"اکنون پس از گذشت چهار سال از آغاز آن، جنگ داخلی تمام و کمال سوریه بیش از 250 هزار تن کشته برجای گذاشته است که نیمی از آنها غیر نظامی هستند. علاوه بر این آمارهای سازمان ملل میگویند حدود 8 میلیون سوری طی این جنگ از خانههای خود رانده شدهاند."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه آسیا تایمز در گزارشی به بررسی شرایط سوریه به عنوان یک "کشور" پرداخته و تاکید میکند که با گذشت چهار سال از جنگ عملا دیگر کشوری به نام سوریه وجود ندارد و این نام تنها متعلق به زمینی است که جنگ در آن ادامه دارد:
«اگر در محاسبات 4 میلیون سوری دیگر را که به کشورهای همسایه گریختهاند، در نظر بگیریم میتوان گفت فاجعه انسانی بیش از نیمی از جمعیت سوریه را که تا پیش از جنگ 23 میلیون بود در بر گرفته است. جدای از اینکه جنگ سوریه قربانیان انسانی بسیار گستردهای در پی داشته است این درگیری هر آنچه را که یک کشور بر آنها افراشته میشود نابود کرده است: جمعیت، جامعه مدنی، زیرساختها، میراث فرهنگی و اقتصاد. پیش از آغاز این درگیریها سوریه کشوری با درآمد متوسط بود که درآمدش به کشاورزی، صنعت، نفت، مبادله و توریسم وابستگی داشت و از نظر آموزش و بهداشت در وضعیت مناسبی به سر میبرد. اما اکنون پس از چهار سال جنگ داخلی همه چیز تغییر کرده و اینها تقریبا نابود شدهاند. این جنگ مصیب بار تمامی جنبههای بهزیستی مردم را تحت تاثیر قرار داده و آنها را به جایی رسانده است که اکنون با از دست دادن درآمد و شرایط زندگی خود، برای تامین نیازهای اولیه با هزاران مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
حالا وقت مناسبی است تا به تاثیراتی که این جنگ بر بخشهای مختلف کشور داشته است نگاهی بیاندازیم:
اقتصاد: ساختار اقتصادی سوریه تقریبا 80 درصد ظرفیت تولید خود را از زمان آغاز جنگ از دست داده است. حتی اگر همین حالا جنگ متوقف شود و تولید ناخالص داخلی سالانه 5 درصد رشد یابد، میتوان تخمین زد که 30 سال طول خواهد کشید تا سوریه به اقتصاد خود در سال 2010 باز گردد. اقتصاد سوریه در نتیجه تعطیلی و ورشکستگی دفاتر تجاری، غارتها و تخریبها، ویرانی و فرسایش شدیدی را تجربه کرده است. سوریه دیگر توانایی صادرات نفت را ندارد و در نتیجه درآمدهای دولت از بخش انرژی به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده است. فعالان کشاورزی با کاهش توانایی در فعالیتهای خود موجب افزایش نیاز به واردات مواد غذایی به ویژه گندم شدهاند. بسیاری از تجارتها اکنون شدیدا وابسته به واردات خارجی پرهزینه هستند. کاهش ارزش پول سوریه در مقابل دلار آمریکا با شدت ادامه دارد آن هم در حالی که بسیاری از تاجران و مبادله کنندگان از پذیرش واحد پولی دمشق سرباز میزنند. در نتیجه تمامی این مسائل، نرخ بیکاری به 8 .48 درصد رسیده است. همچنین بیش از نیمی از جمعیت سوریه در فقر به سر میبرند در حالی که حدود 4 . 4 میلیون تن دیگر زیر خط فقر روزگار میگذرانند.
زیرساختها: زیرساختهای سوریه در نتیجه هدف قرار گرفتن و حملات مستقیم گروههای مسلح ویران شده و آسیبهای گستردهای به زیرساختهای آب و برق، پالایشگاههای نفت، امکانات آموزشی و زیرساختهای کشاورزی وارد شده است. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که 37 درصد بیمارستانهای سوریه طی این چهار سال نابود شدهاند و 20 درصد دیگر آنها نیز به شدت آسیب دیدهاند. غیرنظامیان مجبورند به بیمارستانهایی مراجعه کنند که اکثرا در منازل و از سوی داوطلبان محلی ایجاد و اداره میشوند. خدمات آب و برق رسانی در اکثر نقاط کشور در اثر درگیری نیروهای دولتی، نیروهای مخالف و داعش معمولا قطع هستند. علاوه بر این اکتشاف و استخراج نفت و گاز طبیعی این کشور به شدت با تاخیر مواجه است. با این حال حتی اگر درگیریها فروکش کند سالها طول میکشد تا سیستم انرژی داخلی سوریه به شرایط پیش از جنگ بازگردد. شبکه لوله کشی داخلی سوریه پیشتر بسیار پیشرفته بود، اکنون اما به شدت آسیب دیده است.
ساختار اجتماعی و فرهنگی: مناطق باستانی مهم متعددی در سوریه به صورت سیستماتیک مورد هدف حملات داعش قرار گرفته و میگیرد. حتی موزهها در سوریه امن نیستند و تاکنون بسیاری از این موزهها هدف غارت و چپاول قرار گرفتهاند. تعداد زیادی از موزههای سوریه در میان این درگیریها اگر غارت نشده باشند خسارتهای شدیدی دیدهاند. میراث فرهنگی سوریه از این کشور غیب شده و سر از بازارهای سیاه یا کلکسیونهای شخصی در آوردهاند.
خشونتهای غیرقابل کنترل جاری موجب تجزیه گسترده جامعه سوریه و ایجاد جهانهای متفاوتی در یک کشور شده است. همه چیز تغییر کرده و تغییرات کیفی متعدد، خراشها عمیقی بر احساسات و افکار مردم بر جای گذاشته است. جامعهای که روزی از حامیان صلح محسوب میشد اکنون سرشار از نفرت و بیاعتمادی است. نژادهای مختلف و گروههای متعددی قومی اکنون گمان نمیرود که بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند.
اینها همه شواهدی بر این مدعاست که سوریه دستاورد دههها تلاش و رشد خود را از دست داده است و تمامی آن پیشرفتها به قهقرا رفتهاند. هیچ واقعگرایی نمیتواند تصور کند که این مسیر دچار تغییری خواهد شد حتی در صورت وقوع یک معجزه سیاسی و توسعهای حداکثر چیزی که سوریه میتواند به آن دست یابد بازگشت به دو دهه پیش از نمود شاخصهای توسعه در آن است. اما روح پیشین سوریه هرگز به آن باز نخواهد گشت.
تنها زمان به شما خواهد گفت چه کسی پیروز یا بازنده این جنگ است با این حال یک چیز روشن و نمایان است: سوریه کشوری است که در مبارزه برای حیاتش باخته است. شاید در آینده نسلهای آتی تنها از طریق داستانها بفهمد که زمانی کشوری به نام سوریه در کره زمین حیات داشت و زندگی میکرد.»
انتهای پیام
نظرات