در گوشهای از شهر تصادفی رخ میدهد. در گوشهای دیگر دو نفر در صف نانوایی با هم گلاویز شدهاند. كارگر شهرداری مشغول تمیز كردن خیابان است. صدای بوق ماشینها مثل همیشه گوش خراش است اما برای تو كه بارها غم و اندوه مردم این زمانه را دیدهای و شنیدهای دیگر صدایی گوش خراش نیست. در عوض، ذهنت برای نوشتن همه اینها با تو كلنجار میرود.
دلت را همسفر مردم میكنی و حرف دل آنها را میشنوی. این كار را به خوبی بلدی و حاضری ساعتها برای آنها وقت بگذاری بدون این كه آنها بدانند كار تو این است و تو این حرفه را برگزیدهای تا دردی از آنها دوا كنی. با آنها حرف میزنی و حتی در بعضی مواقع به عنوان یك راه بلد پیشنهاد میدهی. اگرچه تجربهات اندك است اما خیلی وقتها بهتر از یك مسئول میدانی كه كدام کار صحیحتر است. حرفهات را به آنها نمیگویی چراكه اگر متوجه این موضوع شوند دست و پا شكسته با تو هم كلام میشوند.
یكی از بیكاری فرزندش میگوید و دوست دارد شغلی برای او مهیا شود. دیگری از اوضاع گرانی شاکی است. عدهای هم از مشكلات روزمره خود مینالند و تو به خوبی با آنها احساس همدردی میكنی. اما چه كسی شنوای حرف دل تو است و آن طور كه تو وقت میگذاری برایت وقت میگذارد؟ حرفهایت زیاد است اما بیشتر سعی میكنی بشنوی تا بگویی. جویای حقیقت هستی و سعی داری صدای مردم را به گوش مسئولان برسانی.
حاضری جان بدهی اما قلمت پایدار بماند. با خود عهد بستهای كه چیزی جز حقیقت نگویی و ننویسی. آری، تو خبرنگاری! دوست داری خیلیها بدانند خبرنگاری فقط به ضبط صوت و دوربین و خودکار نیست. خوب میدانی كه رسالتت اجازه نمیدهد خواستههایت را مثل خیلیها رسانهای كنی. چون تمام هم و غمت آبادانی كشور است و دوست داری قلمت را در این جهت روی كاغذ به حركت درآوری. پس دیگر وقتی نمیماند كه به خودت نگاه كنی.
مشغول نوشتن گزارشی میشوی كه ساعتها برای آن وقت گذاشتهای و سعی داری به بهترین شیوه قلمات را كه زبان حال مردم است به نگارش درآوری اما در این دیار خیلیها فكر میكنند تو میل داری تنها از بدیها بنویسی و خوبیها را فراموش كنی و یا چیزی را كه مورد علاقهات نیست درج نكنی. بعضی مواقع خیلی دوست دارم خبرنگاری را كنار بگذارم و هر چه دل تنگم میخواهد بگویم، اما وقتی به قلم و حرمت آن مینگرم با خود میگویم: بیخیال، بگذار هر طوری دلشان میخواهد فكر كنند!
صبح روز بعد وقتی گزارشت آماده میشود، میدانم چه دغدغه و استرسی داری؛ آیا توانستهای حرف دل مردم را آن طور كه باید در قالب چند صفحه به گوش كسانی كه مورد خطاب قرار دارند برسانی؟ تو دوست داری كه كاری برای این مردم انجام دهی اما وقتی میبینی به راحتی از كنار وقایع میگذرند، در دلت میگویی چرا این حرفه را انتخاب كردهای؟ همه چیز را میدانی و میفهمی اما نمیتوانی كاری كنی و این بدترین حالت ممكن است.
میدانم كه در این عرصه چیزی جز تلاش، علاقه و پشت كار وجود ندارد. میدانم چه استرسي داری وقتی نمیتوانی آن طور كه باید خبری را بنویسی. میدانم چه سختیهایی در این راه دیدهای و خواهی دید. میدانم وقتی كه در یك برنامه مشغول نوشتن هستی، اگر جوهر خودكارت تمام شود و یا برگهای برای نوشتن نداشته باشی چه اضطرابی بر تو وارد میشود و كسی این موضوع را متوجه نمیشود،. اما اضطراب تو زمانی دو چندان میشود كه متوجه شوی ناخودآگاه دكمه ضبط صوت را نزدهای.
بارها شده كه ساعتها زیر برق آفتاب و تازیانه باران و سوز سرما با عشق و علاقه پابهپای مسئولان و حتی بیشتر از آنها دویدهای. تقریبا هیچ وقت هم برای كارت اهمیتی قایل نشدهاند اما بدان كه اگر نبودی یك ضلع از مثلث مسئولان، مردم و رسانه ناقص میماند.
گاهی برای تهیه یك گزارش، خطر را به جان خریدهای تا بتوانی در قبال مردم به بهترین نحوه ممكن انجام وظیفه كنی، اما وقتی میبینی به كارت به عنوان یك شغل در جامعه نگاه نمیشود، دلت تنگ میشود و ناراحت میشوی اما ناراحتیات را در خودت میریزی و تنها با قلمی كه در دست داری كاغذی را خط خطی میكنی و به خدای خودت میگویی آخر مگر تو در قرآن به این قلم یاد نكردهای؟ مگر قرآنی كه در آن سوره قلم وجود دارد كتاب ما نیست؟ پس چرا با این شی ارزشمند كه سخنش در تفكرها نهفته است و میتواند یك جامعه را از بحران نجات دهد، این طور برخورد میشود؟ چرا برای صاحبش كه دوست ندارد این قلم از او گرفته شود، حرمت و ارزشی قایل نمیشوند؟
وقتی یادت میآید كه برای تهیه خبر در فلان مكان با تو چه بدرفتاریهایی شد و چه طور حرمت تو را شکستند شاید با خود گفتهای دیگر از فردا این حرفه را کنار میگذارم. اما وقتی تنها یك روز از آن فاصله میگیری و سعی میكنی با كلمه خبرنگار برای همیشه قهر كنی تازه میفهمی وارد چه حرفهای شدهای كه حتی اگر خودت هم بخواهی از آن فاصله بگیری رهایت نمیكند. این جا است که میفهمی تو برای این كار انتخاب شدهای تا قلمت و تفكری را كه در آن نهفته داری در جهت رفاه حال مردم و رضایت آنان حركت دهی.
کاش نمیدانستم خبرنگاری جزو سختترین شغلهای دنیاست. کاش یادم میرفت خیلی جاها برای خبرنگارها آن قدر شأن و منزلت قایلاند که از گل نازکتر به آنها نمیگویند. کاش یادم میرفت خبرهایی وجود دارند که با هزار بدبختی تهیه میشوند اما بنا به مصلحت کنار گذاشته میشوند. کاش یادم میرفت رنج دوستانی را که با سیلی صورت خود را سرخ میکنند و عشق به کار تنها دلیل و توجیه ادامه فعالیت آنهاست. کاش یادم میرفت در این روز محمود صارمی شهید شده و كاش یادم میرفت امروز را به نام خبرنگار سند زدهاند!
به پاس گرامیداشت روز خبرنگار (17 مرداد) به سراغ تنی چند از خبرنگاران خبرگزاري دانشجویان ایران (ایسنا)، در خوزستان رفتم و با آنان صحبت کردم تا شايد به اين شيوه حداقل بتوانم از كساني كه هميشه در راس كارند، اما گمنام هستند، تشكري كرده باشم.
مونا چراغي، خبرنگار سرویس اقتصادي، معتقد است: يك خبرنگار ايدهآل كسي است كه جرات و جسارت بيان حقايق و وقايع جامعه را داشته باشد. البته نبايد اين جسارت وي به صورت افراطي و بيرويه باشد چراكه منجر به سياهنمايي مطلق خواهد شد.
به عقيده او، خبرنگاران ميتوانند با تحليل و واكاوي مسايل و دغدغههاي مردم گامي موثر براي آنها بردارند كه قطعا گام برداشتن در راستاي حل مشكلات مردم منجر به پيشرفت و توسعه جامعه در همه زمينهها خواهد شد. لذا يك خبرنگار چون حلقه واسط ميان مردم و مسئولان است به خودي خود در ميان افراد جامعه قابل احترام است.
به او ميگويم بارها پيش آمده كه شنونده درد دل ديگران بودهاي اما اگر امروز كه روز تو است بخواهي حرف دلت را بگويي چه خواهي گفت؟ مثل هميشه كوتاه و كافي ميگويد: تنها خواسته يك خبرنگار از مسئولان كه طرف مقابلشان هستند پاسخگويي آنان در همه حال است.
محمدرضا خبازان، خبرنگار سرويس ورزشي هم معتقد است: يك خبرنگار خوب بايد جسارت بالايي داشته باشد و رسالت كار خود را بر مبناي بيان واقعيتها بگذارد، محرم اسرار مردم و مسوولان باشد و خط قرمزها را براساس موقعيت کاری خود كه دارد رعايت كند. برخي از خبرنگاران با اين كه براي حفظ رسالت خبري خود بدون هيچ چشمداشتي و با حداقل حقوق و مزايا در سختترين شرايط تلاش ميكنند ولي باز هم به چيزي كه مستحق آن هستند نميرسند. در حالي كه برخي ديگر با عنوان خبرنگار پا در اين عرصه گذاشته و تنها براي منافع خود و پر كردن جيبهايشان قدم برميدارند.
او ميگوید: درد دل خبرنگاران براي هر گوشي خوشايند نيست چراكه تنها در بعضي مواقع و بر اساس شرايط خاصي به درد دل خبرنگاران آن هم به صورت مقطعي گوش ميدهند. لذا گاهي اوقات نيز اين درد دل كردن ها عواقب خوبي براي اين قشر زحمتكش به دنبال ندارد.
از دید این خبرنگار، بدون شك پيشرفت جامعه ابتدا با تلاش مجريان كار و بعد از آن با همت اصحاب رسانه صورت ميگيرد. قطعا اگر دستاوردها منعكس نشود هيچ جاي دنيا از پيشرفت يك جامعه مطلع نميشود.
وقتي به او ميگويم ديد جامعه و مسئولان به خبرنگاران چه گونه است و آيا براي تو كه يك خبرنگار ورزشي هستي آن طور كه انتظار داري احترام قایل هستند به صراحت ميگويد: خير! در كشور ما تنها به برخي از خبرنگاران احترام ميگذارند و ميان خبرنگاران تمايز قایلاند. حتي در بعضي مواقع به خبرنگاران به عنوان يك شهروند عادي نگاه ميشود.
همچنین خديجه نيسي، خبرنگار سرويس اجتماعي، ميگويد: يك خبرنگار در صورتي كه از پشتيباني محكمي برخودار باشد و حرفش آن طور كه بايد در جامعه بازخورد داشته باشد يقينا ميتواند در روند اصلاح و يا حتي تخريب جامعه موثر باشد؛ اگرچه معتقدم اين پشتيباني را خود خبرنگار ميتواند به وجود آورد.
او سرعت عمل و تعهد كاري را شرط موفقيت تمامي خبرنگاران ميداند و معتقد است عامل شناسايي يك خبرنگار خوب وجود اين دو شرط است.
وقتي از نیسی علت انتخاب اين حرفه را جويا ميشويم ميگويد به دليل جنب و جوش خاصي كه دارد و البته بيشتر براي بالا بردن سطح معلومات خبرنگاري را برگزيده است؛ هر چند بر اين باور است كه خبرنگاري به عنوان يك شغل كمتر مورد تایيد است.
از او میپرسم حرف دلت به عنوان يك خبرنگار چيست؟ ميخندد و ميگويد: حرف خاصي ندارم زيرا معتقدم حق و حقوقام را كسي به غير از خودم نميتواند تامين كند.
زينب روستايي، عكاس ایسنای خوزستان هم با اشاره به این که عكاس خبري ابتدا بايد جسور باشد و توانايي آن را داشته باشد كه خود را با هر محيط و شرايطي وفق دهد، بیان میکند: قطعا عكاسي در شرايط خبري سختي خودش را دارد و آن طور نيست هر كس هر طوري كه دوست داشته باشد، شرايط را براي خود فراهم کند، اما وقتي از ديد يك حرفه به عكاسي نگاه میکنی بايد خود و شخصيتت را با آرمانهاي هر محيطي مطابقت بدهي تا بتواني عكسهاي خوبي بگيري.
روستایی که معتقد است يك عكاس با عكسي كه ميگيرد قطعا ميتواند بر اوضاع بد و خوب جامعه اثرگذار باشد، در این باره توضیح میدهد: وقتي شما يك عكاس باشي مسئوليتهايي بر دوش خواهي داشت و دوربينت ديگر نماد تو است. لذا يك عكاس چون در خيلي مواقع با مردم در ارتباط است ميتواند در فرهنگسازي تاثيرات به سزايي داشته باشد.
وقتي از او ميپرسم آيا آن طور كه بايد در جامعه به عكاس و عكس احترام میگذارند، ميگويد: متاسفانه آن طور كه بايد در جامعه براي يك عكاس و عكس او احترام قایل نميشوند. يك عكاس براي اين كه بتواند به خوبي عكاسي كند بايد با سوژههاي خود كه بیشتر موضوعات انساني هستند ارتباط برقرار كند. اما متاسفانه از ديد قانوني هر جا كه بخواهي عكاسي كني بايد يك سري پلهاي قانوني را پشت سر بگذاري و ممكن است خيلي مواقع با تو همكاري نكنند.
او با ناراحتي ادامه ميدهد: بارها شده كه من حتي مدرك عكاس بودنم را نشان دادهام اما باز برخورد بدي با من صورت گرفته است. هر وقت كه براي پوشش يك برنامه ميروي علاوه بر اين كه كارت و معرفينامهات را نشان ميدهد، بايد به تكتك افرادي كه آن جا هستند جوابگو باشي. اي كاش آن مدركي كه يك عكاس و يا خبرنگار جهت معرفي نشان ميدهد آن قدر اعتبار داشت كه ديگر نخواهي به همه جوابگو باشي.
روستایی همچنین گفت: هر كسي در اجتماع حقوق خاصي دارد و عكاسان نيز بايد از اين شرايط حقوقي برخوردار باشند. لذا دوست داريم حداقل آن طور كه بايد براي عكس يك عكاس احترام قایل شوند. يكي از مشكلاتي كه ما عكاسان با آن دست و پنجه نرم ميكنيم درج عكس بدون ذكر نام عكاس و منبع آن در مطبوعات است.
از ديد او، بايد آن قدر فرهنگسازي شود كه اگر قرار باشد از هر مطلب و عكسي استفاده كنيم حداقل نام عكاس و منبع مربوطه را زير عكس درج كنيم.
این عکاس ادامه میدهد: اگر براي درج يك عكس در مجله و هفتهنامه از من عكاس اجازه نميگيرند حداقل نام من عكاس را در پايين عكس ذكر كنند. بالاخره آن عكاس هم با يك شور و علاقهاي آن عكس را گرفته و دوست دارد حداقل نامش ذكر شود.
او در پايان خطاب به مطبوعات استان ميگويد: اگر شما مطبوعاتيها كه از خانواده ما هستيد از ما حمايت نكنيد و پشت ما را خالي كنيد ديگر نميتوان هيچ انتظاري از آدمهاي عادي داشت.
به سراغ مرضيه باقري، خبرنگار سرویس علمي و آموزشي، ميروم و از او ميپرسم يك خبرنگار تا چه اندازه ميتواند در روند پيشرفت جامعه موثر باشد، در پاسخ ميگويد: چون خبر نقش ويژهاي در حركتهاي اجتماعي و ايجاد جنبش بين جوامع به ويژه در كشورهاي توسعه يافته و هدايت افكار و آرای مردم درباره مسايل گوناگون دارد قطعا كارآيي و ميزان تاثير اخبار يك خبرنگار است كه ميتواند در هدايت و جهتدهي افكار عمومي موثر باشد.
او احساس توانايي و مفيد بودن در حيطه خبر و اطلاعرساني، علاقه به كار خبرنگاري و نقش داشتن در رفع مشكلات مردم استانش را دليل تمايل خود به اين حرفه ميداند.
از ديد باقری امانتداري در انتقال اطلاعات و رويدادها، صادق بودن در انتشار اخبار و صراحت در بيان مسایل از ديدگاههاي مختلف، صبر داشتن و خوب ديدن و شنیدن براي درك درست مساله، نگاه دقيق و همه جانبه به مسايل در سطح ملي و منطقهاي براي تحليل صحيحتر و دوري از حاشيهنويسي و زدوبندهاي سياسي از مهمترين ويژگيهاي يك خبرنگار خوب است.
از این خبرنگار میپرسم آيا آن طور كه بايد در جامعه براي خبرنگار احترام قایل ميشوند، جواب ميدهد: جايگاه خبر و حوزه اطلاعرساني همچنان در كشور مغفول مانده و مويد اين مطلب تمايل و اشتياق پايين خواندن روزنامه بين مردم است. البته به همين نسبت هم اخبار و روزنامههاي داخلي در كشور ما تاثير كمي در تحولات و پيشرفتهاي اجتماعي يا مطالبات عمومي دارند.
به عقيده او، افزايش سطح آگاهي عمومي از مطالبات و حقوق شهروندی ـ اجتماعي مرهون توسعه رسانههاي عمومي است. بنابراین از مسئولان امر انتظار ميرود ضمن تبيين نقش و جايگاه اطلاعرساني بين دستگاههاي مختلف استان، زمينه گسترش همكاريها را با رسانهها فراهم آورده و توسعه همه جانبه مطبوعات دلسوز و امين را با حمايتهاي مادي و معنوي تسريع بخشند.
گزارش از: محمد شاکری یوسفی، خبرنگار ایسنا، منطقه خوزستان
انتهاي پیام
نظرات