«ملکه»، «بانوی اول» و ... همگی عناوینی هستند که سرنوشت و نقش این زنان را در اجتماعشان رقم میزنند. زندگی مشترک اغلب آنها در سایه سیاست آغاز میشود و نقش آنها در اجتماع نه به عنوان یک «زن» بلکه به عنوان«مشاور»، «همراه» و «حامی» رجال سیاسی از دیرباز تا کنون در انواع نظامهای سیاسی، از «سلطنتی» تا «جمهوری» مرسوم بوده است. آمریکا یکی از کشورهایی است که «بانوی اول» یا همسر رئیسجمهور در اقدامات و تصمیمات رئیسجمهور نقش عمدهای را ایفا میکند. در ایران نیز ما شاهد زنانی بودهایم که با شکستن قلیانهایشان پا از حرمسرا فراتر گذاشتهاند و با کسب مقام «نایبالسلطنه» در امور فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش کردهاند اما این مسئله هیچگاه رسمیت نیافته است.
به گزارش ایسنا، قانون با ذکر این مقدمه ادامه داد: از سال 1388 نقش همسران رجال سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران پررنگتر از همیشه نمود یافت و «انتخابات ریاست جمهوری» به کلیدی تبدیل شد که شاید «در» دیگری را به روی زندگی آنها گشود. چالش و مبارزه پیش رو سبب شد آنها بار دیگر با مردان منتخب خود تجدید پیمان کنند و دوشادوش آنها در جبهه انتخابات و وقایع پس از آن حاضر شوند. امروز نیز همسران برخی از نامزدها به تبع همقطارانشان همگام با مردان خود در مسیر انتخابات حاضر شدهاند. در این میان زنانی هم وجود دارند که شاید نقش و کنش مستقیمی در عرصه سیاست نداشتهاند و به همین دلیل آنچنان که باید شناخته شده نیستند اما این زنان سالهای بسیاری را در کنار مردان سیاست گذراندهاند.
روز 24 خرداد، علاوه بر اینکه در سرنوشت مردم ایران تاثیر مهمی خواهد گذاشت، اتفاقات ویژهای در زندگی 8 تن از زنان ایرانزمین رقم خواهد زد. زنانی که همسرانشان با هم به رقابت پرداختهاند تا راهی ساختمان پاستور شوند.
آنچه میخوانید ماحصل بررسی زندگی خانوادگی کاندیداهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری است. در پایان باید این نکته را یادآور شد، اگر چه همسر رئیسجمهور در ایران یک «عنوان» مرسوم در عرصه سیاست به شمار نمیرود ولی نباید از تاثیر این زنان بر اقدامات رئیسجمهور غافل شد. بنابراین، حضور یا حضور نیافتن آنها در تبلیغات انتخاباتی همسرانشان میتواند فرصتی برای معرفی دیدگاه رئیسجمهور آینده به «مسئله زنان» و اقدامات آنان در راستای «ارتقای جایگاه زنان» به عنوان بخش کثیر و موثر اجتماع باشد.
حمیده مروج تفرشی: زنی از خطه کویر و شهر یزد. موفقیتهای تحصیلی او در سالهای مدرسه با کسب رتبه 10 در دانشگاه و قبولی در رشته پزشکی به اوج خود رسید. ازدواج او در 21 سالگی با محمدرضا عارف، سیاست را به رکن سوم زندگی مشترک آنها بدل ساخت. سالهای زندگیاش با عارف همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. او در کنار انجام وظیفه مادری برای سه پسرش به ادامه تحصیل میپردازد و اکنون به عنوان پزشک متخصص و عضو هیات علمی در دانشگاه تهران فعالیت میکند. پایگاه اجتماعی او تنها منوط به سابقه سیاسی همسرش نیست و به عنوان اولین مبتکر تولید «پوست ترمیمی» در میان متخصصان این رشته زنی موفق و نامآشناست. تفرشی در این روزهای مانده تا انتخابات با چهرهای بشاش و دور از انتظار، دست در دست همسر در میدانهای انتخاباتی حضور مییابد.
طیبه ماهروزاده: چهرهای سرشناس و فعال در حوزه علوم انسانی. آغاز فعالیت و تحصیل او در حوزه فلسفه و تولید محتوا به ازدواجش با غلامعلی حدادعادل باز میگردد. از آن زمان تا کنون در سمتهای اجرایی بسیاری چون مشاور وزیر علوم در امور زنان و خانواده، مدیر دبیرستان فرهنگ دختران، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدیر پژوهشکده مطالعات زنان دانشگاه الزهرا (س)، عضو هیات موسس انجمن فلسفه ایران، عضو هیات امنای سازمان انجمن اولیاء و مربیان، موسس شبکه زنان دانشمند مسلمان و سردبیری چندین مجله تخصصی و ... ایفای نقش کرده است که البته موقعیت خانوادگی او در این موفقیتها بیتاثیر نبوده است. موقعیت اجتماعی ماهروزاده و حضور همگام درکنار همسرش، او را بیش از پیش بر سر زبانها آورد و انتظارات را از او به عنوان یک زن فعال و مولف در حوزه «زنان» و «علوم انسانی» بالا برده است.
زهراسادات مشیر: زنی از محله طرقبه که چند سالی است همسایگیاش با محمدباقر قالیباف در ساختمان بهشت تهران، او را به چهرهای سرشناس تبدیل کرده است. دوران دبیرستان را تمام نکرده بود که امام (ره)، صیغه عقدشان را جاری کرد و زندگی او با مردی نظامیآغاز شد. ازدواج نه تنها مانعی برای ادامه تحصیل و فعالیتهای اجتماعیاش نبود بلکه راه او را برای دستیابی به مشاغلی چون مدیریت اداره فرهنگی و اجتماعی امور بانوان شهرداری تهران و مشاور شهردار هموار کرد. روی دیگرش، چهرهای فرهنگی و ادبی است که شعر میگوید، نقاشی میکند و جامعهشناسی را به عنوان پیشه علمی برای خود بر میگزیند. استعفای مشیر از سمت اولش در ایام نزدیک به انتخابات و سوابق اجرایی او نشان از حضور فعال در دولت احتمالی همسرش دارد.
معصومه خدنگ: زنی که محسن رضایی از طریق امام جماعت مسجد احمدیه نارمک و به عنوان عضوی از خانوادهای انقلابی با او آشنا شد و ازدواج کرد. او در تمام سالهای جنگ و بعد از آن در کنار همسر، فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرد و دور از هیاهوی فعالیتهای سیاسی به عنوان زنی خانهدار و مانند هر مادری به امور فرزندان مشغول بود، هرچند او و فرزندانش نیز از امواج سیاست مصون نماندند. با این حال حضورش در کنار محسن رضایی برای ثبت نام در انتخابات 88، نام و چهره او را برای همگان آشنا ساخت و شاید نشان از حمایت بی چون و چرای او از همسرش دارد. حتی مرگ مشکوک پسرشان نیز نتوانست خللی در حمایت او از رضایی وارد کند. همسر او در تمام انتخابات گذشته توفیقی نیافته است. اینک هر دو چشم به 24 خرداد 92 دارند.
فاطمه سجادی: زنی نه چندان شناختهشده که همسرش نه تنها برای ایرانیان بلکه به عنوان مذاکرهکننده ارشد ایران در مسئله اتمی برای خارجیها نیز شناخته شده است. آنها در سال 1371و اندکزمانی پس از بازگشت سعید جلیلی از جنگ با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این ازدواج یک فرزند پسر به نام حمید است. سجادی دانشآموخته رشته پزشکی است و به عنوان یک پزشک عمومی دارای چهرهای مستقل از همسر است. در روزهایی که برخی از نامزدها سعی دارند در کنار همسرانشان در محافل تبلیغانی حاضر شوند، خبری از حضور سجادی در کنار همسرش منتشر نشده و به نظر میرسد او حاشیهنشینی از هیاهوی انتخابات را بر حضور فعال در مجامع ترجیح داده است.
لیلا عنایت: حال نوبت به دو زنی میرسد که در زندگی مردی از دنیای سیاست و طبابت نقش عمدهای ایفا کردهاند. همسر اول علیاکبر ولایتی، مریم ولایتی نام داشت. او نوه محمدحسین خوشنویسان از اساتید خوشنویسی کشور بود و در خانوادهای متدین و فرهیخته رشد یافته بود. حاصل این ازدواج چهار فرزند پسر و دو فرزند دختر است که همگی متخصص و اهل علمند اما فوت ناگهانی، پایانی بود بر زندگی مشترک آنها. همسر دوم ولایتی، لیلا عنایت، چند سالی است که به جمع خانواده ولایتی وارد شده است. او هم مانند همسر اول «خانهداری» و مدیریت امور خانه را به فعالیت در عرصه سیاست و حضور در اجتماع ترجیح داده است اما گفتهها و نقلهای ولایتی درباره او گواه بر حمایت همهجانبه او از همسرش است.
راضیه سلیمی: متولد تهران است اما آرامش کویر را از پدر کاشانی و شجاعت را از مادر تبریزیاش به ارث برده است. همین روحیه سبب شد تا در 17 سالگی و مدت کوتاهی بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی محمد غرضی را به ازدواج بپذیرد. او در تمام سالهای مبارزه، جنگ و سازندگی در کنار همسر ماند و در محیط خانه به تربیت چهار فرزندش و خانهداری پرداخت. هر چند سلیمی هیچگاه پا به عرصه سیاست نگذاشت ولی پیشینه سیاسی همسرش نشان از حمایت همهجانبه او از این مرد سیاسی و ایستادگیاش در برابر مشکلات دارد.
همسر حسن روحانی نیز چهرهای کمتر شناختهشده در عرصه امور اجتماعی و سیاسی است که با وجود تلاشهای بسیار برای کسب اطلاعات بیشتر و دقیقتر برای توضیح نقش ایشان در زندگی حسن روحانی با پاسخ مثبت از سوی نزدیکان و ستاد انتخاباتی ایشان مواجه نشدیم. هر چند خبرگزاری ایسنا در تاریخ 1391/8/7 در گزارشی به نقل از آقای حسن روحانی نوشت: انتخاب همسر توسط خانوادهام صورت گرفت و خانواده اصرار داشتند که من ازدواج کنم. سن من هم حدود 20 سال بود. پدرم اصرار داشت، مادرم هم همینطور، من هم خیلی بیمیل نبودم.
انتهای پیام
نظرات