«کار زن، بچه دار شدن و تربیت فرزند و شوهر داری است نه دیدن مسابقات والیبال.»
«یک عده می خواهند هر طور که شده به زن نقش هایی بدهند که مخالف با وظایف شرعی است. زنی که دغدغه اصلی اش رفتن به ورزشگاه و شاغل شدن و این دست مسایل باشد دیگر به وظایف اصلی خود نمی رسد. بروید از همان هایی که می خواهند بروند والیبال تماشا کنند بپرسید چند نفرشان ازدواج کرده اند، از میان آنها که ازدواج کرده اند چند نفرشان بچه دار شده اند و اگر هم بچه دارند چطور بچه خود را تربیت می کنند. اگر خانم ها خیلی مشتاق هستند بروند مسابقات زنان را از نزدیک تماشا کنند.»
به گزارش ایسنا، عصر ایران در ادامه نوشت: این سخنان را سرکار خانم فاطمه آلیا نماینده مجلس شورای اسلامی دربیان لزوم ممنوعیت ورود خانم ها به ورزشگاه ها خصوصا برای تماشای مسابقات جهانی والیبال بر زبان آورده اند.
مادر بزرگ خدا بیامرز، نیز البته گاهی چنین دیدگاهی را مطرح می کرد اما او نماینده مجلس نبود و اگر خود بر ترجیح شوهر داری و بچه داری بر اشتغال زنان و امور دیگر تاکید می کرد به این باور عمل می کرد و «واعظ غیر متعظ» نبود.
حال آن که عملا و البته ناخواسته سرکار خانم آلیا به آنچه می گوید عمل نمی کند و ولو از سر اکراه، بیشتر وقت خود را در کمیسیون ها و صحن علنی مجلسی می گذراند که اکثر قریب به اتفاق نمایندگان و کارکنان آن مرد هستند. چگونه است که تماشای چند مسابقه والیبال که چند ساعت بیشتر زمان نمی برد و محدود به دوران میزبانی ایران در لیگ جهانی است می تواند ممنوع باشد اما حضور در پارلمانی با اکثریت مردان در وظایف همسر داری و پرورش فرزند اخلال ایجاد نمی کند؟
آری، مادر بزرگ مرحوم نیز گاهی چنین دیدگاهی را مطرح می کرد اما او هیچ گاه لذت بازی والیبال و تماشای آن را از نزدیک نچشیده بود و گرنه هیچ استبعادی نداشت که در رای خود تجدید نظر کند. چون به مراتب از نمایندگان اصول گرای مجلس روشن بین تر بود.
خانم آلیا نماینده مجلس شورای اسلامی است و به جای این که تماشای والیبال را با شوهر داری و بچه داری مقایسه کند تنها می تواند بگوید به استناد کدام قانون مصوب مجلس ورود زنان به ورزشگاه ها ممنوع است؟ اگر این همه دغدغه دارند چرا طرحی را در این باره ارایه نمی کنند؟ هر گونه ممنوعیت و محرومیت باید مستند به قانون باشد و قانون، مصوبه مجلس است نه نظر و سلیقه یک خانم نماینده درباره شوهر داری و بچه داری.نمی توان از یک سو به حضور اجتماعی زنان بالید و فخر فروخت و از جانب دیگر محدودیت و ممنوعیت ایجاد کرد. اخلاق ایجاب می کند اگر ممنوع می کنیم با صدای بلند اعلام کنیم نه این که در خارج از ایران سخنی بگوییم و در داخل به گونه ای دیگر عمل کنیم.
جلوگیری از ورود خانم ها به ورزشگاه برای تماشای بازی والیبال در حالی است که شرط میزبانی اجازه حضور زنان ذکر شده و ایران تعهد یا قول داده بود. در سال های قبل نیز تا دو هزار صندلی به خانم ها اختصاص می یافت و این بار مشاهده صندلی های خالی موجب شده ناظر بازی نمره منفی ثبت کند که در کارنامه میزبانی ایران تاثیر خواهد گذاشت.
جلوگیری از ورود خانم های ایرانی هر چند ظاهری اخلاقی دارد اما به این دلیل که با اجازه به زنان خارجی و جلوگیری از ورود خانم های ایرانی جلوه کرد غیر اخلاقی است. اگر اجازه نمی دهند صریح و روشن باید به فدراسیون و شورای لیگ جهانی بگویند نه این که از یک طرف ادعا کنند اجازه می دهیم و صحنه را با زنان خارجی بیارایند و دختر ایرانی را محروم کنند.
از منظری دیگر فرض کنیم کار اصلی زن، همانی باشد که سرکار خانم آلیا می گوید. ایشان از کجا می دانند که این خانم ها شوهر داشتند یا اگر داشتند همسران شان مخالف حضور آنان بودند یا همراه شان نبودند؟
پس یا همسر و فرزندی ندارند که طبعا وظیفه خطیری که خانم آلیا بر دوش آنها گذاشته از آنان تا اطلاع ثانوی که همسری اختیار نکرده اند ساقط است و چون شوهر و فرزند ندارند کار اصلی را رها نکرده اند!
یا این که شوهر و فرزند دارند و به اتفاق هم به ورزشگاه آمده اند. در این صورت ضرب المثل « کاسه داغ تر از آش» مصداق می یابد. (از این ضرب المثل استفاده شده که در آن کلمات « کاسه» و «آش» وجود دارد و با «وظایف اصلی زنان» نیز بر اساس باور خانم آلیا سازگاراست.)
یا شوهر دارند و تنها ولی با اجازه آنها به ورزشگاه آمده اند که باز ضرب المثل پیش گفته درباره آن صادق است. در حالات دیگر نیز وکالت سرکار خانم شامل این گونه امور نمی شود وتنها به وظایف تقنینی محدود است.
گذشته از اینها برگزاری مسابقات جهانی والیبال در ایران یک فرصت است و نمی توان این فرصت را از شهروندان جامعه دریغ کرد. حق دختران است که با والیبال روز دنیا آشنا شوند. اگر یگانه وظیفه زنان را هم شوهر داری و بچه داری بدانیم اتفاقا هر چه نسل آینده بیشتر اهل ورزش باشد و تندرست تر از عهده آن جسما و روحا بهتر بر می آید.
زنان، نیمی از جامعه ایران را تشکیل می دهند و امکانات عمومی متعلق به آنان هم هست. مگر هنگامی که زنی مالیات بر حقوق یا مالیات بر درآمد خود را می پردازد او را معاف می کنید و می گویید وظیفه اصلی تان کار دیگری بوده است؟!
البته هیچ یک از اینها به معنی نادیده انگاشتن هنجار های زندگی در جامعه ایرانی نیست. اما اتفاقا تماشای والیبال با این هنجارها سازگار است. مگر زنان به مکان های عمومی دیگر نمی روند؟
درباره تربیت فرزند نیز کافی است فرزندان شخصیت های اجتماعی و اهل فعالیت های عمومی را با کسانی که فرزندان خود را محدود می کنند مقایسه کنید تا دریابید چه کسانی بهتر تربیت کرده اند.
بازی والیبال، یک نمایش است و تماشای این نمایش نیز حق همه؛ چه زن و چه مرد. اگر نگران پوشش های آقایان والیبالیست هستند اتفاقا در قاب تلویزیون های بزرگ خانگی تصاویر، بسیار نزدیک تر و درشت تر است.پس مشکل نمی تواند در مشاهده ریشه داشته باشد. اگر با اختلاط، مشکل دارند صندلی های خانم ها در جای جدایی تعبیه شده و رفت و آمد هم کاملا جدا از مردان است و اتفاقا خود خانم ها نیز با این شیوه احساس امنیت بیشتری دارند چرا که امکان مزاحمت از جانب برخی وجود دارد.
اگر با مشاهده از نزدیک مشکل دارند که توضیح داده شد تلویزیون های بزرگ امروزی تصاویر نزدیک تری ارایه می دهند. اگر با هیجان دختران مشکل دارند آیا به این معنی است که جامعه خموده و افسرده و بی نشاط را چرا ترجیح می دهند؟
زندگی در دنیای مدرن «تک ساحتی» نیست. همان گونه که خانم آلیا می تواند در عین مادر و همسر بودن نماینده هم باشد دیگران هم می توانند. چرا تصور می کنند قاعده ای که شامل خودشان شده شامل دیگران نمی شود؟
مادر بزرگ مرحوم نیز گاهی از این سخنان می گفت. اما او در خانه چند صد متری با حوض و حیاط و اتاق های متعدد زندگی می کرد و 6 فرزند داشت. دختر امروزی اما اگر هم مادر باشد در آپارتمان 60 متری زندگی می کند. مگر رسیدگی به امور یک خانه 60 متری و یک فرزند چقدر از وقت روزانه را اشغال می کند که خیال می کنید صرف یکی دو ساعت وقت برای تماشای بازی والیبال این امور مهمه را مختل می کند؟ چرا می خواهید دل آدم ها در این خانه های کوچک بپوسد؟ آخر، خانه نشینی هم اقتضائاتی دارد!
مادر بزرگ، هم گاهی از این حرف ها می زد و بر اهمیت شوهر داری و بچه داری به نسبت دیگر مشاغل تاکید می ورزید. اما این قدر خوش ذوق بود که اگر می بود و می دید دنیای امروز با شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و اجتماعی چقدر متفاوت شده سخنان دیگری بر زبان می آورد خصوصا اگر می دید خیلی از این دختران ازدواج نکرده اند یا اگر ازدواج کرده اند فرزندی ندارند و اگر دارند همه وقت آنان را پر نمی کند.
جامعه خسته از مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیاز به شادی و هیجان دارد. چرا با هیجانی که به تولید افتخار ملی نیز می انجامد مخالفت می شود؟
دست آخر این که کاش آماری در دست بود و می دانستیم چند زن به خانم آلیا رای داده اند و ایشان نیز توضیح دهند که جز مخالفت با هر تلاشی که برای حقوق زنان صورت می پذیرد دقیقا به چه کارهایی در مجلس اشتغال دارند؟
انتهای پیام
نظرات