• پنجشنبه / ۳ مرداد ۱۳۹۲ / ۱۲:۵۱
  • دسته‌بندی: سیاست خارجی
  • کد خبر: 92050301613
  • خبرنگار : 71089

از رویای خوشبختی تا واقعیت بدبختی؛

تجمع خانواده‌های قربانیان مهاجرت غیرقانونی به استرالیا در مقابل سفارت اندونزی در تهران

تجمع خانواده‌های قربانیان مهاجرت غیرقانونی به استرالیا در مقابل سفارت اندونزی در تهران

تصور می‌کردند مسافر بهشت هستند، اما حالا در انتهای خیابان بن‌بست جهنم،‌ چشم انتظار روزنه‌ای برای نجاتند؛ نجات از سرگردانی خود خواسته.

تصور می‌کردند مسافر بهشت هستند، اما حالا در انتهای خیابان بن‌بست جهنم،‌ چشم انتظار روزنه‌ای برای نجاتند؛ نجات از سرگردانی خود خواسته.

به گزارش خبرنگار سیاسی خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،از 20 جولای 2013 دولت استرالیا اعلام کرد که دیگر پناهجویان ایرانی غیرقانونی را به کشورش راه نخواهد داد و از دولت اندونزی خواست که به ایرانیان به راحتی ویزا ندهد.

این سرآغاز آوارگی ایرانیانی بود که با توهم خوشبختی به دامن بدبختی پناه بردند حالا حدود 300 ایرانی گرفتار مهاجرت غیرقانونی خود هستند و این سوی آب خانواده‌های ناامید ونگران، چشم‌انتظار عزیزانشان.

از این خانواده‌ها حدود 15 نفر به نمایندگی از سایرین صبح روز امروز (پنج‌شنبه) در مقابل سفارت اندونزی درتهران تجمع کردند. تا دست به دامان دستگاه دیپلماسی این کشور برای تعیین تکلیف خویشان خود باشند. البته سفارت ایران در اندونزی نیز چندی پیش اعلام کرد که اگر پناهجویان ایرانی بخواهند، راه بازگشت آنان را تسهیل می‌کنند. اما مساله این است که قاچاقچیان انسان، مدرک هویتی از هموطنان باقی نگذاشته‌اند.

به گفته مادری که پسرش چندی قبل قربانی وعده وعیدهای قاچاقچیان انسان شده است؛ یکی از این قاچاقچیان با نام مستعار ا. ا. ک که مدعی بوده همسرش اندونزیایی و پدرزنش از افسران ارشد پلیس این کشور است.

آقایی هم که فرزندش رفته است، می‌گوید همه را با کشتی‌های قدیمی و بازسازی شده برده‌اند، فرزند من نیز در یکی از این کشتی‌ها بود که به خاطر فرسودگی غرق شده و به جزیره‌ای منتقل شده‌اند. پس از مدتی پلیس اندونزی آن‌ها را به هتلی در این کشور منتقل کرده و پاسپورت‌های‌شان را گرفته‌اند.

خانواده‌های دیگر نیز هر کدام گوشه‌ای ایستاده بودند و به آینده بلاتکلیف خود و عزیزان‌شان فکر می‌کردند.

زن جوانی که هق‌هق کنان می‌لرزید، می‌گفت: چهار سال قبل ازدواج کردم همسرم دار و ندارمان را تبدیل به دلار کرد و گفت می‌رود تا وضع مالی‌مان بهتر شود با این امید، او را راهی کردیم اما ...

او ادامه می‌دهد: قاچاقچیان به آن‌ها می‌گویند که بازگشتی در کار نیست اما من تا آخر ماجرا ایستاده‌ام و حتی اگر هیچکس باز نگردد من همسرم را باید نجات بدهم.

آن دیگری از قدرت‌نمایی و تهدید قاچاقچیان تعریف می‌کند و می‌گوید: وقتی با او تماس گرفتم تا از سرنوشت فرزندم خبری به دست بیاورم تهدید کرد و گفت «من بچه دروازه غارم، دیگر با من تماس نگیرید».

در نهایت دو نفر از میان تجمع‌کنندگان برای صحبت با سفیر اندونزی در تهران وارد سفارت شدند. حالا آن‌ها می‌دانند و اندونزی و دستگاه دیپلماسی ایران و از همه مهمتر بچه‌های دروازه غار.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۲-۰۵-۰۳ ۱۶:۴۶

آبرومون رفت. يعني كشورمون ايران انقدر جاي بديه كه اينجوري گدايي اون يكي كشورها رو ميكنن؟ آدم اگه بخواد همين جا هم به همه چيز ميرسه. فقط كافيه كه بخواد