به گزارش ایسنا، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی با اشاره به ناآرامیهای کشمیر مینویسد: ممنوعیت آمد و شد و نیز قطع ارتباطات راهی برای توقف اعتراضات بود. این خشونتها جان ۴۸ غیر نظامی را گرفت؛ افرادی که در جریان تیراندازی نیروهای دولتی جان دادهاند. حدود ۲۰۰۰ غیرنظامی و ۱۵۰۰ سرباز و پلیس نیز در جریان درگیریهای مذکور زخمی شدند.
اما خشم کشمیریها از قوانین هند امری جدید نیست. این منطقه کوهستانی بینظیر به چیزی جز درگیری از سال ۱۹۴۷ شناخته شده نیست؛ زمانی که حکومت بریتانیا خشونت در این قاره را با اعلام تشکیل هند و پاکستان خاتمه بخشید.
تاریخچه
از پادشاهی هیمالیایی جامو و کشمیر خواسته شد تا به یکی از این کشورهای مستقل و تازه تاسیس بپیوندد اما هری سینگ که حاکم نامحبوب هندو برای این منطقه اکثریت مسلماننشین بود، همچنان میخواست که مستقل باقی بماند. حمله مردان قبیلهای در شمال غربی پاکستان سینگ را مجبور کرد تا از هند تقاضای کمک کند و آنها هم به شرط نزدیک شدن پادشاهی کشمیر به هند پیشنهاد کمک نظامی را ارائه کردند. حاکم کشمیر این پیشنهاد را پذیرفت اما همچنان تاکید داشت که کشمیر باید یک منطقه عمدتا خودمختار در اتحادیه هند باقی بماند. این اتحادیه میتوانست امور خارجی، دفاعی و ارتباطی آن را مدیریت کند.
ارتش هند اندکی پس از آن وارد کشمیر شد و حمله قبیلهای اولین جنگ دو ساله میان هند و پاکستان بر سر کشمیر را رقم زد. این جنگ سال ۱۹۴۸ به وساطت سازمان ملل متحد به پایان رسید. با این وجود، کشمیر به منطقهای تقسیمشده میان دو کشور جوان تبدیل شد و "خط کنترل" شدیدا نظامیشده ترسیم شد. همچنین وعده داده شد که رفراندومی با حمایت سازمان ملل متحد در آینده برگزار میشود.
در کشمیر تحت کنترل هند، بسیاری این روند انتقال را انتقال صرف قدرت از یک پادشاه هندو به اکثریت هندو در هند میدانند. نارضاینی کشمیریها علیه هند با روی کار آمدن دولتهای پیاپی در هند و نقض فاحش معاهده خودمختاری کشمیر اندک اندک ریشه گرفت. دولتهای محلی یکی پس از دیگری سرنگون میشدند و جنبشهای عمدتا مسالمتآمیز علیه کنترل هند به شدت محدود میشد.
پاکستان مساله کشمیر را در انجمنهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد مطرح کرد. هند هم این منطقه را بخشی جداییناپذیر از خاک هند توصیف کرده و میگفت که قانونگذاران کشمیر الحاق به دهلینو را تصویب کردهاند. همزمان با ادامه بنبست، هند و پاکستان مجددا در سال ۱۹۶۵ وارد جنگ شدند و این بار تغییر چندانی در عرصه میدانی حاصل نشد. چندین دور مذاکرات هم بینتیجه پایان یافت و این بنبست ادامه پیدا کرد.
در اواسط دهه ۸۰ میلادی، گروههای سیاسی مخالفان در کشمیر هند متحد شدند و در انتخابات مجلس ایالتی شرکت کردند. "جبهه متحد مسلمان" (MUF) سریعا به عنوان یک نیروی توانمند علیه سیاستمداران هندگرای کشمیر ظهور کرد. با این حال، این جناج در انتخابات ۱۹۸۷ عرصه را واگذار کرد. انتخاباتی که گمان میرود تقلبهای گستردهای در آن به وقوع پیوسته بود.
این تحولات با واکنشهای مردمی شدیدی همراه شد. برخی از فعالان جوان جبهه متحد مسلمان وارد کشمیر تحت کنترل پاکستان شدند و در آنجا هم ارتش پاکستان تسلیح و آموزش ملیگرایان کشمیری را آغاز کرد. تا سال ۱۹۸۹، کشمیر در تلاطم یک شورش تمام عیار بود.
هند هم نیروهای بیشتری را به منطقه مذکور گسیل داشت. هزاران تن از ساکنان کشمیر در واکنش به آن از کشمیر تحت کنترل پاکستان با سلاح و مهمات بازگشتند. بیش از ۶۸ هزار تن از آن زمان کشته شدهاند. گرچه نظامیگری رو به افول بوده است اما احساسات مردمی برای "آزادی" در روح و روان کشمیریها ریشه دوانده است. این منطقه در دهه گذشته شاهد گذار از یک شورش مسلحانه به سمت قیام غیر مسلحانه بوده و دهها هزار تن از غیرنظامیان غالبا به خیابانهای تحت حاکمیت هند میریزند که اغلب به درگیری میان ساکنان سنگپران و نیروهای هندی ختم میشود. این اعتراضات به صورت مرگباری سرکوب میشود.
تحولات اخیر
در سال ۲۰۰۸ یک تصمیم دولت هند که بعدا ملغی شد، سراسر تابستان را صحنه اعتراضات تبدیل کرد. براساس آن باید زمینی برای ساخت یک معبد هندوها در کشمیر اختصاص داده میشد. یک سال پس از آن، تجاوز جنسی و قتل دو زن جوان به دست نیروهای دولتی خشونتهای جدیدی را به راه انداخت. سال ۲۰۱۰ محرک اعتراضات تحقیقات پلیس درباره اتهاماتی بود که گفته میشد سربازان هندی سه غیرنظامی را به ضرب گلوله کشتند و یک صحنه تیراندازی تقلبی ایجاد کردند تا نشان دهند که این شبهنظامیان در جریان درگیری کشته شدند و میخواستند تا پاداش بگیرند.
در طول این سه سال، صدها هزار مرد و زن جوان به خیابانها آمدند و با پرتاب سنگ به مقابله با نیروهای هند پرداختند. دستکم ۲۰۰ تن در جریان تیراندازی نیروهای هندی به سمت جمعیت معترض در کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند و اعتراضات بیشتری به راه افتاد.
به نظر میرسد که این سرکوبها بیشتر جوانان تحصیلکرده کشمیری را که در دههها درگیری وحشیانه رشد کرده و به لحاظ سیاسی افراطی هستند، به سمت گروههای شورشی مسلح سوق داده است. پسران جوان کشمیری، سلاحهای نیروهای هندی را میربایند و در اعماق جنگلهای کشمیر خودشان را آموزش میدهند. با این حال شمار این شبهنظامیان اندک است و در چندین سال گذشته از ۲۰۰ تن فراتر نرفته است.
گروههای ضد هندی
"کنفرانس حریت تمام احزاب" همجوشی گروههای سیاسی، مذهبی و سیاسی است که در سال ۱۹۹۳ شکل گرفت. این چتر سیاسی از حق تعیین سرنوشت مورد حمایت سازمان ملل برای کشمیر و یا مذاکرات سه جانبه بین هند پاکستان و رهبری کشمیر برای حل مناقشه پشتیبانی میکند.
"جبهه آزادیبخش جامو و کشمیر" (JKLF) جزو یکی از اولین گروههای شورشی مسلح است. این جبهه حامی استقلال و اتحاد کشمیر است و اکنون رهبری آن در دست یاسین مالک قرار دارد و در سال ۱۹۹۴ از شورش مسلحانه دست برداشت. این اتفاق اندکی پس از آزادی مالک از زندان پس از گذراندن چهار سال حبس رخ داد.
"حزب المجاهدین" بزرگترین و تنها گروه شورشی مسلح بومی کشمیر است که سال ۱۹۹۰ شکل گرفت. این گروه خواستار الحاق کشمیر با پاکستان است. سید صلاحالدین، فرمانده ارشد آن است که در مظفرآباد، مرکز کشمیر تحت کنترل کشمیر مستقر است. رهبر این گروه در کشمیر هند برهان وانی است که هشتم ژوئیه کشته شد.
"لشکر طیبه" یک گروه مستقر در پاکستان است که آن هم خواستار الحاق کشمیر با پاکستان است. ایالات متحده آمریکا آن را یک گروه تروریستی میداند. حافظ سعید، رهبر آن در لیست تروریستی آمریکاست و ۱۰ میلیون دلار برای سرش جایزه تعیین شده است. او همچنین یکی از افراد تحت تعقیب در هند است. دهلینو این گروه را مسوول چندین مورد حملات مرگبار در شهرهای هند از جمله حمله سال ۲۰۰۸ بمبئی میداند که ۱۶۶ تن را به کام مرگ کشاند.
گروههای هندگرا
"کنفرانس ملی جامو کشمیر" یک گروه سیاسی حامی هند است که از سال ۱۹۴۷ در اکثر اوقات قدرت را در دست داشته است. رهبر اخیر آن فاروق عبدالله و پسرش عمر عبدالله، رهبر اپوزیسیون کنونی در مجمع ایالتی است و قویترین مخالف هند در کشمیر محسوب میشود.
"حزب دموکراتیک مردم جامو کشمیر" هم در اوایل سال ۲۰۰۰ تشکیل شد و قویترین مخالف برای کنفرانس ملی جامو کشمیر به حساب میآید. این حزب سال ۲۰۰۲ روی کار آمد و اکنون کشمیر هند را در ائتلاف با حزب حاکم ملگرای بهاراتیا جاناتا رهبری میکند.
انتهای پیام
نظرات