کنفرانس ژنو 2 در سوییس و بدون حضور ایران برگزار میشود. بیش از 1500 تن به نمایندگی از رسانههای دنیا در این کنفرانس حاضر هستند تا روز اول کنفرانس در مونترو در نزدیکی ژنو و سپس گفتگوهای دولت و مخالفان سوری در ژنو را پوشش دهند.
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پیش از آن که بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد از ایران دعوت و سپس دعوتش را پس بگیرد، همه خبرنگاران و کارشناسان حاضر در سوییس منتظر بودند تا ببینند آیا ایران در کنفرانس شرکت میکند یا نه.
به اعتقاد بسیاری برگزاری کنفرانس بدون حضور ایران به مثابه برگزاری رویدادی بینالمللی بدون طعم است. عدم مشارکت ایران در نگاه بسیاری از خبرنگاران معنایش این است که شکست کنفرانس از پیش رقم خورده است. شاید به همین دلیل بود که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه از بازپسگیری دعوت ایران از سوی دبیرکل سازمان ملل به عنوان اشتباهی بسیار بزرگ یاد کرد؛ چرا که او بیش از همه میداند نقش ایران در میان 30 کشور دعوت شده در تحولات سوریه حداقل از 25 کشور شرکتکننده در این کنفرانس بسیار قویتر است.
لاوروف و دولت روسیه اگر راهی داشتند حتما در این کنفرانس بدون نتیجه شرکت نمیکردند اما آنقدر در پیرامون این کنفرانس شکلی سر و صدا بلند شده است که روسیه نیز نمیتواند از آن عقبنشینی کند؛ گو این که طرح گفتوگوهای سیاسی و حرکت به سوی راهحل سیاسی در برنامه مسکو با محوریت ایران پیشبینی و برنامهریزی شده بود.
اما همه نشانهها در فضای کنفرانس ژنو 2 نشان میدهد که خروجی مطلوبی برای راه حل سوریه نخواهد داشت:
1- ائتلاف موسوم به مخالفان ملی سوریه با خروج شورای موسوم به ملی سوریه از آن از میان دو نیم شده است. حتی زمانی که بحث حضور در کنفرانس از سوی مخالفان در استانبول از سوی این ائتلاف مورد بررسی قرار گرفت، نتوانست اجماع برای شرکت به دست آورد.
2- آمریکا بر مصوبات ژنو 1 درباره سوریه تأکید دارد. بر اساس این نگاه ژنو 2 باید منتهی به ایجاد دولت انتقالی شود؛ نگاهی که حتی آمریکاییها و شرکایش نیز میدانند خیالی و غیر قابل اجرا است. از زمان ژنو 1 تاکنون همه اوضاع منطقهای و بینالمللی و همچنین اوضاع سوریه تغییر یافته است. در حقیقت از آن روز تاکنون هویدا شده است که میداندار نبردهای شبهنظامیان مسلح در سوریه که علیه نظام در جنگ هستند، همانهایی هستند که در قاموس آمریکا تروریست هستند. آمریکا و برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا میدانند که سقوط نظام در دمشق به منزله رها کردن افسار تروریسم در خاورمیانه و انتقال آن به دیگر کشورها و از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. بنا بر این منوط کردن ژنو 2 به ژنو 1 مثل تعلیق به محال است. این در حالی است که نظام سوریه نشان داده است اکنون به مراتب قویتر از زمان برگزاری ژنو 1 است. اگر آمریکا و مخالفان نظام سوریه در ژنو 2 به دنبال دولت انتقالی و حذف نظام سیاسی کنونی هستند، معنایش این است که تلاش بیهودهای را آغاز کردهاند و راه حل ها را همچنان به سوی گسترش جنگ در سوریه سوق میدهند.
3- هیأتی که تحت نام ائتلاف مخالفان در ژنو 2 شرکت میکند، هیچ گونه سیطره میدانی در تحولات نظامی مجموعههای مسلح در داخل سوریه ندارد و اگر گفته شود که اعضای این هیأت از هتلهای پنج ستاره در استانبول و دیگر کشورهای اروپایی و عربی عازم سوییس شدهاند، بیراه گفته نشده است. آنها مدعیانی هستند که هیچ گونه تسلطی بر گروههای سلفی و تکفیری داخل ندارند و آنهایی که امروز در داخل سوریه در حال گسترش جنگ هستند، اساسا حضوری در ژنو 2 نداشته بلکه برخی از آنها به شدت با برگزاری این کنفرانس مخالف هم هستند. این یعنی این که نتایج کنفرانس تأثیری در تحولات داخلی سوریه ندارد.
4- ایران پیشتر اعلام کرده بود که اتحاد بینالمللی و منطقهای در آستانه برگزاری ژنو 2 باید متوجه وحدت عمل علیه تروریسم در سوریه شود. ادعاهای ایران منطبق با شرایط کنونی سوریه، عراق و لبنان و در محدودهای فراگیرتر شامل کل منطقه است. آمریکا و روسیه در این زمینه نیز با ایران همعقیدهاند با این همه با اصرار غیرمنطقی وزارت خارجه آمریکا و فشار سعودیها و بازی رسانهای ائتلاف موسوم به مخالفان نظام سوریه دعوت از ایران پس گرفته شد تا محور اساسی بازگشت سوریه به راه حل سیاسی نیز کمسوتر شود. هنگامی که موضوع تروریسم در سوریه با همه عناوین رسمیاش در کنفرانس ژنو 2 نادیده گرفته شود، در واقع نوعی خودزنی پیش از موعد از سوی مجریان کنفرانس تحقق یافته است.
5- هیأت سوری مشارکت کننده از سوی نظام سیاسی سوریه در کنفرانس ژنو 2 هیأتی کاملا سیاسی است و هیچ مقام و یا شخصیت امنیتی و نظامی در آن وجود ندارد. معنای آن این است که نظام سوریه هم به خوبی میداند از دل این کنفرانس چیزی بیرون نمیآید و الا اگر تغییراتی میدانی در سوریه به همراه میداشت، آن گاه بخش مهمی از هیأت سوری را مقامهای نظامی و امنیتی به خود اختصاص میدادند.
6- بشار اسد، رییسجمهوری سوریه اعلام کرده است که مبارزه با تروریسم، انتقال گفتوگوها به دمشق، عدم هرگونه گفتوگویی با جریانهای تروریستی و همراهی با اقدامات بشردوستانه به منظور بازگشت شهروندان به شهرها و روستاهای خود در رأس اولویتهای هیأت سوری در گفتوگوهای ژنو خواهد بود. این نشان میدهد که نظام سوریه میداند وزن نمایندگان مخالف در کنفرانس بسیار سبک است زیرا این برنامه و دستور کار در حقیقت دستور کار گفتوگو با قدرتهای بینالمللی در مذاکرات ژنو است.
7- ائتلاف ملی مخالفان نظام سوریه معتقدند دستور کار اصلی کنفرانس تشکیل دولت انتقالی و حذف بشار اسد و همه حلقههای نزدیک به او است. آنها مدعی هستند که عناصر نظام کنونی هیچ نقشی در آینده این کشور ندارند. مثل این است که آنها انتظار دارند تا هیأت سوری شرکت کننده در کنفرانس به ژنو آمده و کلید دمشق را دو دستی تحویل آنها دهد. اگر آنها خواستار سرنگونی و ریشهکنی نظام هستند پس چرا با اشراف سازمان ملل قرار است گفتوگویی بین مخالفان و نظام سوریه برگزار شود. همین نشان میدهد که تباین و تضادی آشکار در دستور کار دو طرف است که خروجی آن همان شکست مذاکرات است.
8- سوریه اکنون شاهد نبردهای مسلحانه گستردهای بین مجموعههای مسلح این کشور است. تلاش بسیاری صورت گرفت تا این درگیری ها در آستانه کنفرانس ژنو 2 منجر به یکی شدن مجموعه های مسلح تحت حمایت سعودی شود اما این اتفاق به دلیل مقاومت گروه داعش عملی نشد. حامیان این گروههای مسلح و به خصوص سعودیها امیدوار بودند تا با قدرتگیری جبهه موسوم به اسلامی که چندین گروه شبهنظامی را در خود جای داده است زمام امور در نبردهای سوریه را در دست گرفته و از سویی نشان دهد که سعودیها با مجموعه های تروریستی همراهی نمی کنند اما این برنامه نیز تحقق پیدا نکرد. این شرایط هیچگونه تغییر استراتژیکی برای مخالفان نظام ایجاد نکرد. از سوی دیگر برخی از گروه های اصلی مخالفان نیز نه تنها کنفرانس را تحریم بلکه از ائتلاف ملی نیز خارج شدند. این شواهد گویای آن است که در سطح سیاسی و نیز میدان نبردهای داخلی اختلافات شدیدی بین آنها وجود دارد از همین رو می توان ادعا کرد که نتایج کنفرانس هرگز به نفع مخالفان تغییر نخواهد کرد زیرا آمریکا تحت هیچ شرایطی مسئولیت هایی از قبیل به اصطلاح مبارزه با تروریسم را در کشوری به اهمیت سوریه به آنها واگذار نخواهد کرد لذا فرضیه کسب نتیجه و شکل گیری نوعی توافق تحت عنوان ایجاد دولت انتقالی و خروج بشار اسد از قدرت در کنفرانس بسیار دور و غیر محتمل است.
با همه این اوصاف قرار است کنفرانس ژنو 2 بدون ایران برگزار شود؛ آن هم در زمانی که اجرای توافقنامه ژنو و مذاکرات هستهای ایران با 5+1 به بار نشسته و مفاد موافقتنامه کلید خورده است. از یک سو نوعی آرامش سیاسی به منطقه بازگشته و از سویی دیگر با حذف ایران در صدد بروز التهابی جدید هستند. عراق شاهد حملات ارتش این کشور علیه تروریسم القاعده و گروه داعش است. در یمن نیز اوضاع رضایتبخشی وجود ندارد و اگر از تحرکات انفصالیهای جنوب آن چشمپوشی کنیم، این کشور نیز میدان تاخت و تاز تروریسمی است که یکی از قربانیان آن دیپلماتهای ایرانی بودهاند. لبنان نیز اوضاعی بهتر از آن سه کشور ندارد و هر چند هفته یکبار پنجه مرگ و سیاهی تروریسم داعش و القاعده گلوی شهروندان این کشور را می گیرد.
در چنین اوضاعی قرار است کنفرانس ژنو 2 برگزار شود؛ کنفرانسی که بعید است دستاوردی برای مخالفان نظام سوریه داشته باشد بلکه ممکن است برای آنها و حامیان منطقهای نتیجه معکوس هم داشته باشد؛ با این فرض که اثبات شود ائتلاف مخالفان نظام سوریه فاقد رهبری میدانی در سوریه است و به پوششی برای مجموعه های تروریستی در سوریه و عراق تبدیل شده است تا آنها تحت نام مبارزه با نظام سوریه شبکه های تکفیری خود را گسترش دهند. از همین رو بسیاری از کارشناسان حاضر در ژنو معتقدند از این کنفرانس چیزی دستگیر مخالفان نظام سوریه نخواهد شد بلکه نوعی ائتلاف منطقه ایی و بین المللی ایجاد می شود تا با جریان های تروریستی در سوریه و عراق مقابله شود در این صورت ائتلاف مخالفان برای ادامه حیات خویش راهی جز این ندارند که یا به آن منضم شده یا به راحتی از صحنه سیاسی سوریه حذف می شوند. همین محاسبات و تخمین های سیاسی باعث شده است تا گمانه زنی هایی تقویت شود که برگ برنده تهران عدم حضورش در کنفرانس است و ایران همچنان "غایب حاضر" ژنو 2 است. از همین رو این سوال با قوت هر چه بیشتر در اطراف برگزاری این کنفرانس وجود دارد که اگر چنین ائتلاف منطقه ایی ایجاد شود آنگاه جایگاه پادشاهی سعودی کجاست؟ و آیا حضور سعودی در کنفرانس ژنو 2 منجر به تعدیل سیاست هایش و یا حذف او در سانس بعدی تحولات خاورمیانه خواهد شد؟
انتهای پیام
نظرات