• سه‌شنبه / ۷ دی ۱۳۹۵ / ۱۳:۳۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 95100704249
  • منبع : مطبوعات

ناگفته‌هایی تکان‌دهنده از زبان الکلی‌ها

دو مرد رو به دوربین نشسته‌اند. فیلم ۲۰ دقیقه‌ای ضبط شده با این دوربین، در مستندات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بایگانی شده است. مردها، تا یک سال قبل، الکلی بودند. دوربین، امروزِ مردها را ثبت می‌کند. امروز و خاطرات را.

به گزارش ایسنا، «اعتماد» در ادامه نوشت:

* مرد اول / ۳۰ ساله، دندان‌های جلو آمده در آن صورت باریک استخوانی. پوستی که خیلی زودتر از اعداد شناسنامه، پیر شده و تن صدایی که شفاف نیست: «ترک تحصیل کردم، رفتم سر کار و کم‌کم شروع شد. مکانیک بودیم، توی گاراژ بودیم ... این رفیق، اون رفیق، شروع کردیم خوردن ... نمی‌دونم چند سالم بوده، اول راهنمایی بودم؟ یادم نمیاد، چون مغزم مثل اون اوایل کار نمی‌کنه. از یک لیتر و دو سه نفری شروع کردم تا رسیدم به یک و نیم لیتر که خودم تنها بخورم ... .»

* مرد دوم / ۲۶ ساله، موهای کوتاه‌شده با نمره ۲۰، لرزش محسوس در حرکت مردمک‌ها و لب‌ها. تن صدا؛ معترض، لحن ادای کلمات؛ پناهجو: «از ۴ سالگی پدرم بِهِم الکل می‌داد. به سن ابتدایی که رسیدم، فروشنده، منو می‌شناخت که طرف مثلا پسر کیه که باید بهش مشروب بدم. به سن راهنمایی که رسیدم، می‌رفتم مدرسه، شیشه رو توی کیفم قایم می‌کردم و می‌رفتم پشت مدرسه می‌خوردم. وقتی به دبیرستان رسیدم، یه الکلی بودم که مدام عرق می‌خورد ... .»

ممنوعیت قانونی مصرف الکل در ایران، از سال ۱۳۵۷ و طی مفاد قوانین مجازات اسلامی اعمال شد. قوانینی که صددرصد جرم‌انگارانه و ناظر بر منع شرعی تولید، عرضه و مصرف مشروبات الکلی بود. تا اواخر دهه ۸۰ هم، جرم‌انگاری شرب خمر به قوت خود باقی بود و در حالی که از ابتدای این دهه، برخوردهای سلبی و حذفی با مصرف‌کنندگان مواد مخدر در مسیر تعدیل افتاده بود و کارشناسان، با بررسی تجارب جهانی، از بیمار بودن معتادان مواد مخدر و نه مجرم بودن آنها صحبت می‌کردند، دامنه مجازات برای شرب خمر و عوامل مرتبط (تولیدکننده، واردکننده و توزیع‌کننده) اجرای حدود شرعی تا اعدام را در بر می‌گرفت. (بهمن ۱۳۸۶ خبرگزاری ایسنا از صدور حکم اعدام برای یک مصرف‌کننده الکل در تهران پس از سه بار ارتکاب شرب خمر خبر داد. تیر ۱۳۹۱، این خبرگزاری به نقل از سیدحسن شریعتی رییس دادگستری خراسان‌ رضوی خبر داد که حکم اعدام ۲ فردی که ‌برای سومین بار مشروب خورده‌اند در دیوان عالی کشور تایید شده است.) در همین اثنا اتفاق دیگری با قدم‌های موازی در حال وقوع بود. شبکه فعال در واردات و تولید غیرقانونی مشروبات الکلی، با سوءاستفاده از مجازات‌های سختگیرانه برای شرب خمر، قیمت محصولات خود را تا آن حد بالا برده بود که برای مصرف‌کننده تفننی الکل، دیگر مقرون به صرفه نبود. اگر الکلی‌های با سابقه موفق شده بودند اتانول با خلوص ۹۶ درصد را از داروخانه‌های آشنا در سطح شهر تهیه کنند، گزارش‌های محرمانه‌ای که از ابتدای دهه ۸۰ روی میز روسای ادارات پزشکی قانونی رفت، نتیجه کالبدشکافی مرگ‌های مشکوک به مسمومیت با متانول (الکل صنعتی) بود؛ مرگ‌هایی که تعدادشان به تدریج از ۵ و ۱۰ و ۱۵ و ۲۰ هم گذشت.

* مرد اول: «دیگه مشروب جوابم رو نمی‌داد. اصلا هیچ حسی نداشتم. فقط می‌خوردم، دل‌درد می‌گرفتم. انگار آب خوردم، آب زیاد خوردم. رو آوردم به الکل. از ۷۶ درصد شروع کردم، اتانول ۷۶ درصد می‌خوردم، جواب می‌داد ... دیگه اونم جواب نداد و رفتم سراغ ۹۶ درصد ... .»

* مرد دوم: «خانواده‌ام با هم بحث می‌کردن، این می‌گفت تو اینو عرقخور کردی، اون می‌گفت تو عرق رو می‌ذاشتی جایی که این برداره بخوره. من تا آخر مشروب رفتم. فکر می‌کنم آدمی که ۸۰ سال هم عرق خورده، اندازه من عرق نخورده باشه ... .»

سال ۱۳۸۶ که طرح ارزیابی سریع اعتیاد RSA با حجم نمونه ۷ هزار و ۷۶۹ نفر از مراجعان مراکز درمانی و زندانیان و معتادان خیابانی انجام شد، حسن رفیعی مجری این طرح اعلام کرد: «از مجموع یک میلیون و ۲۰۰ هزار معتاد در کشور، ۸ هزار و ۴۰۰ نفر دچار اعتیاد شدید به الکل هستند.»

۴ سال پس از این اعلام، بنا بر نتیجه شیوع‌شناسی ملی اعتیاد که توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر و در ۱۵ هزار خانوار و جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله کشور انجام شد، ۲۲/۶ درصد از مجموع یک میلیون و ۳۲۵ هزار معتاد شناسایی‌شده، مصرف‌کننده الکل بودند. بعد از انتشار نتایج این تحقیق، در یکی از روزهای سال ۹۰، مردان و زنانی که به عنوان اعضای شورای اجتماعی وزارت کشور، به ساختمان آجری خیابان فاطمی رفته بودند، از یکدیگر درباره وضعیت سوءمصرف الکل در کشور می‌پرسیدند. اما حتی طرح سوال درباره غیرقانونی‌ترین اعتیاد در ایران، همان زمان به مذاق بسیاری از مخالفان خوش نیامد و پیش‌بینی کردند که با توجه به تقیدهای مذهبی در ایران، نتیجه، صفر باشد. نخستین پایش ملی سلامت روان که سال ۱۳۹۰ توسط وزارت بهداشت و به شکل خانه به خانه و در ۴۹ میلیون نفر جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله کشور انجام شده بود، نشان داد که نتیجه صفر نیست: «۱۰/۱۸ درصد مردان و ۱/۰۴ درصد زنان اعلام کردند که در ۱۲ ماه منتهی به انجام پایش مصرف الکل داشتند. ۴/۲۲ درصد مصاحبه‌شوندگان، دچار سوءمصرف الکل (مصرف بیش از اندازه و یک قدم قبل از اعتیاد به الکل) بودند. ۲/۴۷ مردان، دچار وابستگی (اعتیاد) به الکل بودند. ۷۲/۸ مردان و ۵۵/۸ درصد زنان، مشروبات الکلی قوی مصرف می‌کردند که این عدد در کل جهان ۵۰ درصد بود. در حالی که وزارت بهداشت، پیمانه استاندارد الکل را معادل ۳۵۰ سی‌سی با ۱۲ الی ۱۳ گرم الکل تعیین کرده است. میزان مصرف کسانی که در یک سال منتهی به انجام پایش، الکل خورده و دچار سوءمصرف بودند، ۱/۴۲ لیتر (معادل ۸۴ پیمانه - هر ۴/۵روز یک پیمانه) بود که مصرف مردان ۱/۵۲ لیتر و مصرف زنان ۰/۴۲ لیتر گزارش شد. میزان مصرف کسانی که در هفته منتهی به انجام تحقیق، الکل خورده و دچار وابستگی بودند، ۵/۹۸ لیتر در سال (معادل روزانه یک پیمانه) بود که این عدد برای مردان ۶/۴۹ لیتر و برای زنان ۱/۷۴ لیتر گزارش شد. سرانه سالانه مصرف هر ایرانی بالغ (فارغ از اینکه مصرف الکل دارد یا ندارد) ۱۰۸ سی‌سی (معادل ۶ الی ۷ پیمانه) برآورد شد که این عدد برای هر مرد ۰/۲۰۸ سی‌سی و برای هر زن ۰/۰۰۷ سی‌سی بود. مصرف سالانه الکل خالص در کشور ۵ میلیون و ۷۵۰ هزار و ۴۳۸ لیتر برآورد شد که مجریان پایش با در نظر گرفتن ضریب خطا، دوبرابر این عدد را به واقعیت نزدیک می‌دانند.»

تیر ماه ۹۲، عباسعلی ناصحی رییس وقت اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت از تصویب سند ملی پیشگیری درمان و کاهش مصرف الکل با هدف کاهش سوءمصرف الکل در کشور خبر داد؛ سندی که نخستین جمله‌های آن سال ۸۸ روی کاغذ آمده بود. نگرش خوش‌بینانه مسئولانی که در آن زمان، پای بندهای این سند امضای موافق گذاشته بودند، این بود که مصرف غالب کشور، مشروبات حاوی الکل اتیلیک (اتانول) باشد اما گزارش‌های رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور در دهه ۸۰ مرگ بر اثر مصرف الکل‌های دست‌ساز حاوی متانول را تایید می‌کرد: «سال ۸۴، ۱۹ نفر (شیراز)، سال ۸۵، ۳ نفر (مشهد) و ۱۵ نفر (کرمان)، سال ۸۶، ۱۲ نفر (قم)، سال ۸۷، ۱۲ نفر (بندرعباس)، سال ۸۹، ۱۴۵ نفر (۹ نفر اصفهان، ۳۳ نفر تهران در ۶ ماه اول سال)، سال ۹۰، ۹۳ نفر (۱۲ نفر اصفهان، ۱۸ نفر تهران، ۳ نفر ایلام)، سال ۹۱، ۱۳۶ نفر (۲۵ نفر آذربایجان شرقی، ۱۱ نفر کردستان، ۱۱ نفر خراسان رضوی، ۱۰ نفر تهران، ۹ نفر کرمانشاه، ۷ نفر مازندران) و سال ۹۲، ۱۳۵ نفر (۴ نفر رفسنجان) بر اثر مصرف متانول فوت کردند.»

* مرد اول: «دیگه این اواخر، از یک و نیم لیتر ۹۶ درصد، فقط یک استکان می‌موند. دیگه فاز غم می‌گرفتم، فاز مردن می‌گرفتم. شروع کردم به خودزنی. یک بار ریه‌ مو زدم. با چاقو زدم که رسوندن بیمارستان، اومدم رگ دستمو بزنم، بغلشو زدم. سرم رو زدم به دیوار ... . آخریا یک و نیم لیتر الکل که می‌خوردم، روش ۳۰ تا ۴۰ تا کلونازپام هم می‌خوردم که دیگه خوب می‌شدم. خوب می‌شدم که ... از خود بیخود می‌شدم. من دنبال اون حال بودم ... .»

* مرد دوم: «از ۱۸ سالگی شروع کردم به مصرف ماری‌جوانا با الکل. یه مدتی با خودم حرف می‌زدم. هذیون می‌گفتم، وقتی رسیدم به ۲۰ و ۲۲ سالگی، دیگه واسه خودم کشاورزی شده بودم. اینا چیه توی حیاط؟ مامور منو می‌گرفت، می‌گفت چی داری با خودت؟ چی مصرف می‌کنی؟ می‌گفتم می‌بینی که، دهنم از ۵ متری بو مشروب میده، حشیش و ماری‌جوانا هم می‌کشم. می‌گفت مراقب خودت باش ... .»

بخش بستری مسمومان الکل در بیمارستان طالقانی یک سال قبل راه افتاد؛ بی‌صدا، بی‌تابلو، با تخت‌های پراکنده در تمام بخش‌های بستری بیمارستان با هدف هرچه پنهان‌تر ماندن هویت بیماران. امروز و بعد از یک سال، این بخش همچنان بی‌نشان است با بیمارهای بی‌نشان. به همین دلیل، به دلیل همین ابهام دیداری که قرار است بی‌جواب هم بماند، وقتی در محوطه سرسبز بیمارستان راه می‌روی، در راهروی منتهی به بخش‌ها و درمانگاه تخصصی طبقه همکف، ذهنت یاری نمی‌کند که درباره آن جوان ملبس به پیراهن آبی بیمارستان که در راهروهای بخش قدم می‌زند، آن مرد تکیه داده به دیوار درمانگاه، آن زن در حیاط بیمارستان با آن قدم‌های سنگین که انگار با برداشتن هر کدامش ضربه‌ای به پیشانی زمین می‌کوبد، یا آن دختر کنار ورودی آزمایشگاه با نگاه گیج و انگشتان بیقرار، تصویر بسازی که «این، الکلی بود؟ هست؟»

نرگس بیرقی، روانپزشک و رییس این بخش بی‌نشان و هویت، تا امروز به هیچ غریبه‌ای اجازه مواجهه با بیماران بستری را نداده. با یک دلیل انسانی که هر اصرار دوباره را به بن‌بست می‌رساند: «شاید بیمار الکلی من، کارخونه‌داری باشه که دلش نخواد شما اونو با لباس بیمارستان، اینجا و در این موقعیت ببینین.»

بیرقی از تعطیل‌شدن این تنها بخش بستری مورد حمایت پنهان دولت برای الکلی‌های بی‌پناه، در همان حد ترس دارد که مسئولان تنها مرکز خصوصی پذیرش سرپایی بیماران معتاد به الکل در یکی از خیابان‌های غربی تهران؛ مرکزی که شهریور ۱۳۹۲ با تابلوی «مرکز درمان سوءمصرف مواد» و از سوی جمعیت خیریه «تولد دوباره» فعال شد و طی سه سال گذشته، بدون اعلام علنی، مراجعان سراسر کشور را پذیرش کرده و با تشخیص شدت وابستگی و میزان خطر ترک یک‌باره برای بیمار، آنها را به بیمارستان‌های «۵۰۵ ارتش» یا «پیامبران» اعزام می‌کند.

عصر چهارشنبه، دو مرد، یکی جوان‌تر و یکی مسن‌تر، وارد پستوی پشت مرکز شده و از پله‌های پستو پایین می‌روند تا در زیرزمین مرکز که مخصوص جلسات هفتگی الکلی‌های گمنام است، قدم‌های ۱۲ گانه بهبودی را مرور کنند: «۳۲ سالمه. ۱۵ سال مصرف داشتم. بعد از ۵ سال مورفین هم اضافه شد. تا ۵ سال فقط مورفین و الکل بود، بعد شد الکل، مورفین، شیشه. هر سه تا با هم. شدم کارتن‌خوابِ خونه و محل کار ... . آخرین روزا قبل از ترک، هفته‌ای ۳ لیتر الکل می‌خوردم، روزی نیم گرم شیشه و ۹ گرم مورفین می‌کشیدم. شب هم ۱۰ تا قرص خواب می‌خوردم که بتونم بخوابم. بدترین، بدترین خاطره از سال‌های مصرف، اون وقتایی بود که اونقدر عاجز می‌شدم که باید بعد از الکل، شیشه یا مورفین هم می‌کشیدم. الان ۶ ماه و ۲۲ روز و ۷ ساعته که پاکم...»

مرد مسن‌تر که هنوز قوز دوران مصرف را با خود یدک می‌کشد، حاضر به هیچ صحبتی نیست. فقط برای اینکه مرا دست خالی بیرون نفرستاده باشد می‌گوید: «اینی که می‌بینی، ۳۰ سال عرق خورده و حشیش کشیده.»

اتاق پذیرش مرکز شلوغ شده. بیماران اعصاب و روان و مصرف‌کننده محرک‌ها منتظر روانپزشک نشسته‌اند. محمدعلی قاسم‌زاده روانپزشک مرکز، هفته‌ای یک روز می‌آید تا نحوه پذیرش و معاینات بیماران را برای درمانگر مرکز تفکیک کند. روزهای سه‌شنبه هر هفته، از ساعت ۶ الی ۸ شب، قاسم‌زاده به طور میانگین حدود ۱۰ الی ۱۱ مراجعه سوءمصرف الکل دارد که گاهی تعداد مراجعان، از این عدد و از توان روانپزشک فراتر می‌رود و بیماران باید برای هفته آینده نوبت بگیرند؛ بیمارانی که به دلیل نوع و میزان و الگوی مصرف، معمولا ۱۰ الی ۱۵ درصدشان نیاز به بستری دارند.

«مردم نسبت به گذشته راحت‌تر مراجعه می‌کنن اما اونچه نسبت به قبل نگران‌کننده تره، اینه که نوع مصرف در این سه سال، انگار متفاوت با جاهای دیگه است یعنی وقتی مشروبات الکلی که نگرانی ما در مورد مصرف اون کمتره - چون درصد الکل پایین‌تر یا حتی بالاتر اما کیفیت بهتری داره - در دسترس مصرف‌کننده نیست یا قیمت بالایی داره، الگوی مصرف به سمت الکل صنعتی و الکل‌های دست‌ساز با ترکیبات نامعلوم یا حتی الکل ۹۶ درصد تغییر می‌کنه که افزایش این روند باعث نگرانی ما شده. ما در این مدت با بیمارانی مواجهیم که با اختلال مصرف الکل اومدن، درمان الکل رو آغاز می‌کنیم اما می‌بینیم که بیمار دچار علایم ترک شبیه ترک ترامادول یا ترک شیشه یا ترک دیازپام شده و متوجه میشیم که محتوای الکل مصرفی این بیمار، الکل خالص نبوده. نگرانی ما افزایش الگوی همزمانی مصرف الکل و مواد مخدر و محرک هم هست. الکل، ضمن اینکه مصرف‌کننده رو دچار آسیب‌پذیری ژنتیکی می‌کنه، با ایجاد اختلال در قشر مغز باعث میشه فرد کنترل بر رفتارها رو هم از دست بده. از ۱۰ مراجعه معتاد الکل در یک روز، ۴ یا ۵ نفرشون مصرف ماده دیگه‌ای هم دارن. سه سال قبل که کار رو شروع کردیم، طبق آماری که داشتیم، حدس‌هایی درباره نوع و میزان مصرف می‌زدیم اما میزان مصرف بسیار بالاتر از حد تصور ما است. به نظر می‌رسه بیماران دچار وابستگی الکل در ایران، دو الی سه برابر یک بیمار در کشورهای اروپایی مصرف الکل دارن.»

* مرد دوم: «با یک و نیم لیتر رفتم کنار یه مرداب. نشستم همه شو خوردم. رفتم خونه. آبجیم لباس پوشیده بود، گفت می‌خوام بیام عروسی رفیقت. گفتم با من میای باید لباس خوب بپوشی. غرغر کرد و زدم زیر گوشش. دستم که رفت، دیوونه شدم. من تا حالا روی دختر و زن دست بلند نکردم. اومدم پایین توی حموم، مشت زدم توی شیشه، شیشه شکست، دستم رو، رگم رو کوبیدم روی شیشه، دل و روده دستم ریخت بیرون ...»

بیمارانی که کارشان به بستری در بیمارستان می‌رسد، بیشترین مصرف، بیشترین وابستگی و بیشترین عوارض مصرف الکل را داشته‌اند. در یک سال گذشته، بیرقی ۸۰ بیمار در بیمارستان طالقانی بستری کرده که میانگین سنی آنها حدود ۳۰ الی ۴۰ سال بوده اما در میان اینها، بیمار ۱۸ ساله و ۸۰ ساله هم بستری شده است. در این بخش، بیمارانی بستری شده‌اند که میانگین طول مدت مصرفشان (به شکل اعتیاد) ۴ سال و ۱۸ ماه بوده اما در میان آنها، بیمار با مصرف ۳۰ ساله هم بستری شده است. ۸۰ درصد مراجعان، از تهران و دو نفر از کل موارد بستری، زن بوده‌اند.

«مصرف الکل اگه در سنین خیلی پایین شروع بشه، ریسک اعتیاد الکل بسیار بسیار بالاست و وقتی فرد در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی مصرف الکل رو حتی به شکل تفننی شروع می‌کنه، احتمال الکلی شدنش در آینده ۵۰ الی ۶۰ درصده. اونچه ما در بیمارانمون زیاد می‌بینیم و بسیار ناراحت‌کننده است، همینه و متاسفانه اکثر کسانی که پیش ما میان، مصرف الکل رو از سنین کودکی شروع کردن. الکل، مخدریه که عوارض جسمی بسیار سنگینی داره؛ از سوءتغذیه و مشکلات کبدی و نقرس تا کوچک‌شدن مغز و فراموشی. کمبود ویتامین‌ها و به‌خصوص، کمبود ویتامین‌های گروه B به دلیل اشکال در نوع جذب این گروه ویتامین، تقریبا در تمام بیماران معتاد الکل وجود داره و باعث میشه اغلبشون سوءتغذیه بسیار عمده‌ای داشته باشن. کسی که روزانه یک و نیم لیتر الکل مصرف می‌کنه، تمام کالری مورد نیازش رو از الکل می‌گیره و تقریبا چیز دیگه‌ای در طول روز نمی‌خوره. عوارض گوارشی مثل خونریزی‌های معده و مشکلات کبدی که می‌تونه منجر به نارسایی کبد و مرگ هم بشه، در این بیماران بسیار شایعه. خیلی‌هاشون هم برای درمان مراجعه نمی‌کنن و تصمیم می‌گیرن بدون حضور پزشک، الکل رو کنار بذارن که بر اثر تشنج ناشی از ترک می‌میرن. ماهیت الکل طوریه که سم‌زدایی خون یا بافت‌ها به طور طبیعی اتفاق نمی‌افته و با آسیب اتفاق می‌افته. الکل بر نوروترنسمیترهای مغز (انتقال‌دهنده عصبی) تاثیر میذاره و قطع مصرف یک‌باره، ممکنه فرد رو دچار اختلال هوشیاری و تشنج کنه. بدتر اینکه اخیرا توزیع‌کننده‌های غیرقانونی الکل، بعضا داخل الکل داروهای دیگه‌ای می‌ریزن و ما با بیمارانی مواجهیم که اصلا نمی‌دونیم چه چیزی مصرف می‌کنن چون از ترکیبات الکل مصرفی‌شون اطلاعی نداریم. عارضه دیگه‌ای که خیلی از بیماران الکل رو درگیر می‌کنه، عوارض مغزی به شکل کوچک‌شدن مغزه. این بیمارا در ابتدا اختلالات کوچکی در تعادل خودشون حس می‌کنن که این اتفاق، در نهایت منجر به نوعی از فراموشی میشه. فراموشی‌ ناشی از الکل. برای بیماران الکل، مرگ اجتماعی ناشی از الکل زودتر اتفاق می‌افته، خیلی زودتر. مصرف‌کننده‌های الکل افرادی هستن که به تدریج از نظر مالی و زندگی می‌بازن و این به نظر من، خیلی مهم‌تر از مرگ جسمیه. البته میزان مصرف مهمه و اینکه یک مصرف‌کننده الکل، چند پیمانه - بر اساس استاندارد تعیین‌شده در پزشکی - مصرف داره. پیمانه استاندارد مصرف الکل، معادل یک پیک کوچک (حدود ۴۵ سی‌سی) الکل ۴۰ درصده. میانگین مصرف بیماران بستری ما حدود ۲۵ پیمانه استاندارد بود که این عدد بسیار سنگینه. ممکنه تعداد بیمار الکلی در جامعه ما کم باشه اما مصرف‌کنندگان الکل واقعا بیمارن و مصرفشون بسیار سنگینه. بیماری که روزانه یک و نیم لیتر الکل ۹۶ درصد مصرف می‌کنه، یعنی بیش از ۶۰ پیمانه استاندارد در روز مصرف داره. یک مصرف فوق‌العاده وحشتناک.»

«بدترین شرایط» برای یک مصرف‌کننده الکل، میزان و نوع مصرف نیست. «بدترین شرایط»، میزان آسیب به اعضا و بافت‌های بدن است. درمانگران بیماران الکلی در این‌باره خاطرات تلخی دارند. قاسم‌زاده می‌گفت: «دو نفر بودن که رفتن برای پیوند کبد. یکی‌شون یک آقای ۳۳ ساله با ۵ سال مصرف بود که در یک سال اخیر مصرف دائم داشت و بستری شد، درمان شروع شد و در نوبت پیوند کبد قرار گرفت چون کبد به طور کامل از دست رفته بود ولی به پیوند نرسید. فوت کرد. نفر دوم در لیست پیونده. اول قرار بود در لیست پیوند بیمارستان امام خمینی باشه اما چون این لیست خیلی طولانیه، این بیمار رو به فهرست نوبت پیوند بیمارستان نمازی شیراز منتقل کردن.»

بیرقی می‌گفت: «ضایعات مغزی حتی بعد از ترک الکل هم جبران نمیشه. در این یک سال هنرمندانی رو دیدم که به دلیل لرزش دست ناشی از الکلیسم، دیگه قادر به فعالیت هنری نیستن. یکی از بیماران وقتی به ما مراجعه کرد، یک جوون ۳۰ ساله بود که تمام دندوناش بر اثر سوءتغذیه ریخته بود. دردناک‌ترین مراجعه‌ای که در این یک سال داشتیم، جوون ۲۰ ساله‌ای بود که با توهم کامل پیش ما آوردن و خانواده گفت دو ساله که بچه‌شون رو خارج از مستی و در حال عادی ندیدن. جوون دچار هذیان شده بود و طی ۲۴ ساعت، حدود ۲ لیتر الکل ۹۶ درصد می‌خورد و نیمه‌هشیار و با علائم شدید مسمومیت بستری شد. این جوون، امروز بهبود پیدا کرده و اون روزها رو هم تا حدی به یاد میاره.»

بیشترین مراجعان مرکز سهرورد ۳۰ الی ۵۰ ساله‌اند. تعداد مراجعان کمتر از ۲۰ سال خیلی کم است. کم بودن تعداد مراجعات این گروه سنی، هم باعث خوشحالی مسئولان مرکز می‌شود، چون احتمال می‌دهند مصرف و وابستگی الکل در این سن کمتر باشد و هم نگرانشان می‌کند، چون احتمال می‌دهند جوان ۲۰ ساله و ۱۸ ساله مصرف‌کننده الکل، هنوز خودش را بیمار و وابسته نبیند با وجود آنکه مدت‌هاست خط قرمز و هشدار و بحران را هم رد کرده است.

نجمه مهدوی روانشناس و مدیر مرکز می‌گوید اغلب بیماران الکل که به مرکز سهرورد می‌آیند نیاز به بستری دارند. مهدوی که سال‌ها با معتادان مخدرها و محرک‌ها کار کرده، برای تمام بیماران الکل نگران است؛ نگران از اینکه کوچک‌ترین اشاره، یک جمله، یک کلمه که در لحظه اشتباه به زبان آمده، آنها را از ادامه درمان و ادامه مراجعه منصرف کند. روز قبل هم وقتی فهرست نوبت معاینات روز چهارشنبه را مرور می‌کرد، از دو نفر اسم برد که بیمار الکل هستند و برای عصر چهارشنبه وقت گرفته‌اند اما جمله‌اش را با این کلمات تمام کرد «هیچ اطمینانی نیست که بیان.»

نگرانی‌تون درباره بیمار معتاد به الکل چیه؟

«از شهریور ۹۲ که مجوز مرکز صادر شد تا امروز، تماس تلفنی برای مراجعات الکل زیاد بوده ولی مراجعه فرق می‌کنه. خانواده بیمار الکل تلفن می‌زنه تا مطمئن بشه راه نجاتی برای بیمارش هست. خود بیمار تلفن می‌زنه که مطمئن بشه اگه بیاد ما اونو تحویل نیروی انتظامی نمی‌دیم. ما سعی می‌کنیم اعتمادسازی کنیم و بهشون اطمینان بدیم که تمام تلفن‌ها و اطلاعات محرمانه است اما باز هم مراجعه، خیلی کمتر از تماس تلفنیه. مراجعه بیمار الکل، خیلی کمتر از مراجعات معتاد مخدر و محرکه. معتاد مخدر، خودش میاد و میگه چه چیزهایی مصرف می‌کنه. بیمار الکل میگه میاد و نمیاد. برای بیمار الکل، به جای اینکه از خطرات مصرف الکل بگیم - چون اونا مواد و الکل رو خیلی بهتر از ما می‌شناسن و حتی بعضی‌شون، سازنده و تولیدکننده هستن - باید از روش درمان بگیم، اعتمادسازی کنیم و ترسش رو از بین ببریم تا بیمار روی درمان بمونه.»

یکی از اعضای انجمن الکلی‌های گمنام، عضو سابق لیگ فوتبال جوانان ایران و دانشجوی اخراجی مهندسی برق و مخابرات که طعم الکل را نخستین بار در ۱۳ سالگی چشید و تا آخرین روز قبل از ترک، روزانه یک لیتر الکل می‌خورد و ۹ گرم حشیش می‌کشید، منتظر نشسته که کار روانپزشک مرکز سهرورد تمام شود تا فهرست و نشانی برگزاری جلسات را به روانپزشک بدهد برای مطلع کردن باقی بیماران.

«الکل هیچ‌وقت برام تفنن نبود و همیشه می‌خواستم با الکل یک چیزهایی رو متوجه نشم و اون احساس بیخود بودن و بی‌ارزشی که در من بود رو، با الکل پر کنم. با الکل، انتخاب می‌کردم که چی باشم. بعدها، چون الکل سخت پیدا می‌شد و قیمتش بالاتر بود و توانایی‌هام کمتر شده بود، رفتم سراغ مواد، هر چی بود مصرف کردم. کراک، ال اس دی، شیشه، ماری جوانا، حشیش، تریاک، هرویین و ... خرج مصرفم رو با خلاف در می‌آوردم. کیف قاپی می‌کردم و ماشین می‌دزدیدم و تراول جعل می‌کردم.»

چرا از دانشگاه اخراج شدی؟

«مغزم هنگ کرده بود، نشسته بودم جلوی حراست دانشگاه، مواد می‌کشیدم. اصلا نمی‌دونستم اینجا دانشگاهه. مسئول حراست داشت منو از پنجره نگاه می‌کرد، منم می‌کشیدم و نگاش می‌کردم و فکر کردم از دوستامه. بعد از اخراج، کارتن‌خواب شدم. ۶ ماه. دو سال و نیم آواره بودم. نمی‌تونستم منطقه زندگی خودم برگردم چون کلانتری یک قسمت از تهرون دنبالم بود. اسم و عکسم رو داده بودن به مامورا. یک شب لای درختای پارک می‌خوابیدم، یک شب خونه این رفیق، یک شب توی اون بن‌بست. پدرم فوت کرد، مادرم فوت کرد، برادرم از خونه بیرونم کرد، چند بار نزدیک بود بمیرم، به خاطر مصرف، اعتدال روانیم‌ رو از دست داده بودم، می‌فهمیدم دارم دیوونه میشم. دیوونگی خودم رو کاملا می‌فهمیدم. هیچ کسی رو هم نداشتم و این بدترین خاطره دوران مصرفم بود. آدما جلوی مشکل من کم آورده بودن‌ اما نیازی نیست همه این اتفاقا برای همه آدما بیفته. کسی که مصرف‌کننده است اصلا متوجه نیست چه کار می‌کنه. خلائی درونش هست و می‌خواد با یک چیزی اون خلاء رو پر کنه. اعتیاد رو به چشم بیماری نگاه کن نه به چشم نقص اخلاقی. امروز، کار دارم، به آدما خدمت می‌کنم، توی جامعه آدم محترمی هستم، مردم به من اعتماد می‌کنن و ۱۱ ماه و ۹ روزه پاکم.»

مهدوی از غرور بیماران الکل می‌ترسد. بارها این اتفاق افتاده که بیمار الکل به مرکز آمده، داخل سالن پذیرش ایستاده، دور و بر را نگاه کرده، با نگاهی تحقیرآمیز از مرکز بیرون رفته. آنها که وارد مرکز می‌شوند و برای درمان می‌مانند، آخرخطی‌های الکل هستند. «آخر خط الکل» ربطی به سن و میزان تحصیلات و محل زندگی ندارد. آخرخط، برای هر کسی یک جور تعریف می‌شود: «غرور معتادای مخدر و محرک کمتره. وقتی براشون حرف می‌زنی، به حرفات گوش میدن و می‌فهمی که این بیمار می‌خواد تغییر کنه. اما بیمار الکلی چون معمولا از قشر متوسط به بالای جامعه است، غرور کاذبی داره و وقتی باهاش حرف می‌زنی، باید دائم یادت باشه و یادآوری کنی و غیرمستقیم بگی که می‌دونی که اون همه این اطلاعات رو داره و آگاهه تا مبادا جلوی ما موضع بگیره و به خاطر همین غرور از درمان خارج بشه. بیمار الکلی با ۲۰ سال، ۳۰ سال مصرف میاد و دچار عدم تعادل و اختلال حافظه کوتاه‌مدت شده و وقتی میگیم که ممکنه ناشی از مصرف الکل باشه، با تحکم میگه خودم می‌دونم. گاهی وقتا هم فقط به دلیل تجویز دارو ناراحت میشن و درمان رو رها می‌کنن چون میگن ما معتاد نیستیم که دکتر برامون داروی ترک نوشته، ما هر وقت بخواهیم می‌تونیم الکل رو کنار بذاریم. یک بار یک جراح اومد اینجا. من بهش گفتم شما خودت درمانگری و جسم بیمار زیر دستته و قراره یک انسان زیر دست شما سالم بشه، شما باید سالم باشی که بتونی به یک انسان دیگه کمک کنی. می‌دونی چی جواب داد؟ من همه اینا رو بلدم، شما می‌خوای به من یاد بدی؟»

پدر یک دختر ۳ ساله است. فارغ‌التحصیل مهندسی متالورژی از دانشگاه امیرکبیر. مدرکش را سال ۹۰ دادند؛ بعد از آنکه پذیرفتند اشتباه کرده و مهر اخراج را از پرونده‌اش درآوردند. محل تشکیل جلسات الکلی‌های گمنام چندان پرنور نیست اما پیرشدن زودهنگام این صورت ۳۰ ساله بعد از ۶ سال اعتیاد به الکل و مواد، با آن تراکم چروک‌های ریز دور چشم‌ها و ریزش عضله‌های صورت، حتی در روشنایی علیل مهتابی هم معلوم است؛ به وضوح همان اضطرابی که با ضرب نامنظم کفش‌هایش روی کفِ موزاییک سالن، راه گریز پیدا می‌کند: «۶ سال و ۷ ماه و ۱۰ روزه که پاکم.»

این کلمه «پاکم»، ساعت به ساعتِ پاک ماندن برای این آدم‌ها، مثل عمر دوباره قیمت دارد. آدم‌هایی که هنوز عاشق الکل و هرویین و تریاکند و تلاش می‌کنند، به سختی تلاش می‌کنند که هر ثانیه پاک‌ماندن و مصرف‌نکردن الکل و مواد را به آن خلسه تقلبی آدم‌سوز ترجیح بدهند. مثل تمام بازی‌های زندگی، بعضی‌شان برنده برمی‌گردند. بعضی‌شان هم، «باخت» را قاب می‌کنند و قاب بی‌زاویه قافیه باخته را تا آخر عمر همراه می‌برند: «هیچ کدوم ما اول انتخاب نکردیم مصرف‌کننده قهاری بشیم که زندگیمونو نابود کنه. وقتی توی توفان می‌افتی، کنترل کشتی از دست تو خارج میشه و هر جا خودش بخواد تو رو می‌بره. من از شهرستان اومدم تهران به امید اینکه مدرک خوبی بگیرم. دومین دانشگاه کشور قبول شده بودم. تا چشم خانواده رو دور دیدم، گفتم یه لیوان الکله دیگه. آخرین روز قبل از اینکه بیام نخستین جلسه الکلی‌های گمنام، روزی نیم‌گرم شیشه می‌زدم و هر روز متادون و ترامادول می‌خوردم با دو لیوان الکل در هفته. از دانشگاه هم اخراج شده بودم به خاطر مصرف مواد توی خوابگاه. با انبوهی خاطره از کارایی که برای پول مواد و الکل کردم که همون موقع هم، همون موقع که اون کار رو می‌کردم، از کثیفی و زشتیش گریه می‌کردم.»

دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، برای پول الکل و مواد، از جیب همخوابگاهی‌ها می‌دزدد و با فکر خودکشی زندگی می‌کند و کارتن‌خواب میدان راه‌آهن می‌شود. این، همان تار و پود درهم تنیده اعتیاد است. برای همه هم یکسان. از دور که نگاه کنی، مثل طیف رنگین کمان، رنگ به رنگ است اما ذره‌بین را که جلو ببری، پیرنگ، واحد است. هیچ کدام نمی‌خواستند به آخر خط برسند اما همه به آخر خط رسیدند.

«یک آقای ۷۳ ساله‌ای اومد مرکز. با خانمش اومده بود. وقتی اومد فکر کردم اشتباه اومده. مثل کارتن‌خوابا بود. با لباس و موهای ژولیده. حتی در راه رفتن تعادل نداشت. خانمش توضیح داد که این آقا یک فرد تحصیلکرده است که پست دولتی هم داشته و بازنشسته شده و از جوونی الکل می‌خورده. رفت برای درمان و بستری شد. یک هفته بعد یک آقایی اومد مرکز. کراوات زده و بسیار آراسته. سلام کرد، گفتم بفرمایید، امرتون چیه؟ گفت من فلانی هستم که اونروز با خانومم اومدم اینجا و رفتم و بستری شدم.»

* مرد اول در محوطه چمن‌کاری شده اطراف بیمارستان رو به دوربین نشسته: «تا خودت نخوای، از خدا که گنده‌تر نداریم، اگر خودت نخوای، هیچ خدا و هیچ اعتقادی نمی‌تونه کمکت کنه که الکل رو بذاری کنار. هیچ‌کس.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha