یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت: دوره نوجوانی پایان دوران آرامش کودکی است. کودک تا قبل از دوره نوجوانی در دوران آرامی از زندگی به سر میبرد و با وردو به دوره نوجوانی با چندین مساله روبهرو میشود که تغییرهای جسمی و هیجانها، بروز مشکلات شخصیتی، جنسی و اختلالهای عاطفی از جمله این مسایل است.
محمدرضا جوهرینیا در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خوزستان- اظهار کرد: هر کدام از این مسایل مبحث گستردهای دارد. فرایند بلوغ در نوجوانی یکی از بحرانیترین دورهها در زندگی هر فرد است که در اصطلاح، دوران همراه با طوفان و فشار نامگذاری شده است. در دوران نوجوانی، خودخواهی کودکانه با تمایلات دوره نوجوانی در هم میآمیزد و نوجوان علاقهمند به تنهایی میشود.
وی ادامه داد: دوره نوجوانی همراه با تغییرهای بیولوژیکی هم در دخترها و هم در پسرها همراه است که تاخیر در این مساله، نوجوان را از لحاظ روحی دچار مشکل میکند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی عنوان کرد: نوجوان در این دوران با بلوغ و پایان دوران بیدغدغه کودکی خود روبهرو میشود و در این زمان ابتدا نوجوان از بدن خود تصور ذهنی خاصی پیدا میکند و این مساله میتواند در هویت فرد تاثیر بگذارد.
جوهرینیا گفت: نوجوانانی که از نظر بلوغ جسمانی نسبت به دیگر همسالان خود دیرتر به بلوغ میرسند احساس نقص و کمبود میکنند که این بر روی برداشت ذهنی نوجوانان نسبت به خود اختلال ایجاد میکند. این مسایل نه تنها در دختران بلکه در پسران نیز مشاهده میشود. تغییرات جسمانی و هیجانها و بسیاری مسایل دیگر میتواند برای نوجوان اضطراب و ناراحتی ذهنی ایجاد کند و از نظر هویت دچار مشکل شود.
وی ادامه داد: یکی از موارد موثر بر شخصیتسازی نوجوانان، نوع رفتار والدین با نوجوان است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که بنیان شخصیت سالم نوجوان را پیریزی میکنند ولی معمولا والدین به نوجوان خود به عنوان یک کودک نگاه میکنند و مانند این است که گذشت زمان تغییری در فرزند آنها ایجاد نکرده و این درک نکردن نوجوان موجب ایجاد کشمکش میان فرزند والدین میشود.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی اظهار کرد: نوجوان در دوره نوجوانی به خود حق میدهد در مسایل مربوط به خانه و خانواده اظهار نظر کند، حتی در مقابل دستورات و اوامری که والدین قبلا به او میدادند مخالفت و مقاومت میکند و مشاهده میشود نوجوان در این دوران معمولا با افرادی دارای قدرت به طور مثال برادر و خواهر بزرگتر و والدین خود به مخالفت و مقاومت میپردازد که این نشاندهنده استقلالطلبی نوجوان در این دوره است.
وی ادامه داد: معمولا این مخالفتها در پسران بیشتر از دختران است و این به دلیل سبک الگوی فرزندپروری در کشور ماست که پسرها از قدرت مخالفت و اظهارنظر بیشتری نسبت به دختران برخوردارند.
جوهرینیا گفت: خانواده میتواند با نوع رفتار خود طغیانها و طوفانهایی که در دوره نوجوانی پیشروی فرزندشان است، مقابله کند؛ در حالی که متاسفانه میبینیم که والدین در چنین زمانهایی به جای اینکه از شرایط فرزند خود آگاه باشند، شناخت و آگاهی کمی دارند و این موجب ایجاد تعارض میان فرزند و والدین میشود. این تعارضها و کشمکشها موجب میشود به جای کمک به نوجوان، وضعیت را از آن مشکلی که دارد، بغرنجتر کنیم. پدر و مادر باید در این دوران با آگاهی کامل در کنار نوجوان خود قرار بگیرند.
وی افزود: نوجوانی که در این سن به استقلالطلبی خود اهمیت میدهد، در کنار تعارضهایی که به وجود میآید؛ به اولین گروه همسالان خود گرایش پیدا میکند و میبینیم که نوجوانان بیشتر با گروه همسالان خود وقت میگذرانند. نوجوانان برای پذیرفته شدن در گروه تحت فشارهای گروهی قرار میگیرند البته این فشارها به طور مستقیم، اعمال نمیشوند بلکه بر فرد تحمیل میشود.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت: تصور کنید نوجوان در خانواده طلاق باشد یا در خانواده قرار دارد که پدر و مادر یا اعضای آن با هم کشمکش دارند وقتی کانون محبت و همراهی را در خانه خود نمیبیند طبیعتاً بیشتر به سوی گروه همسالان گرایش پیدا میکند و مدت زمانی که بیرون از خانه صرف میکند بیشتر از زمانی است که در خانه است. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه به اعمال گروه تن میدهد و اینجاست که نوجوانی که دوره کودکی را با آرامی طی کرده به علت بروز مسایل ذکر شده و عدم حمایت خانواده و جذب گروه دوستان، در شرایطی قرار میگیرد که احتمال بالا رفتن میزان بروز رفتار بزه در این فرد افزایش پیدا میکند.
جوهرینیا مهارت فرزندپروری را در تربیت صحیح فرزندان بسیار با اهمیت دانست و اظهار کرد: یک نوجوان از زمان تولد تا دوران نوجوانی 10 تا 12 سال تحت پرورش والدین بوده و اگر پایه پرورشی صحیحی را در فرزند پایهریزی و روند تربیتی خود را به درستی طی کنیم، درصد موفقیت بالایی در زمینه تربیت فرزندان خود کسب خواهیم کرد و شدت چالشهای دوره نوجوانی در فرد کم میشود.
وی افزود: کودک از 4 ، 5 سالگی دنبال الگوی جنسیتی میگردد، الگوی مناسب جنسیتی یعنی کودک رفتار صحیح را یاد بگیرد. وقتی بتوان در دوران کودکی الگوی مناسبی برای فرزند خود باشیم، با فرزند خود ارتباطی صحیح برقرار کنیم و فضا برای فرزندمان به گونهای آماده شود که او بتواند به راحتی با پدر و مادر خود گفتوگو و مشکلات خود را بیان کند، این شرایط در دوره نوجوانی و شکلگیری شخصیت فرزند میتواند بسیار تاثیرگذار باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی اظهار کرد: فرزندان در دوره راهنمایی با آسیبهای بیشتری مواجه میشوند که اگر تربیت صحیح برخوردار نباشند و یا اگر والدین آگاهی لازم را از این دوران نداشته باشند، بروز رفتارهای بزهکارانه و رفتارهای انحرافی از دوره راهنمایی و دبیرستان شروع میشود و ادامه پیدا میکند.
جوهرینیا خاطرنشان کرد: الگوی مناسب بودن برای فرزند خانواده بسیار اهمیت دارد. خانوادهها تصور نکنند که وقتی کودکشان پرخاشگر است یا دروغ میگوید، بزرگتر که شود خوب میشود، اینگونه نیست.
این روانشناس گفت: آیا تمام مجرمان و بزهکاران دنیا از همان ابتدا مرتکب بزه بزرگ شدهاند؟ قطعا اینگونه نیست و همه انحرافهای بزرگ از رفتارهای انحرافی کوچک شروع میشود. پایههای شخصیت فرد در کودکی ریخته میشود. به طور مثال وقتی زنگ تلفن یا خانه به صدا در میآید، پدر و مادر به فرزندشان میگویند که «بگو من خانه نیستم»، که این رفتار والدین آموزش دروغگویی است.
وی اظهار کرد: پدر و مادر با استفاده از مشاوران و متخصصان امر، میزان آگاهی خود را در زمینه دوران نوجوانی فرزندان خود افزایش دهند تا با مهارتهای فرزندپروری به خوبی آشنا شوند و روشهای صحیح تربیت فرزندان را بیاموزند.
انتهای پیام
نظرات