صبح امروز، دولت با صدور بیانیهای در کشور «وضعیت اضطراری» اعلام کرد. با تشدید «بحران کمآبی» و بروز گسترده عوارض ناشی از آن، دولت در بیانیهای با اعلام وضعیت اضطراری به دلیل پایان یافتن ذخایر آبی کشور، از شهروندان خواست ضمن حفظ خویشتنداری، برای حل این بحران با دولت همکاری کنند. بر اساس آخرین گزارشها، در اثر خشکسالی شدید و تخریب زمینها و محصولات زراعی کشور، انواع غله بسیار کمیاب است؛ کمیابی کالا و افزایش قیمتها، مسئولان را واداشته تا حجم و سرعت واردات مواد غذایی را افزایش دهند. با وجود خشکی کامل رودخانههای حاشیه پایتخت، بخش بزرگی از جمعیت این کلانشهر به امید بدست آوردن حداقلی از آب به نواحی خارجی شهر هجوم بردهاند. همچنین در پی شیوع بیماریهای انسانی و دامی ناشی از مصرف آب آلوده، دولت تلاش میکند دامنه اقدامات امدادی خود را در این زمینه افزایش دهد.
تعجب کردید؟! نگران شدید؟! تعجب نکنید، اما نگران باشید؛ هنوز این اتفاقات محقق نشده، اما خشکسالی بزرگترین بحران جاری ایران است.
به حداقل رسیدن و یا پایان یافتن ذخیره آبی سدها، خشک شدن و سوختن محصولات باغی و زراعی، پایین رفتن سطح آب چاهها، فرونشست خاک در دشتها به دلیل اتمام آبهای زیرزمینی، مهاجرت بخشی از سکنه روستاها به شهرها و روستاهای اطراف برای یافتن آب و ... خبرهایی است که همه ما در این سالهای خشکسالی و بویژه روزهای اخیر در کشور شنیدهایم.
خشکسالی در منطقه و کشور ما یک واقعیت است؛ باید آن را باور کنیم.
همین هفته پیش بود که هشدار دادن و اعلام خطر کردن، به سطح مقامات عالی کشور هم کشید، آن هم با ادبیاتی کاملاً هشدارآمیز که میشد نگرانی را از آن احساس کرد.
بحران کمآبی، معاون اول رئیسجمهور را به بازدید از چند سد در اطراف تهران کشاند. او در جریان این بازدید گفت: "آب سدهای لتیان و لار چند روز دیگر تمام میشود؛ مردم باور کنند که مشکل داریم. میزان صرفهجویی آب در حدی نیست که بتوانیم پاییز را به خوبی سپری کنیم."
با اینکه صحبت از خشکسالی و کمآبی برای ما ایرانیها موضوع جدیدی نیست اما خشکسالی شدید امسال وضعیتی غیرمتعارف و بحرانی ایجاد کرده است.
حتماً شما هم شنیدهاید که در پی بالا رفتن دمای کره زمین و برخی تغییرات آب و هوایی، تعدادی از سازمانهای بزرگ دنیا پیشبینیهایی ارائه کردهاند. مثلاً ناسا از خشکسالی 30 ساله در خاورمیانه و ایران سخن گفته، که اگر به خوبی مدیریت نشود به تغییر اقلیم ایران میانجامد؛ یعنی ایران میشود کشوری بیابانی مانند عربستان یا اتیوپی.
فکرش را بکنید!! هولناک و باور نکردنی است!
بیش از نیمی از خاک ایران اراضی غیرقابل عمران است و حالا گفته میشود با تغییرات آب و هوایی کره زمین، ایران خشکتر خواهد شد.
دکتر منصور جعفر بیگلو - مدیر گروه جغرافیای طبیعی دانشگاه تهران - در این باره میگوید: «محققان و مراکز تحقیقاتی داخلی در ایران، پیش از این بارها گفتهاند که بیابانزایی کشورمان را تهدید میکند و در این زمینه با استفاده از دادههای روزانه هواشناسی، مدلسازیهایی از تغییرات اقلیمی و جغرافیایی ارائه کردهاند. ناسا نیز بر اساس دادههایی که وجود دارد اعلام کرده که بر اساس آن، مناطقی که بارندگی کمتری دارند بارندگیشان کمتر خواهد شد و مناطقی که بارش بیشتری داشتهاند، پربارشتر خواهند شد. مناطق خشک به بیابان تبدیل میشود و احتمال تبدیل شدن مناطق نیمهخشک به بیابان وجود دارد.»
این استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: «مدل ناسا از آن جهت اعتبار دارد که در آن علاوه بر دادههای اقلیمی، دادههای سیارهای، دادههای مربوط به تغییر محور زمین و فعالیت خورشیدی را نیز دخالت دادهاند و از این نظر این پیشبینی اهمیت پیدا میکند. از سویی در مناطقی مانند ایران چند میلیمتر کاهش بارندگی به شدت تأثیرگذار است. ممکن است با اندکی کاهش بارندگی، یک منطقه نیمهخشک تبدیل به منطقه خشک شود.»
جعفربیگلو درباره موضوع تغییر اقلیم در ایران گفت: «تغییرات اندکی در وضعیت اقلیمی ایران بوجود میآید، اما نمیتوان آن را تغییر اقلیم دانست. نمیتوان گفت که اقلیم ایران کاملاً از حالت مدیترانهای خارج میشود؛ گرچه در مناطقی مانند ایران اندکی کاهش بارش باعث تغییرات محسوس و قابل توجهی میشود.»
با اینکه در این سرزمین، کمآبی و خشکسالی قصه پرغصه دیرینهای است، اما این بحران این روزها روی خشنتری را از خود نشان داده است.
معاون اول رئیسجمهور در جریان بازدید از چند سد اطراف تهران با اشاره به این موضوع گفته بود: «بیآبی کشور تقصیر وزارت جهاد کشاورزی است؛ زیرا 90 درصد آب در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد.»
الگوهای مصرف در بخش کشاورزی انتقادهای زیادی را برانگیخته است؛ چراکه امروزه با پیشرفت تکنولوژی، هر فردی در کشور اراده کند میتواند از زیر زمین آب مکش کند و در سطح زمین از آن استفاده کند.
مدیر گروه جغرافیای طبیعی دانشگاه تهران میگوید: «در کشور ما به آمایش سرزمینی بها داده نشده و برنامهریزی نمیشود. ما باید تناسب اراضی را برای استفاده از آنها در نظر بگیریم. مثلاً در اطراف دریاچه ارومیه بدون هیچ برنامهریزی و بصورت افسارگسیخته، فعالیتهای بهرهبرداری از آب تشدید شد. برداشتهای خودسرانه مشکل عظیمی بوجود آورده که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، دریاچه ارومیه به حالت کویری تبدیل میشود.»
وی تاکید میکند که «این موضوع در 30 یا 40 سال گذشته همهگیر نبود، اما در حال حاضر به علت پیشرفتهای تکنولوژیک و بالا رفتن درآمد اقتصادی، کشاورزان میتوانند اینگونه فعالیتها را انجام دهند. در حالی که ذخایر آبهای زیرزمینی یکی از ارزشمندترین ذخایر این کشور است که طی میلیونها سال در زیر زمین ذخیره شده و هدر دادن آن از هدر دادن هر سرمایهای خسارتبارتر است. به دلیل محدودیت در نزولات جوی مجبوریم از آبهای زیرزمینی استفاده کنیم. اما به دلیل بهرهوری پایین از این آبها، حدود 65 درصد آب پمپاژ شده به سطح تبخیر میشود و تنها حدود 40 درصد آن استفاده میشود.»
استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی در ایران در سالهای اخیر آثار مخرب خود را بطور گسترده نشان میدهد. در کرمان برداشت آب لایههای زمین باعث شده دشتها سالانه 30 سانتیمتر فروکش داشته باشند. همانطور که مردم دشت اختیارآباد وقتی در خواب بودند فروچاله ریزشی بزرگی در منطقهای نزدیک به خانههای مسکونی ایجاد شد.
کشاورزان ایرانی همواره چارهای جز این نداشتهاند که با مشکل کمآبی دست و پنجه نرم کنند و برای بقا و توسعه جوامع خود به تلاشی عظیم دست بزنند، ابراز و لوازم برای انتقال آب اختراع کنند، کانال بکشند، قنات حفر کنند و... تا بتوانند بخشی از نیازهای خود را به آب تأمین سازند. گفته میشود ایرانیها نخستین کسانی بودند که به کمک اختراع ابزار و دستگاههای مکانیکی موفق شدند آب را از بستر رودخانه و سطوح پایینتر به مناطق بالاتر منتقل کنند.
این تلاش تاریخی با افزایش جمعیت و رشد تکنولوژی، مضاعف شد و امروز کار را به آنجا کشاند که خاک در بسیاری از مناطق آنچنان "فقیر" شده است که به یکباره فرو میریزد و نشست میکند. فقر خاک در اراضی کشاورزی برخی استانها، باعث شده کیفیت آب به گونهای شود که امکان رویش برخی محصولات دیگر وجود نداشته باشد.
به دلیل کمیِ بارشها، کشاورزان مجبورند برای رسیدن به آب قنات، هر سال به عمق چاه اضافه کنند و خالی شدن آب بین دانههای خاک در اطراف چاهها نشست ایجاد کرده است.
جعفربیگلو میگوید: «در روستاهای ما فعالیتهایی صورت میگیرد که اثرات نامطلوب آن هزار برابر گذشته است. بارها دیدهام روستاییان در بالادست چشمههایی که آب شربشان را تأمین میکند ساختمانسازی کردهاند و چاههای فاضلاب ساختهاند. مخاطرهای جدی است که آب چشمه روستایی قابل خوردن نباشد و نیتراته شود. در روستا وقتی آب معدنی خرید و مصرف شود نشاندهنده یک مخاطره جدی است. امروز روستایی که مولد است خودش در حال مصرف آب معدنی است؛ در صورتی که میشد با مکانیابی درست، از بروز این خسارتها جلوگیری کرد.»
دکتر قاسم عزیزی - عضو هیأت علمی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران - نیز تاکید میکند: «ما به واقعیات محیطی، آب و هوایی و اقلیمی کشورمان هیچگاه به طور جدی نگاه نکردیم و نخواستیم قبول کنیم که ما این شرایط آب و هوایی را داریم. با گرم شدن هوا و افزایش جمعیت هم دو موضوع تأثیرگذار است.»
وی همچنین گفت: «اکثر مدلهای پیشبینی برای این منطقه نشان میدهند که ما در آینده دمای بالاتری خواهیم داشت. دمای کره زمین در حال افزایش است و ما هم مستثنی از آن نیستیم. بعضی از مدلها کاهش بارشی را برای برخی از مناطق جهان پیشبینی میکنند که بسیار نگرانکننده است. در سی سال آینده قطعاً ایران و همه کره زمین گرمتر خواهد بود و چون دما افزایش پیدا میکند، قطعاً شرایط خشکسالی خواهیم داشت. افزایش دما در محدوده چرخش هوا، در داخل جو و گردش عمومی جو اثر خواهد گذاشت. وقتی دمای منطقهای بیشتر میشود، چرخندهایی (چرخند، به عنوان یک اصطلاح در سیستم هواشناسی ایران به کار میرود که بررسی مستقیم جهت حرکتی یک توده هواست) که قبلا وارد کشور میشدند و بارندگی ایجاد میکردند تغییر مسیر میدهند و بسته به شرایطشان جنوبیتر یا شمالیتر خواهند شد.»
عزیزی درباره احتمال تغییرات اقلیمی در ایران نیز اظهار کرد: «تغییر، قطعی است اما اینکه چه اتفاقی رخ خواهد داد، مشخص نیست.»
او درباره دورههای خشکسالی در ایران میگوید: «به طور متوسط بازگشت خشکسالیهای ما در ایران یک سال در میان است. البته ممکن است یک یا دو سال "تر سالی" باشد و سه سال خشکسالی. به هر حال هر دو سال یکبار ما با این موضوع مواجهه هستیم.»
عزیزی معتقد است: «بحرانهای امروز ناشی از بیتدبیریها و سوءمدیریتهای گذشته است. دریاچه ارومیه با حجم میلیاردی آب یکباره خشک نشد. هر دریاچهای نسبت به اطراف خود گودتر است؛ علاوه بر اینکه آب رودخانهها را جمعآوری میکند و آبهای زیرزمینی هم از زیر لایههای خاک زهکشی میشوند و به داخل آن چاله ریخته میشوند اما اگر سطح آبهای زیرزمینی اطراف آن را پایینتر ببریم این جریان معکوس میشود و از دریاچه به سمت اطراف میآید.»
بر اساس آمار اعلام شده، از سال 1351 و طی یک دوره 39 ساله، تعداد چاههای بهرهبرداری شده از کشور از 47 هزار حلقه به 763 هزار حلقه رسیده است. میزان برداشت سالانه از منابع آب زیرزمینی از طریق چاهها از 9 میلیارد متر مکعب به 47 میلیارد متر مکعب رسیده است.
طی حدود چهار دهه، تعداد چاهها 16 برابر و میزان برداشت نیز 5 برابر شده است.
حجم روزافزون مصرف آبهای زیرزمینی به جایی رسید که امروز دشتهایی مانند دشت یزد - اردکان، کبودرآهنگ، قزوین، مشهد، اصفهان - برخوار، کرمان و ورامین "ممنوعه بحرانی" اعلام شدهاند. سهم سرانه هر نفر از مصرف آب در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها آنچنان پایین آمده است که به ما یادآوری میکند که این اراضی توانایی میزبانی از این جمعیت رو به افزایش را ندارد.
عزیزی معتقد است: «هرساله بارشی که در کل کره زمین داریم تقریباً ثابت است اما توزیع و پراکندگی بارش متفاوت است، به این معنا که اگر بارندگی در منطقهای کاهش یابد در منطقه دیگری بارندگی قطعاً افزایش یافته است. بدین معنا که بودجه آبی و بارشی کره زمین هرسال تقریباً ثابت است، اما نحوه توزیع آن به حرکت جوی برمیگردد و اینکه سیکلونی که از مدیترانه حرکت میکند رطوبت خود را در کدام منطقه میریزد. ممکن است در مناطق مختلف بارشهای متفاوتی داشته یاشد. این موضوع بسیار پیچیده است. به این دلیل مدلها نمیتوانند قطعاً وضعیت را توضیح دهند.»
وی تاکید کرد: «با این حال ما مجبوریم این مدلها را جدی بگیریم. اگر این مدلها گفتهاند سی سال آینده خشکتر میشود، باید به آن بها دهیم. زیرا ممکن است درست باشد. روند نشان میدهد که ما در حال تغییر هستیم. با اطمینان بالایی میگوییم افزایش دما ادامه خواهد داشت، اما اینکه با افزایش دما رفتار بارشی کشور ما به چه صورتی خواهد بود، نیاز به بررسی بیشتری دارد. در بسیاری از کشورها در اینباره تحقیقات گستردهای انجام میشود. در ایران باید به این موضوع توجه و از آن حمایت شود.»
شکی نیست که آب مایه ثبات، امنیت اجتماعات و اقتصاد ملتهاست. خشکسالی امروزه برای دنیا و از جمله برای کشور ما تبدیل به مهمترین و چالشبرانگیزترین مسأله در افق سال 2050 شده است و کمتوجهی به آن، این موضوع را به یک مسأله بزرگ امنیتی تبدیل خواهد کرد.
فراگیری این بحران هشدار جدی صاحبنظران را بار دیگر به ما یادآوری میکند که آب مهمترین موضوع مناقشههای احتمالی جوامع بشری در سالها و دهههای آینده است و مبالغهای نیست که میگویند جنگهای آتی بر سر آب خواهد بود. خشکسالی را فراموش نکنیم، هشدار جدی است!
ایسنا - حمیده صفامنش
انتهای پیام
نظرات