مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی، اظهار کرد: وقتی گفته میشود دستاوردهای انقلاب، در واقع اساس این پرسش متوجه انقلاب اسلامی و به پیروی از آن، اصول، ارزشها و همچنین موجودیتهای نمادینی است که در قالب شعارهای اصیل پارادایمی انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی بروز کرده است.
وی با بیان این که «هر دولت و حکومتی در حوزههای گوناگون برای خود وظایف و ماموریتهایی دارد که انجام آنها به عنوان خروجیهای آن سیستم مشخص است»، اظهار کرد: انقلاب اسلامی در بخش پارادایمی خود متوجه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به عنوان یک کلان پارادایم معنادار در حوزههای متفاوت بوده، به گونهای که این شعار به عنوان شاه کلید شعارهای انقلاب اسلامی مطرح شده است.
وی همچنین بیان کرد: این پارادایم اصلی خود را در عرصه سیاست خارجی نشان داده و شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب تحرک سیاست خارجی مشخص کرده است؛ لذا باید دستاوردهای انقلاب اسلامی را در حوزه سیاست خارجی با این کلان رویکرد مورد توجه قرار داد که تا چه اندازه ایران از قدرتهای شرقی و غربی در ارتباط با عرصه سیاست خارجی مستقلتر تصمیم گرفته است.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: به نظر میرسد این معنا در دهه نخست انقلاب کاملا مشهود است. انقلاب اسلامی در پرتو رهبری معمار کبیر انقلاب آیتالله خمینی زمینههای نوعی رفتار و واکنش را در عرصه سیاست خارجی ایجاد کرد که موجبات بروز واکنشهای مستقل در این عرصه را به وجود آورد و گفتمان استقلال در حوزه تصمیمگیری و سیاست خارجی خود را به طور کامل نشان داد.
وی در ادامه گفت: بعد از رحلت امام خمینی (ره) و رهبری کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران این معنا دنبال شد اما حوادث و تحولاتی که در جهان رخ داد دستیابی به چنین معنا و استمراربخشی به آن را ثقیل و سنگین کرد. از یک سو فروپاشی نظام دو قطبی حاکم بر جهان و گسترش قدرت ایالات متحده آمریکا و از سوی دیگر تحولات ناشی از رشد و توسعه فناوریهای ارتباطی و کمرنگ شدن مرزهای ملی و همچنین فعلیتیابی آثار ناشی از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در ایران در حوزه اقتصادی و مسائل اجتماعی و فرهنگی به سمت ایجاد یک نوع سیاست خارجی ایدئآلیستی رفت.
وی همچنین بیان کرد: در واقع هم ایدئولوژی و هم آرمانگرایی در مرحلهای بود که در برابر این موجهای کوبنده بتواند مقاومت کند ، ضمن این که از سوی دیگر در ایدئولوژی اسلامی و قاعده نفی سبیل در حوزه سیاست خارجی تکیه کند. همچنین زمینهپرور ایجاد یک فضای مناسب برای تحرکات معنادار در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی شود؛ چرا که هر جا فشار به ایران افزایش یافت و این فشارها به مرز خطرناک رسید بر اساس قاعده مصلحت زمینههای ایجاد فضای همراهی و همکاریهای نسبی عملگرایانه را با اصحاب قدرت فراهم کرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: از طرف دیگر شاهد هستیم که چین در تمام وجوه حیات اقتصادی ایرانیان حضور دارد، از غذا گرفته تا ماشینهایی که در جهتهای گوناگون زندگی استفاده میکنیم. نه ماشین به تنهایی به معنای اتومبیل، بلکه وسایل و ابزارهای گوناگونی که مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در حوزههای نظامی و امنیتی پیوستگیها و وابستگیهای شدیدی را به روسیه پیدا کردیم.
وی تصریح کرد: همچنین مسائلی که در ارتباط با تحرکات ایران در منطقه و حتی پیش از آن در بوسنی هرزهگوین میبینیم، زمینههایی را نشان میدهد که پیوند ایران و روسیه را با نام یک پیوند استراتژیک در حوزههای گوناگون مشخص میکند اما در عمل این پیوند نه تنها استراتژیک نیست بلکه در درون خود تاثیرپذیرنده از رقابت و رودررویی اقتصادی ایران و روسیه از منظر استراتژیک است که هر دو دارای جایگاه بسیار مهمی در بازار جهانی انرژی هستند.
مطهرنیا در مورد اینکه ایران طی این سالها توانسته حضوری فعال در منطقه داشته باشد و نمونه آن را در مقابله با گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه شاهد بودیم، آیا این مساله مؤید جایگاه ایران طی این سالها نیست؟ اظهار کرد: ایران همواره از منظر تاریخی نه تنها در منطقه بلکه در جهان موثر بوده و از زمان تاسیس ایران به عنوان یک دولت ـ ملت برجسته و امپراطوری بزرگ در زمان کوروش کبیر و اکنون جغرافیای ایران دارای ژئوپلیتیک بالایی است. ایران قبل از انقلاب هم ابرقدرت منطقه و چهارمین ارتش بزرگ جهان را داشت اما این ارتش بزرگ جهان نوعی وابستگی و پیوستگیهایی با ایالات متحده آمریکا داشت.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: همانگونه که ایران اکنون یک قدرت بزرگ منطقهای است و از قدرت نظامی بالایی برخوردار است و ما دارای توانی هستیم که بیش از گذشته اثرگذاری ما را نشان میدهد و آن اندازه اثرگذار بودهایم که در دکترین امنیتی جهان در کنار ریاض به عنوان دکترین دو پایهای نیکسون مطرح بودیم.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بله قبول داشته و بر آن تاکید دارم که در آن زمان وابستگی به ایالات متحده آمریکا در حوزه نظامی و استراتژیک وجود داشته و این وابستگی را نمیتوانیم نفی کنیم و نفی آن نشان دهنده بیمنطقی است، اما در عین حال هماکنون نیز در جریاناتی قرار میگیریم که این جریانات نشان دهنده حداقل نوعی پیوستگی به قدرتهای بیرونی مانند روسیه است.
این کارشناس مسائل سیاسی همچنین بیان کرد: ما با پیوند با روسیه در سوریه و منطقه در حال عمل هستیم؛ بنابراین اگر این پیوند را هم مبتنی بر وابستگی در نظر بگیریم، میتواند ایجادکننده تردیدهایی باشد اما اینکه نسبت به گذشته در زمینههای سیاست خارجی مستقلتر، پویندهتر و متکی بر قدرت مردمی در دهههای گذشته عمل کردیم این یک دستاورد ویژه برای انقلاب اسلامی محسوب میشود.
وی در پایان بیان کرد: باید توجه داشته باشیم که در دستگاه فکری حضرت امام (ره) به جای دولتباوری، دکترین ملتباوری وجود داشت و ایشان بیش از هر چیزی با تکیه بر ملتها برای بیان و ارتباط گزارههای جدی سیاست خارجی ایران توجه داشتند.
انتهای پیام
نظرات