به گزارش ایسنا، از هفتم تا چهاردهم بهمن ماه هر سال در زبان محلی به «چارچار» معروف است و این هشت روز که آخرین روزهای فصل زمستان به شمار می رود در واقع سردترین و سوزناک ترین روزهای سال را شامل می شود که قدیمی ها به این هشت روز سرمای پیرزن کُش نیز میگفتند و هنوز هم گه گاهی از این اصطلاح استفاده میشود.
در اعتقادات و باورهای قدیم زمستان به دو بخش بزرگ (چله بزرگ و چله کوچک) تقسیم میشود که چله بزرگ از « اول دیماه تا دهم بهمنماه » است و چله کوچک از «دهم بهمن تا پایان بهمن ماه» است و معتقدند که چله کوچک بسیار سردتر و پر سوزتر از چله بزرگ است.
روز آخر چله بزرگ "سده" نام دارد که با برپایی آتش و فریاد "سده پنجاه به نوروز" شروع چله کوچک را اعلام میکردند. این دو برادر یعنی چله بزرگ و کوچک در هشت روز با دیگر و در کنار همدیگر هستند که آن ۸ روز را "چار چار" می نامند که به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته میشود و عقیده بر آن است که در این ۸ روز درختان برای بیدار شدن از خواب زمستانی آماده و مهیا میشوند.
یک محقق فرهنگ و تاریخ مازندران در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به اینکه جشن سده برای صد شبانه روز مانده به نوروز برگزار میشود، اظهار کرد: روزی "جمشید" در حال عبور متوجه پرتاب سنگی از جنس چخماق و آتشی افروزی آن شد و از آن هنگام آتش گرامی شد چرا که آتش بسیاری از میکروبها را از بین میبرد.
سیروس مهدوی افزود: ایرانیان آتش را نمیپرستیدند بلکه برایشان با توجه به اهمیت آن محترم بود. در زندگی کنونی همگان از نعمت گاز برخوردارند و با شعلهای کوچک از آتش بهره میبرند اما در گذشتههای دور کبریت و نفت نبود بنابراین از دو سنگ چخماق برای روشن کردن آتش استفاده میکردند و یا سعی می کردند آتشی که بر اثر رعد و برق ایجاد میشد را حفظ کنند بنابراین حفاظت از آتش برای آنان ارزشمند بود.
وی یادآور شد: در جشن سده سال ۳۰۲۱ هجری شمسی مردآویچ در چنین شبی آتشی طویل بر سر کوهی مرتفع برپا کرد و در آن هنگام بر پای پرندگان طنابی بست و آنها آتش گرفتند.
این محقق تاریخ مازندران بیان کرد: در این جشنها تاب بازی اجرا میشد و مردم با بستن تاب مسابقه برگزار میکردند و هر فردی که با نیروی بدنی طولانیتر تاب میخورد برنده میشد و همچنین بندبازی و کشتی گرفتن و پای کوبی از آداب جشن سده بود.
عیسی ودادی گرگی، محقق دیگری از فرهنگ عامه درباره جشن سده اظهار کرد: هزاران سال پیش، ایرانیان دریافتند که از آغاز دیماه روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر میشود و خورشید هر روز بیشتر در آسمان میماند و نور و گرمی می پراکند.
ودادی تصریح کرد: از این روی در پایان آخرین شب پاییز درازترین شب سال برابر با 30 آذرماه و سپیده دم نخستین روز زمستان، برآمدن «نخستین پرتوهای خورشید تابان» را آغاز سال و نام این ماه را « دِئو ، دِثُوش و دَی » نهادند که به معنای آفریننده و بوجود آورنده است.
این محقق با اشاره به اینکه در ایران باستان هر روز نام مخصوص به خود را داشت و وقتی که نام ماه و نام روز یکی میشد، آن روز را به جشن و شادمانی می پرداختند، یادآور شد: در «دی» ماه، چهار روز اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دیماه را در گاهشمار زرتشتیان به جشن میپردازند.
وی گفت: از دلایل برگزاری این جشن یکماهه دی، اندوختن انرژی برای فصل کار و کشت و داشت و برداشت در زمان استراحت زمستانی بود. ایرانیان از اول دیماه تا دهم بهمنماه را جشن سده و «چله بزرگ» مینامند و از دهم بهمن ماه تا آخر بهمن ماه را نیز «چله کوچک» نام نهادند.
ودادی تصریح کرد: در این جشن اکثر خانوادههای ایران زمین با هر دین و مذهب، در پرتو نور آتش یا شمع یا نور چراغ به شادی میپردازند و سفرهای می گسترانند و خوراکیهای ویژهای را بر آن مینهند. این خوراکیها را در بیشتر نواحی «شب چَرَه»«چب چَره» مینامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز است و البته گاهی شمار آنها از هفت نوع بیشتر شده و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیرسنتی نیز استفاده میشود. گستردن سفرهای از خوراکیهای گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین «دِئو» دارد که "جم " یا مهمانی آفرینندگان نام دارد و در این مراسم سفرهای آیینی گسترده میشود و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر همسفره و هم پیمان میشوند.
تهیه و تنظیم از زهرا اشکیود، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات