیر شوری قرارداد فروش گاز بست، و ذوب آهن را از آنها گرفت. بعد اروپایی ها با پای خودشان به ایران آمدند و کارخانه فولاد مبارکه را ساختند. نفت ابزار مهمی برای بازی های بین المللی است. فقط باید با هوش بود...
انتهای پیام
نظرات