جلال طالبانی، پس از ماهها دوری از عراق و گذراندن دوره نقاهت در آلمان، عصر امروز (شنبه) به کشورش باز میگردد. کسی که پس از سرنگونی صدام تا زمانی که سکته مغزی وی را از فعالیت بازداشت، وزنهای وزین برای استقرار و ثبات سیاسی در عراق و ایجاد همبستگی بین همه گروهها و اقوام این کشور بود.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به مناسبت بازگشت جلال طالبانی، رئیسجمهوری عراق، ایسنا با عرفان قانعیفرد، کارشناس مسائل کردها و نویسنده خاطرات جلال طالبانی گفتگویی انجام داد و به بررسی نقش و عملکرد طالبانی در دورههای مختلف سیاست عراق پرداخت.
قانعیفرد میگوید: «طالبانی در روزی وارد سلیمانیه عراق میشود که میتوان آن را بزنگاهی تاریخی نامید. روزگاری که به دلیل سیاستهای غلط یکی از نهادهای سنتی قومی در کردستان، اتحاد داخلی کردها در اقلیم کردستان و میان هیاتهای آنها در بغداد؛ وحدت میان بغداد و کردها؛ روابط اقلیم کردستان با احزاب عرب و اتحاد استراتژیک حزب اتحادیه میهنی کردستان و حزب دموکرات کردستان عراق همه و همه از بین رفته است و شاید حضور دوباره "مام جلال" در کردستان بتواند نوعی آرامش، آسایش و صلح را به این کشور آشوبزده بازگرداند.
بعد از جنگ برادرکشی (درگیریهای داخلی میان کردها) در 31 اوت 1996 طالبانی در پی ایجاد توافقی استراتژیک میان کردها به ویژه دو حزب اصلی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات بود تا در سایه آرامش و صلح بتواند دستاوردهای سیاسی خاصی برای کردستان عراق به ارمغان بیاورد، اما پس از انتخابات کردستان عراق به جای اتحاد استراتژیک میان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات؛ اتحاد میان حزب اپوزیسیون گوران ( تغییر) و بارزانی شکل گرفت که نوعی دید غیر واقعبینانه به شرایط کردستان و زنده ماندن طالبانی بود و حتی میتوان آن را بیوفایی بارزانی به طالبانی نامید.
عراق اکنون دچار بحرانی غبارآلود شده و شاید کسی نمیداند اوضاع به کدام سو میرود. حضور طالبانی میتوانست توازن سیاسی را در عراق نگه دارد. او کارکشته سیاست است نه مانند یکی از رهبران قومی که هر 10 دقیقه یک بار دم از استقلال میزند، بدون آنکه این موضع پشتوانه سیاسی و عقلانی داشته باشد. روزگاری کردها در عراق و خاورمیانه با درایت و سیاست یک کهنهکار پیر مانند طالبانی میان عربها اعتباری داشتند، اما امروز وضع سیاسیشان چندان مطلوب نیست؛ دوستیها به دشمنی تبدیل شده و عربها نسبت به کردها حساس شدهاند و به هر گفته و اقدام آنها واکنش نشان میدهند.
از 17 دسامبر 2012 که طالبانی دچار سکته مغزی شد تا به امروز بسیاری از سیاسیون عراق هر از چند گاهی میگفتند که مام جلال فوت کرده و دیگر جز چند کیلویی گوشت و استخوان چیزی از وی نمانده! اما امروز شاهد یک واقعه تاریخی هستند. امروز آمدن طالبانی به کردستان بسیار مهم است زیرا کردها شاهد ورود کسی هستند که در واقع معمار روابط کردها با ایران، کردها با ترکیه، کردها و عرب و کردها با کشورهای خارجی بود. کسی بود که با تکیه به کرسی ریاست جمهوری عراق به عنوان یک کرد، هویتی تاریخی را برای جامعه کردها به ارمغان آورد و هنگامی که به زبان کردی از میهمانانش در سازمان ملل استقبال میکرد، روزنامهنگاران و ناظران سیاسی معتقد بودند که وی دشمنیها را به دوستی تبدیل کرد.
علاوه بر برخی کشورها در خاورمیانه، ترکیه نیز در روابط خود با کردها تجدید نظر کرده است. ترکیهای که هرگز حاضر به پذیرش هویت کردی نبود اما از زمان تورگت اوزال به بعد و به دلیل تلاشهای طالبانی در جهت ایجاد صلح بین کرد و ترک، آنکارا در سیاست گزاریهای خود تغییراتی داده و اکنون به این نتیجه رسیده است که با تفنگ نمیتوان معضل کردها را در این کشور حل کرد.
امروز عصر جلال طالبانی به عراق جدید باز میگردد؛ سیاستمدار کهنهکاری که خالی ماندن پست ریاست جمهوری عراق به مدت یکسال و نیم نشان داد که کسی نمیتواند به راحتی بر کرسی او تکیه کند و این بخاطر ویژگیهای تاریخی و سیاسی اوست. البته گروهی هم بنا به منافع خود خواستند که جایگاه او را تخریب کنند که با توجه به حمایتهای منطقهای و داخلی از طالبانی تاکنون راه به جایی نبرده است.
دوستی با ایران و ایرانی یکی از بهترین میراثهای سیاسی طالبانی برای کردها است. در سایه تفکرات طالبانی بود که کردها به جای اسلحه به چیزی به نام دیپلماسی هم فکر کردند.
طالبانی خود در گذشته روزنامهنگار و نویسنده بوده و به آزادی قلم، فکر و بیان باور دارد و صرفا قدم زدن در کوچه بنبست قومی و قبیله را نمیپذیرد. میتوان گفت که آزادی امروز، سیاست چند حزبی، پلورالیسم سیاسی و حرکت زنان و نسل جوان در کردستان عراق هم ثمره تلاشهای اوست.
با توجه به سیر مبارزاتی جلال طالبانی باید گفت که آمدن پیر سیاست کردها روزی تاریخی را برای آنها و تمام مردم عراق رقم میزند و هنوز فکر و اندیشه مام جلال به همراه حضورش برای کردها و عراقیها زنده است.»
انتهای پیام
نظرات