هژیر کیانی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: با استناد به آمار ارایه شده از سوی ادارهکل منابع طبیعی در حالتی که تمام فاکتورها و شرایط کاشت و نگهداشت مانند وضعیت آبیاری نهالها و گونههای گیاهی مورد استفاده ایدهآل فرض شود، حداکثر سطحی که در اراضی مستعد ریزگردها و کانونهای گرد و غبار در خوزستان قابل نهالکاری است، بیشتر از 50 هزار هکتار نخواهد بود.
وی تصریح کرد: با توجه به برنامه نهالکاری دولت در 42 هزار هکتار از کانونهای فوق بحرانی ریزگردها در خوزستان و اینکه طبق اعلام کارشناسان، اراضی مستعد گرد و غبار و کانونهای گرد و غبار در استان مساحتی معادل 800 هزار تا یک میلیون هکتار دارد، پرسش اساسی و فنی که در این زمینه وجود دارد این است که آیا پیش از تبدیل شدن این اراضی به کانون گرد و غبار، در این اراضی بیابانی و بعضا کشاورزی، نهال و درخت وجود داشت که اکنون با نهالکاری و تحمیل هزینههای گزاف به منابع عمومی، در جلگهای که تعریف خود را دارد بتوان این اراضی را مهار کرد؟
این فعال محیط زیست ادامه داد: جلگه تعریف خاص خود را دارد و باید حقآبه جلگه سالانه از طریق رودخانهها، سیلابها و آوردهای طبیعی تامین شود و تا زمان بارشهای سال بعد رطوبت در جلگه حفظ شود. در جلگه خوزستان اما نه تنها حقآبههای طبیعی جلگه مسدود شد، بلکه نسبت به سدسازیهای متعدد و کاهش دبی رودخانهها و ترویج یک واژه دروغ در مجامع علمی و افکار عمومی تحت عنوان " آب مازاد " اقدام کردند.
کیانی افزود: در حالیکه خلیج فارس یک اکوسیستم و دارای حقوق مشخص محیط زیستی است؛ به دروغ به جامعه گفته شد که این "آب مازاد" به خلیج فارس ریخته میشود و سپس به علت حرص، طمع و به اصطلاح توسعه و در حقیقت جهل توسعه و یکجانبهنگرانه، حقآبه طبیعی خلیج فارس را نادیده گرفتند، واژهها را دستکاری و عبارت غلط "آب مازاد" را در افکار عمومی ترویج کردند، تا شرکتهای توسعهطلب و سرمایهسالار بتوانند به منافع آنی خود دست یابند.
وی با اشاره به طرح مقابله با ریزگردها که اکنون توسط دولت در خوزستان در حال اجرا است، عنوان کرد: با مقایسه مساحت 42 هزار هکتاری اراضی کانونهای داخلی گرد و غبار که در این طرح تحت عملیات قرار میگیرند و با توجه به وسعت 800 هزار تا یک میلیون هکتار تمام اراضی مستعد و کانونهای گرد و غبار خوزستان، به روشنی میتوان دریافت که این طرح هر چند تاثیرگذار است اما برای حل همیشگی معضل ریزگردها پایدار نیست.
دبیر انجمن دوستداران محیط زیست و طبیعت خوزستان نهالکاری را یکی از راهکارهایی دانست که تنها در بخش کوچکی از تمام اراضی کانونهای داخلی گرد و غبار و اراضی مستعد ریزگردها اثربخش است و افزود: جهت حل معضل ریزگردها، راهی جز رهاسازی تدریجی حقآبههای جلگه خوزستان به طور کلی و تامین حقآبه رودخانهها و تالابهای استان به شکل مشخص و محاسبهشده وجود ندارد.
کیانی ادامه داد: در این صورت اراضی و زمینهایی که در گذشته در اثر آورد رودخانهها و سیلابها سالانه مشروب و مرطوب میشدند و تا بارندگی سال بعد رطوبت خود را حفظ میکردند و اکنون مانند پاییندست رودخانه زهره به کانون گرد و غبار تبدیل شدهاند، مهار خواهند شد. این امر راهکار اساسی، اصلی و پایدار حل معضل ریزگردها است. اما اگر میخواهیم در این اراضی کاری انجام دهیم و به نوعی به بهانه احیا دوباره در طبیعت دست ببریم، باید تمامی این اقدامات همسو و سازگار با طبیعت انجام شوند.
وی تاکید کرد: ما حق نداریم گونههای گیاهی غیربومی را به بهانه مهار کانونهای گرد و غبار وارد جلگه خوزستان کنیم. اگر بنا است برای آبیاری نهالهای کاشته شده با احداث کانال اقدام به انتقال آب کنند، چرا نخل یا سایر گونههای بومی جلگه کاشته نمیشود؟ البته کاشت هر نوع نهال باید به صورت کارشناسی از قبل مورد مطالعه قرار گیرد.
دبیر انجمن دوستداران محیط زیست و طبیعت خوزستان بیان کرد: اگر نهالکاری که دولت اکنون در کانونهای گرد و خاک خوزستان انجام میدهد، نمایشی و مقطعی باشد و هزینه آبیاری و نگهداشت این نهالها در آینده تامین نشود، عملا با اتلاف منابع مواجه خواهیم شد. اکنون مساله اساسی بر سر آب است؛ اگر واقعا آبی جهت رهاسازی حق آبه طبیعی جلگه خوزستان وجود ندارد چهطور و از چه منابعی میخواهند آب مورد نیاز جهت آبیاری این نهالها را تامین کنند؟
کیانی اظهار کرد: یکی از شیوههایی که بسیار موثرتر از نهالکاری که میتواند بخش عمدهای از این کانونها را مهار کند، "نقشبندی خاک" است. از این شیوه در 18 کشور جهان بنا به شرایطی که دارند، جهت بیابانزدایی و جلوگیری از طوفان شن استفاده شده است. در این روش نزولات جوی را در یک دوره بارندگی خاص کنترل میکنند و بعد با به کارگیری دستگاه نقشبندی خاک، حفرههای منشوری و به دنبال آن یک تثبیت مکانیکی اولیه در خاک ایجاد میکنند.
وی ادامه داد: سپس در این اراضی بذرکاری میشود و پس از آن، آب ناشی از بارندگی که معمولا یا تبخیر و یا به علت سرعت بالای نفوذ در خاک از دسترس گیاه خارج میشود در این حفرههای منشوری ذخیره خواهد شد. البته بذری که در این روش کاشته میشود، از گونههای بومی و سازگار با منطقه است.
این فعال محیط زیست افزود: پس از بذرپاشی در این اراضی و بارندگی، آب ذخیره شده در این حفرهها ضمن حفظ رطوبت خاک در دسترس گیاه قرار میگیرد و پس از 30 تا 40 روز در سطح بسیار وسیعی از اراضی، شاهد ایجاد یک فیلتر بسیار سبز طبیعی و سازگار با محیط زیست و طبیعت هستیم. در طول روز با به کارگیری یک تراکتور میانقدرت 65 اسب بخار میتوان در 3 تا 4 هکتار نقش بندی، تثبیت مکانیکی و بذرکاری انجام داد و هزینه این روش، بسیار کمتر از نهالکاری در کانونهای گرد و خاک است.
کیانی در خصوص احداث کانال انتقال آب جهت آبیاری نهالها در کانونهای گرد و خاک خوزستان گفت: این موضوع نیز بدون شک اکوسیستم رودخانهها را دستخوش تغییراتی میکند. اگر این طرح بدون مطالعه باشد قطعا آسیبهای جدی به اکوسیستم رودخانههای مبدا انتقال آب وارد میکند. متاسفانه به جای حل مشکل از منشا و گرفتن حقآبههای مسدود شده جلگه خوزستان از سدها، همان آب محدودی که در استان وجود دارد و میتواند برای احیای تالاب شادگان مورد استفاده قرار بگیرد را با حداث کانال به مناطقی منتقل میکنند که عوامل انسانی موجب تبدیل شدن آن اراضی به کانون گرد و خاک شده است.
وی ادامه داد: هر چند نهالکاری در یک دوره کوتاه مدت میتواند برای حل بخشی از معضل ریزگردها موثر باشد و البته این موضوع نیز مستلزم صرف زمانی حداقل 5 تا 10 ساله است تا اثر بخشی خود را نشان دهد، اما راهکار اساسی برای حل معضل ریزگردها در خوزستان نهالکاری نیست. اگر در سطح حدود 40 هزار هکتار از کانونهای فوق بحرانی گرد و خاک که اکنون در طرح مقابله با ریزگردهای دولت قرار گرفته، رطوبت خاک حفظ شود، قطعا در حل مقطعی و کوتاهمدت بخشی از معضل ریزگردها موثر است.
دبیر انجمن دوستداران محیط زیست و طبیعت خوزستان با انتقاد از حذف سمنها و تشکلهای محیط زیستی از تمام مراحل طرح مقابله با ریزگردهای دولت در خوزستان تصریح کرد: جای تاسف دارد که سمنها را در جزئیات فنی این طرح قرار نمیدهند. اگر مردم و سمنهای محیط زیست و جوامع محلی و به ویزه کودکانی که پیرامون این نهالها ساکن هستند، در این طرح مشارکت داده نشوند و تا به منطقه احساس تعلق نکنند، بدون شک هیچ احساس تعلقی در قبال نگهداری نهالهای کاشته شده نخواهند داشت. بالاخره دولت که نمیتواند از تمامی این عرصهها مراقبت کند. اگر اینگونه بود، جنگلهای زاگرس از 12 میلیون هکتار به 6 میلیون هکتار نمیرسید. متاسفانه هر جا پای پول در میان است، مردم از گردونه حذف میشوند.
انتهای پیام
نظرات