• چهارشنبه / ۱۹ آذر ۱۳۹۳ / ۱۳:۱۶
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 93091911961
  • منبع : فضای مجازی

چرا دانش‌آموزان «عربی» را دوست ندارند؟

چرا دانش‌آموزان «عربی» را دوست ندارند؟

زبان فارسی در مدارس زیاد طرفدار ندارد، زبان انگلیسی هم همین‌طور ولی با این حال طرفداران زبان عربی در مدارس از این دو نیز کمتر است تا آنجا که بی‌میلی به این درس را می‌شود از عضلات منقبض صورت دانش‌آموزان وقتی نام درس عربی می‌آید، فهمید.

زبان فارسی در مدارس زیاد طرفدار ندارد، زبان انگلیسی هم همین‌طور ولی با این حال طرفداران زبان عربی در مدارس از این دو نیز کمتر است تا آنجا که بی‌میلی به این درس را می‌شود از عضلات منقبض صورت دانش‌آموزان وقتی نام درس عربی می‌آید، فهمید.

به گزارش ایسنا، «جام‌جم» با این مقدمه نوشت: عربی زبان آسانی نیست، یعنی از زبان فارسی پیچیده‌تر است و قواعدی گیج‌کننده دارد. این ذات این زبان است اما سال‌هاست کتاب‌های درسی نیز مزید بر علت شده و این پیچیدگی ذاتی را پیچیده‌تر کرده است.

دانش‌آموزانی که هنوز در سیستم قدیم آموزشی درس می‌خوانند یعنی هنوز دانش‌آموز دبیرستان محسوب می‌شوند، نه دانش‌آموز دوره متوسطه دوم، همچنان با کتاب‌های خشک و بی‌انعطاف عربی کلنجار می‌روند اما دانش‌آموزان پایه‌های هفتم و هشتم یعنی اول و دوم راهنمایی قدیم، دو سال است دو کتاب تازه‌تالیف می‌خوانند که یک سر و گردن از کتاب‌های قدیم بالاتر است.

از جلد کتاب که شروع کنیم، کتاب عربی پایه هفتم، نام چهار فصل سال را به عربی یاد می‌دهد و کتاب هشتم ترجمه‌شده این شعر حافظ را: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه / دارم من از فراقش در دیده صد علامت

تاکید اصلی درس‌های این دو کتاب نیز بر آموزش لغات است. به طوری که مولفان کتاب هشتم در مقدمه توضیح داده‌اند، دانش‌آموزان تا پایان سال 200 واژه پرکاربرد عربی را خواهند آموخت و اگر این لغات را با 400 واژه آموخته‌شده در سال هفتم جمع کنند، در مجموع 600 لغت عربی را در حافظه دارند که برای خواندن و فهم قرآن، احادیث، روایات و حتی متون فارسی به کارشان می‌آید.

آنچه به‌وضوح مشهود است، حضور کمرنگ قواعد در کتاب‌های جدید است؛ به طوری که حالا دانش آموزان پایه هفتم و هشتم مثل دانش‌آموزان پیش از خود مجبور نیستند دغدغه ذهب، ذهبا، ذهبوا را داشته باشند و به‌سختی صیغه‌های فعل را صرف کنند.

اباذر عباچی مولف کتاب‌های عربی پایه‌های هفتم و هشتم تاکید می‌کند که آزاد کردن دانش‌آموزان از قید قواعد، تعمدی بوده تا آنها با لذت بیشتری عربی را بخوانند. او می‌گوید که کتاب‌های تازه‌تالیف، نوشته شده تا به دانش‌آموزان لغت آموزش دهد و بی آنکه از آنها بخواهد مدام فعل ذهب را صرف کنند، به آنان بیاموزد ذهب در هر 14 صیغه‌اش، معنی رفتن می‌دهد که این یعنی تاکید بر ترجمه.

او معتقد است که وقتی دانش‌آموزان واژه‌ها را بشناسند و معنی آنها را درک کنند، کم‌کم زبانشان نیز برای حرف زدن باز می‌شود و به آموختن عربی علاقه پیدا می‌کنند که فرشته عالیخانی، معلم عربی اول متوسطه می‌گوید تا حدی اینچنین شده است.

او توضیح می‌دهد که کمرنگ‌شدن قواعد در کتاب‌های درسی و تاکیدش بر آموزش لغات و تمرین مکالمه، کلاس‌ها را از خشکی و کسالت قدیم درآورده و اگر معلم ابتکار داشته باشد و از روش‌های تدریس گروهی استفاده کند، آموزش عربی بر مبنای کتاب‌های جدید، جذاب‌تر می‌شود.

با این حال، مجید زهرایی معلم عربی دوره متوسطه به ما توضیح می‌دهد که این تاکید زیاد بر لغات، آموختن را برای دانش‌آموزان سخت کرده چون اصل را بر محفوظات گذاشته که خوشایند بیشتر دانش‌آموزان نیست.

او در واقع اغلب دانش‌آموزان را هنوز دلزده از عربی و بی‌رغبت به یادگیری می‌بیند و می‌گوید که اگر در کتاب‌ها درس‌هایی گنجانده می شد که مبنایش روش مباحثه بود و دانش‌آموزان را به مشارکت وا می‌داشت یا مثلا در درس‌ها مسابقه‌هایی را طراحی می‌کرد که بچه‌ها را هیجان‌زده می‌کرد و بر سر شوق می‌آورد، یادگیری، دلچسب‌تر و آسان‌تر می‌شد.

با این حال عباچی معتقد است که جداول کلمات متقاطعی که در کتاب هشتم گنجانده شده، هدفش آموزش لغات همراه با سرگرمی است که به این نیاز پاسخ می‌دهد؛ جداولی که به گفته او قرار است در کتاب عربی کلاس نهم نیز به صورت یک درس در میان طراحی شود و آموزش و سرگرمی را توامان دنبال کند.

حجم زیاد کتاب و سرنوشت مدارس دولتی

اما چالش درس عربی در ایران فقط به جذاب نبودن کتاب مربوط نیست، هرچند شمشاد کاظمی مدرس ضمن خدمت درس عربی، به جذابیت کتاب‌های تازه‌تالیف خدشه وارد می‌کند و می‌گوید: عیب این کتاب‌ها این است که به زبان بچه‌گانه نوشته نشده و جذابیتش به همین دلیل مخدوش است.

با این حال حتی کاظمی نیز این عامل را دلیل اصلی اکراه دانش‌آموزان نسبت به درس عربی نمی‌داند و تاکید می‌کند که یکی از دافعه‌های این کتاب‌ها حجم زیاد آنهاست که هم معلمان و هم دانش‌آموزان را به گلایه‌مندی کشانده است.

کاظمی می‌گوید که درس‌های کتاب (به‌خصوص کتاب هشتم) طولانی است و برخی از مباحث آن زیاد تکرار می‌شود که این تکرار موجب دلزدگی می‌شود و این دلزدگی اعتماد به نفس دانش‌آموزان (به‌خصوص در مدارس دولتی) را برای یادگیری عربی پایین می‌آورد.

زهرایی نیز همین نظر را دارد و می‌گوید که در نظرسنجی از دانش‌آموزانش دریافته سه‌چهارم آنها کتاب تازه‌تالیف را سخت می‌دانند.

او البته به حجم زیاد کتاب‌ها هم انتقاد دارد و‌ می‌گوید که تدریس تقریبا 20 صفحه از کتاب در هر ماه کار سنگینی است؛ به‌ویژه در مدارس دولتی که کلاس‌ها شلوغ است و تمرکز و فرصت تکرار در آنها اندک.

فرشته عالیخانی، دیگر معلم عربی نیز به حجم زیاد کتاب‌ها انتقاد دارد و می‌گوید که 120 صفحه کتاب برای پایه هشتم و صد صفحه کتاب برای پایه هفتم که مملو از لغات است، فرصت تمرین و تکرار را کاهش می‌دهد؛ به‌ویژه در مدارس دولتی که تراکم دانش‌آموز بالاست.

اما تقریبا هیچ کدام از این انتقادات مورد پذیرش عباچی، مولف کتاب، نیست. او می‌گوید که انتقاد از حجم کتاب‌ها به این علت است که هنوز برخی از معلمان نمی‌خواهند دست از تدریس قواعد بردارند و بیشتر وقت کلاس را صرف این کار می‌کنند، در حالی که رویکرد آموزش و پرورش، ایجاد توانایی خواندن و ترجمه کردن متون عربی است.

عباچی البته می‌گوید که اگر به این نتیجه برسند که حجم کتاب زیاد است، آن را کم خواهند کرد ولی مشکل نه در حجم کتاب که در روش تدریس معلمان است.

این گفته او را عالیخانی نیز تایید می‌کند و می‌گوید که موفقیت در درس عربی به‌شدت به روش تدریس معلمان وابسته است؛ به طوری که مثلا اگر معلم از روش تدریس گروهی استفاده کند و آموزش عربی در کلاس را به مسابقه تبدیل کند، شیرینی پیروزی و نمره مثبت گرفتن، موجب یادگیری در آنها می‌شود.

پس دوباره می‌رسیم به همان مشکل قدیمی که سنتی بودن خیل عظیمی از معلمان درس عربی است؛ معلمانی که در بین آنها افراد غیرمتخصص نیز یافت می‌شود و اغلب نیز قادر به مکالمه به زبان عربی نیستند. معلمی که بتواند به زبانی که تدریس می‌کند، حرف بزند بی‌شک جذابیت زیادی برای دانش‌آموزان دارد اما چون چنین نیروهایی کمتر در دسترسند و تعداد کسانی که روش‌های خلاقانه تدریس را به کار می‌گیرند، کمتر از این است، عربی هنوز درسی دوست‌نداشتنی در مدارس است.

اصل 16 قانون اساسی معطل مانده

این باور که خواندن درس عربی در زندگی بی‌فایده است، در نسل ما و قبل از ما و بعد از ما یک باور مسری بوده و هست و با چند کتاب تازه‌تالیف هم این باور اصلاح نمی‌شود چون باید مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم بدهند تا دانش‌آموزان به این نتیجه برسند که عربی، شیرین و مفید است.

زمانی که قانون اساسی ایران نوشته می‌شد، در اصل شانزدهم آن همین موضوع پیش‌بینی شده بود که نوشته شد: از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی، عربی است و ادبیات فارسی کاملا با آن آمیخته است، این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاس‌ها و در همه رشته‌ها تدریس شود.

پس اگر مبنا قانون اساسی کشورمان هم باشد، درس عربی در مدارس باید از بی‌حالی کنونی خارج شود و به عنوان یک نیاز به آن نگاه شود؛ به‌خصوص برای بهتر درک کردن متون فارسی کهن که در عهد رونق زبان عربی در ایران نوشته شده است.

این موضوع باید برای دانش‌آموزان تشریح شود تا بدانند که حداقل فایده‌ای که از آموختن زبان عربی می‌برند این است که به فهم ادبیات فارسی، این زبان مادری دوست‌داشتنی، کمک می‌کند تا آنجا که اگر عربی بدانند، خواهند فهمید که حافظ در نخستین مصراع از دیوان اشعارش خطاب به ساقی گفته که جام را به سمت من بگردان و از آن به من بنوشان (الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها).

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۴:۰۱

بيچاره دانش اموزان که هميشه در حال ازمايش و خطاي بزرگترا هستن

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۶:۴۵

خدا پدر و مادرشون رو بيامرزد که دست از سر قواعد برداشتند . والا سخته

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۷:۳۵

درست است که قواعد عربي سخت است اما بچه ها از عربي بيشتر از زبان و ادبيات خوششان مي آيد.

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۲۲:۰۳

غالب دانش آموزان هنوز نمي دانند که چرا عربي ميخوانند ايجاد "شناخت وآگاهي" به دانش آموزان موچب "ذوق وگرايش" به درس عربي شده وسپس اين گرايش به "مهارت" مي انجامد درثاني براي تعليم اين درس در مرحله سوم( مهارت) مولفه آموزش وتدريس که هدفمند وازپيش تعيين شده است شرط کافي نيست بلکه مولفه يادگيري که بتدريج وبا تجربيات زندگي( خواندن وشنيدن وديدن نماز-تلاوت قرآن- دعاونيايش و...) کسب ميکند شايان اهميت است

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۲۰ ۱۳:۲۵

بنده در سيستم نظام قديم درس خواندم كه كتاب ها در مقايسه با امروز بسيار سخت تر بود. اتفاقا با اينكه هيچ علاقه اي به اين زبان نداشتم و ندارم ولي درس اساني بود

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۲۱ ۱۳:۲۳

حداقل 16 کشور در اطراف ايران عربي صحبت نموده و مسلمان هستند ليکن دريغ از آموزش الگوهاي صحبت کردن عربي در فرهنگ ما. بيشتر لغت ها و الگوهاي غير کاربردي و غير ملموس آموزش داده مي شوند نتيجه اش هم همين مي شود که معلوم است از اول آخر کار. تهيه فيلم و سريال به زبان عربي و مستند هاي مربوطه مي تواند برداشت ها را اصلاح نمايد. ارتباط هاي اسلامي، توريست درماني، فرصت هاي شغلي و ... همگي ما را به اين طرف سوق خواهد داد

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۲۱ ۱۳:۵۶

مهمترين علت عدم تسلط معلمين اين درس مي باشد.

avatar
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۱۱:۵۸

علت بي علاقگي به دروس از طرف دانش آموزان اينست كه معلمان بايد ايجاد انگيزه كنندوهنر معلمي هم به اين هنر است.پس اول در معلمان ايجاد انگيزه كنيد.ومشكل را به گردن زبان عربي نندازيد.

avatar
۱۴۰۲-۰۷-۱۸ ۱۶:۲۵

آخه جالبه چرا اکثر معلم های عربی پیر هستن؟