راه انگار تمامی ندارد، لحظهای آرام و قرار نداریم، هزار جور فکر و خیال به سرمان میزند.
اینکه این بار پایههای قصر شیرین به لرزه درآمده و قصر بر سر ساکنانش آوار شده همهمان را شوکه کرده است.
تصاویری که از منطقه منتشر شده خود گویای عمق فاجعه است و دیدن همین تصاویر است که بی تاب و بیقرارمان کرده...
زلزله 7.3 ریشتری شب گذشته آنقدر وسیع بوده که علاوه بر قصرشیرین، در سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، اسلام آبادغرب و جوانرود و پاوه نیز خساراتی به بار آورده است.
این زلزله علاوه بر کرمانشاه در استانهای دیگر هم احساس شده، اما عمده خسارات آن به دلیل نزدیکی به کانون زلزله در کشور عراق، در کرمانشاه بوده است.
از شب گذشته ستاد مدیریت بحران در استان تشکیل شده و استاندار کرمانشاه به همراه جمعی از مسئولین استان ساعت 4 صبح امروز (22 آبان ماه) راهی مناطق زلزله زده شد تا از وضعیت مجروحین و تلفات این حادثه تلخ خبر بگیرند.
همه راهی میشویم و در اولین مقصد به اسلام آباد غرب می رسیم
ظاهر شهر چیزی را نشان نمیدهد اما شلوغی بیمارستان و تعداد بسیار مجروحین طوری که برخی مجروحین کف بیمارستان خوابیدهاند نشان میدهد زلزله زخمهایی هم در این شهر به جا گذاشته...
مردم به شدت از وضعیت رسیدگی به مجروحان گله مندند و از کمبود پرستار و کمبود آمبولانس برای انتقال مجروحانشان مینالند.
هرچه به سمت قصرشیرین و سرپل ذهاب میرویم آثار زلزله نمایانتر میشود.
تخته سنگهای بزرگ کوه که شاید روزی تصور جابجاییشان غیرممکن مینمود حالا با زلزله شب گذشته مثل سنگریزهای کوچک از بالای کوه غلطیدند و وسط جاده افتادند.
به سرپل ذهاب میرسیم، باور کردنی نیست برخی خانهها عملا به تلی از خاک تبدیل شدهاند.
پیاده که میشویم و پایمان را که روی زمین میگذاریم، دوباره لرزشها شروع میشود و همه وحشت زده به وسط خیابانها هجوم میآورند.
اوضاع بیمارستان سرپل ذهاب غمنامهای دردناک است و زنان بر سر جنازه عزیزانشان مویه میکنند.
یکی اسم برادر مردهاش را صدا می زند و دیگری در غم از دست دادن خواهر شیون کرده و مویه میکند.
مردم شهر آنها که جان سالم به در بردند روایتهای دردناکی دارند از مادر و پدری که خود زیر آوار مانده و برای نجات و بیرون آوردن فرزندشان از زیر آوار کمک میخواهند و درنهایت آنها میمانند زیر آوار و کودکشان زنده بیرون میآید.
ترس از زلزله چنان به دل مردم شهر افتاده که حتی لرزش شیشهها در پی صدای بالگردهای امداد و نجات هم دلشان را میلرزاند.
اینجا نه آبی هست و نه غذایی و مردم حتی جرات برگشتن به خانه برای برداشتن لقمهای نان را هم ندارند.
بچهها که هنوز سرمای شب گذشته از تنشان بیرون نرفته هم گرسنهاند و هم تشنه و این پدرها و مادرها را عصبی و کلافه کرده و هر کدامشان به دنبال پیدا کردن لقمهای نان و جرعهای آب از این طرف شهر به آن طرف شهر میدوند.
کمبود چادر برای اسکان زلزله زدگان عملا بیداد میکند و موجب عصبانیت مردم شده است.
راهی قصرشیرین میشویم تا ببینیم اوضاع قصر شیرین چگونه است، اما در بین راه تلی از خاک که سربازان مشغول آواربرداری آن هستند توجهمان را جلب میکند .
جلوتر که میرویم متوجه میشویم دژبانی و بهداری پادگان "قره بلاغ" است که حالا تنها تلی از خاک از آن بر جای مانده...
سربازی آن طرفتر به درخت تکیه داده و مات و مبهوت فقط خرابهها را نگاه میکند.
سراغش میروم کمی سوال و جواب که میکنم با لحنی که هنوز کلامش را خودش هم باور ندارد از رفیقش میگوید که زیر آوارها مانده و همانجا جان داده.
چهار سرباز پادگان زمانی که در خواب بودند زیر آوارها مانده و جان دادند.
مسیر پادگان را به سمت روستا کج می کنیم...
خرابی در روستاها شدت بیشتری دارد و روستاییان تنها هر کدام گوشهای از این دشت را گرفته و جرات نزدیک شدن به خرابههای خانه خود را هم ندارند.
به مسیر ادامه میدهیم اوضاع در قصرشیرین بهتر است و این را میشود از ظاهر شهر فهمید برای همین به سرعت به سرپل ذهاب برمیگردیم.
اوضاع در سرپل ذهاب همچنان وخیم است و بیش از همه تشنگی تاب و توان از مردم شهر ربوده و تشنگی کودکان این میان پدرها و مادرها را بیقرار کرده است.
جلسات ستاد بحران پشت سر هم تشکیل میشود اما باز هم اهالی سرپل ذهاب ناراضیاند.
کمبود حداقلها بیداد میکند و نیاز است مسئولین تسریع بیشتری در امدادرسانی داشته باشند.
آن طور که باید، خبری از توزیع تخته چادرهای وعده داده شده نیست و اهالی سرپل ذهاب امشب هم باید شبی سرد را بیرون از خانه و کاشانه خود و در سرما و تاریکی بگذرانند.
گزارش از: محبوبه علی آقایی خبرنگار اعزامی ایسنا منطقه کرمانشاه به مناطق زلزلهزده
انتهای پیام
نظرات