به گزارش ایسنا، متن این یادداشت بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آیتالله راستی، عالِم راستی و درستی
درست چهل سال پیش، پس از آزادی از زندان ستمشاهی در قم به دیدن آیتالله حائری شیرازی رفتم که در ایام تحصیل در دانشگاه شیراز با وی ارتباط دینی و مبارزاتی داشتم. بعد از آنکه ماجرای مقابله فکری مرا در زندان با مجاهدین خلق شنید و اهتمام مرا برای ادامه مبارزه با حفظ خلوص دین از التقاط رایج آن زمان، دید، توصیه کرد که به سراغ آیتالله راستی کاشانی بروم. با توصیف و تعریف آقای حائری شایق شدم و خدمت آیتالله راستی رفتم. خیلی زود، پس از چند ملاقات، اعتماد و انس برقرار شد و فهمیدم درست همان است که میجستم: اسلامشناس، اخلاقی، بیتکلف و خودمانی، هوشیار از نظر سیاسی، مدافع نهضت امام خمینی (ره) و در عین حال مراقب، مانند یک مبارز زیرک و با زندگی نسبتاً ساده.
در طول این چهل سال که ارادت من باقی و فزاینده بود و متقابلاً از محبت و لطف آن بزرگوار برخوردار بودهام، صفات و ویژگیهای برجستهای در ایشان دیدم یا از منابع موثق شنیدم که برخی را میشمارم:
بسیار متعبد بود. در دفاع از فقاهت شیعی هیچ کم نمیگذاشت.
درباره فقاهت ایشان عالم معتبری برایم تعریف کرد که آقای راستی از شاگردان برجسته آیتالله حاج سید احمد زنجانی فقیه بزرگ نجف بود که در اجازه اجتهاد سختگیر بود. روزی بعد از اشکالی که آقای راستی سر کلاس درس این فقیه فحل مطرح کرد، گفت: شهادت میدهم تو مجتهدی، شهادت میدهم تو مجتهدی، شهادت میدهم تو مجتهدی!
با این درجه علمی در جوانی، در حالی که هنوز مجرد بود، به واسطه درس اخلاقش شناخته شدهتر بود تا درس فقه و اصول. خودش به آنچه درس میداد عمل کرده بود. اخلاقی بودن از صفات برجسته این عالم عامل بود. نسبت به رفیق و رقیب و دوست و دشمن منصف بود. خشم ایشان را برای اسلام و مردم دیدهام ولی در حال عصبانیت، حدشکنی در بیان را ندیدهام.
ارادت شدید به امام داشت و نزد امام بسیار محترم بود. آقای موسوی خوئینیها برایم نقل کردند که آقای راستی خودش مجتهد و مدرس بود ولی وقتی امام درسش را در تبعید، در نجف آغاز کرد، آیتالله راستی درس خود را تعطیل کرد و برای اکرام در درس امام حاضر شد. بعد ادامه داد اگر چند نفر مانند آقای راستی نبودند، خیلیها در درس امام حاضر نمیشدند.
عاقل، باهوش و تشکیلاتی بود. اقتضائات حکومت را خیلی خوب تشخیص میداد. با اینکه بر احکام اولیه شرع مقدس همیشه تأکید داشت وقت اقتضای مصالح جمعی رجوع به احکام ثانوی و حکومتی را وظیفه میدانست. چه در کسوت عضو جامعه مدرسین و چه در لباس نماینده امام در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کاملاً تشکیلاتی و البته متشرعانه رفتار میکرد.
از تحجر و قشریگری مبرا بود. با اینکه مشرب فقهی داشت، به من توصیه میکرد خدمت آیتالله حسنزاده آملی برسم و از تذکرات عرفانی ایشان بهره بگیرم (اینکه بهره گرفتهام یا نه بماند!)
متواضع، حقطلب و انتقادپذیر بود، حتی از جوانان. هرچه به حافظهام فشار میآورم، به یاد ندارم که رفتاری حاکی از علاقه به مقام از ایشان دیده باشم.
خلاصه کنم؛ آیتالله راستی کاشانی عالمی بود که با خاطر جمع میشد برای رشد اخلاقی، کمالجویی معنوی، زندگی شخصی، حیات اجتماعی و فعالیت سیاسی از ایشان سرمشق گرفت. آن بزرگوار بین فقاهت و سماحت، نرمش اخلاقی و صلابت سیاسی و دیانت و سیاست جمع کرده بود. به همین دلیل مشاوری امین و خبیر برای بسیاری از سیاسیون بود که از وجود پر فیضش بهرهمند شدهاند.
جای خالی آیتالله راستی عالِم راستی و درستی، به این راحتیها پر نمیشود. خدایش بر سفره اکرام خویش مهمان سازد. آمین.
انتهای پیام
نظرات