به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، تحلیل نویس مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه مستقل رای الیوم درخصوص رفراندوم قانون اساسی ترکیه نوشت: رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه خواهان بازگرداندن میراث امپراتوری عثمانی و از بین بردن میراث کمال آتاتورک، موسس ترکیه جدید سکولار است. اردوغان از تلاش برای کودتای نافرجام در تابستان گذشته به عنوان یک فرصتی جهت تحمیل بلندپروازیهایش برای ریشه کن کردن دشمنانش در داخل و خارج ترکیه و چه بسا تبدیل ترکیه به یک کشور فدرال طبق مدل آمریکایی استفاده کرده است.
در حالی که به این رفراندوم رای "آری" داده شود و نظام ریاست جمهوری جدید در ترکیه شکل بگیرد، پست نخست وزیری برداشته خواهد شد و رئیس جمهور میتواند وزیران را تعیین کرده و کاملا تمامی نهادهای کشور از جمله ارتش و دادگاه قانون اساسی و سیستم قضایی را تحت کنترل خود داشته باشد.
حامیان اردوغان با استناد به فتوای دینی از سوی بزرگترین مرجع دینی در حزب حاکم عدالت و توسعه میگویند که "رای دادن به اصلاحات یک واجب عینی است و یکی از کوتاهترین راهها برای رسیدن به بهشت به شمار میآید و آنها معتقدند که رای دادن یک آزمونی بین ملی گرایی و خیانت و میان مسلمانان و کافران است."
مخالفان این رفراندوم نیز میگویند که پیروزی اردوغان در این همه پرسی به منزله از بین بردن سکولاریسم، دامن زدن به دیکتاتوری و مصادره آزادیها و از بین بردن میراث دموکراتیک لیبرال در کشور است.
در واقع اردوغان نیازی به این امر ندارد که اختیارات خود را در قانون اساسی افزایش دهد، چراکه حزب او از سال ۲۰۰۲ دولت را تحت تصرف خود گرفته است و بر پارلمان سلطه دارد و هر قانونی که میخواهد، تصویب میکند و این اردوغان است که نخست وزیر و وزیران را تعیین و خط مشی سیاست خارجی را تدوین میکند و ارتش ترکیه را به سوریه میفرستد و توافقهای آتش بس با حزب کارگران کردستان ترکیه را امضا و سپس لغو میکند و فرماندهان ارتش و قضات دادگاه قانون اساسی را تعیین میکند، پس این مرد بیشتر از این دیگر چه میخواهد؟
نتایج نظرسنجیها نزدیک به هم است و زمانی که اردوغان این واقعیت را درک کرد، نبردی را با اروپای "صلیبی" تدارک دید که این اقدام او بر عکس برنامههای تبلیغاتی پیشین بود که در آنها که خشم خود را نسبت به اسرائیل مطرح میکرد؛ اسرائیلی که در حال حاضر به یک همپیمان قدرتمند برای ترکیه تبدیل شده است. اردوغان خواست تا احساسات قومیتی اسلامی ترکها را علیه اروپاییها برانگیزد و خودش را به عنوان یک قربانی توطئه خارجی معرفی کرد و به صورت جزئی توانست میزان زیادی از ترکهای مقیم اروپا را (پنج میلیون ترکیهای که بیشترشان تابعیت اروپایی دارند) برای حمایت از خودش جهت دادن رای آری به اصلاحاتش همراه کند.
پیروزی اردوغان در این همه پرسی یک حمایت معنوی و سیاسی بسیار برای او به ویژه پس از کودتای نافرجام خواهد بود و چه بسا او را وادار سازد ترکیه را به یک کشور فدرال تبدیل کند همانطور که یکی از مشاورانش در لغزش زبانی عمدی به صورت ضمنی به آن اشاره کرد و چه بسا این امر سنگین تمام شود چراکه همپیمانان ناسیونالیست وی مخالف این نظام هستند چراکه به معنای حکومت خودگردان کردهاست و نظام فدرالی چه بسا یکی از راهحلها برای بحران کردها باشد. آمریکا، آلمان، انگلیس، هلند و بلژیک نیز دارای نظام فدرالی هستند.
در مقابل، شکست اردوغان در این همه پرسی ضربه بزرگی را به وی وارد خواهد کرد و اگر به آینده سیاسی او پایان ندهد، چه بسا او را به رئیس جمهوری ضعیف تبدیل کند چراکه اقتصاد که یکی از برجستهترین دستاوردهای اردوغان و حزبش بود، در لبه فروپاشی قرار دارد و لیره ترکیه ۵۰ درصد از ارزش خود را از دست داده و در همین حال، درآمد گردشگری حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است و میزان رشد اقتصادی از هفت درصد به ۲.۹ درصد رسیده و به دلیل بیثباتی در ترکیه و تروریسم، حدود ۵۰ درصد از سرمایهگذاریهای خارجی در ترکیه از دست رفته و میانگین بیکاری به حدود ۱۲ درصد و در میان جوانان به بیش از ۲۵ درصد رسیده است.
بیشک، اردوغان شخصی زیرک و با تجربه است که در گذشته، بحرانهای بسیاری را پشت سر گذاشته است و به آسانی تن به شکست نمیدهد، اما او تقریبا با تمامی کشورهای همسایه در بحران سیاسی قرار دارد و وارد جنگ دوگانهای علیه تروریسم داعش و حملات حزب کارگران کردستان شده است و از لحاظ نظامی، در درگیری در سوریه گیر افتاده است و مهمتر از همه اینها، احتمالها برای ایجاد مناطق خودمختار کردها در مرزهای ترکیه با سوریه که از استقلال کلی یا جزئی برخوردار باشد، روز به روز بیشتر به واقعیت نزدیک میشود.
من اردوغان و اطرافیانش را به خوبی میشناسم و برای سخنرانی در بیشتر دانشگاهها و مراکز مهم پژوهشی ترکیه دعوت شدهام و در کنفرانسهای حزب او به عنوان یک مهمان حضور یافته و به عنوان یک مهمان تقریبا همیشگی در کانالهای ترکیهای و عربی صحبت کردهام و میتوانم بگویم که او عملا میخواهد یک سلطان عثمانی شود که به تنهایی قدرت را در دست دارد و به هیچ وجه به نظر مخالف با او حتی از سوی نزدیکترین افراد گوش نمیدهد و ما در به حاشیه راندن عبدالله گل و احمد داوود اوغلو کاملاً شاهد این امر بودیم.
تمایل به قدرت در اردوغان ما را به یاد بسیاری از افرادی میاندازد که کشورشان را به سمت مهلکه بردند و به قدرتهای خارجی بهانههایی برای توطئه علیه کشور خود دادند و ما تقریبا با قاطعیت میگوییم که ترکیه به دلیل موفقیتهای بسیارش در زمینه اقتصادی و دموکراسی و میانه رو بودن در دوره طلایی حکمرانی اردوغان و حزبش حساسیت غرب را برانگیخت و ما به هیچ وجه بعید نمیدانیم که ترکیه نیز همچون سوریه و عراق و در کنار همسایگان دور در لیبی و یمن به سمت سریال تجزیه سوق داده شود.
ما منتظر نتایج همه پرسی در بامداد دوشنبه خواهیم بود تا بدانیم که آیا حامیان نظام ریاست جمهوری در میان حامیان اردوغان به بهشت خواهند رفت و آیا مخالفانش به جهنم میروند یا خیر و ما هراس این را داریم که نظرسنجیها گمراه کننده بوده باشند همانند آنچه که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ داد که برخی از این نظرسنجیها تاکید میکرد هیلاری کلینتون ۸۰ درصد آراء را از آن خود خواهد کرد یا آن نظرسنجیهایی که تمامی نظریهها در مورد جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا را تغییر داد اما ما با پیروزی حامیان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا غافلگیر شدیم.
ما میگوییم و از جانب احتیاط هیچ چیز را بعید نمیدانیم تا دوباره و چه بسا برای سومین بار از سوراخ نظرسنجیها گزیده نشویم.
ما بر این باور نیستیم که اردوغان در تلاش برای تحقق بلندپروازیهایش، تسلیم شکست شود همانند کاری که با متوسل شدن به انتخابات پارلمانی کرد و وی اگر این بار موفق نشود، بار دیگر همه پرسی را برگزار خواهد کرد... اردوغان چه در این همه پرسی پیروز شود یا شکست بخورد همچنان حرف اول و آخر را در ترکیه خواهد زد و وضعیت او به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد. او از زمانی که حزبش برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسید، رئیس جمهور مطلق بوده است و هیچ چیز برای او از آن تاریخ تغییر نکرده است و چه بسا در سالهای آتی نیز وضعیت همین گونه باشد و زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد.
انتهای پیام
نظرات