"بعضيها اسم مردم را ميآورند، اما حقيقتا اعتقادي به مشاركت مردم ندارند. بعضي اسم مردم را ميآورند، اما به مردم اعتقاد ندارند. بناي جمهوري اسلامي بر اعتقاد به مردم و اعتقاد به مشاركت مردم است."
به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،اين بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب است كه در كتاب "برنامهريزي فضايي، توسعه منطقهاي و محيط زيست" منتشر شده است. بخشي از اين بيانات روز گذشته منتشر شد. در ادامه بخش ديگري از آن ارائه ميشود.
*رعايت تعادلها*
« در اسلام آنچه كه مطرح است، عبارت است از تعادل، يعني رعايت عدالت محض ميان افراد بشر، از جمله ميان جنس زن و جنس مرد. برابري در حقوق مطرح است، اما در جايي ممكن است احكام زن با احكام مرد متفاوت باشد، همچنان كه طبيعت زن با طبيعت مرد در بعضي از خصوصيات متفاوت است، بنابراين بيشترين حقايق و بيشترين واقعيتهاي فطرت و طينت بشري در مورد زن و مرد، در معارف اسلامي است.
ما بايد آن حد وسط، همان «امر بينالامرين» و تعادل را پيدا كنيم. البته اين هم از راه گفتگوي محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملي است.
در نظامهاي مادي آبادي وجود دارد، يعني قدر مطلق پيشرفتهاي مادي خوب است، اما در مورد همان پيشرفتهاي مادي هم تعادل و نگاه عادلانه وجود ندارد.
يعني شما الان مثلا ميبينيد كه در كشور ثروتمندي مثل آمريكا، ثروتمندش اولين ثروتمند دنياست، ليكن فقيرش هم گاهي بدترين فقير دنياست. از سرما ميميرد، از گرما ميميرد، از گرسنگي ميميرد. طبقهي متوسطي در آنجا زندگي ميكنند كه اگر شبانه روز، تمام وقت، با همهي توان كار نكنند، نميتوانند شكمشان را سير كنند. اين براي بشر خوشبختي نيست، اين براي يك جامعه خوشبختي نيست.
بله! توليد ناخالص داخلياش را نگاه كني10 برابر يك كشور ديگر است، اين كه ليل نشد. يعني حتي در برخورداريهاي مادي هم عدالت نيست، همه گيري نيست، يعني همه برخوردار نيستند، چه برسد به برخورداري معنوي. آرامش رواني نيست، توجه به خدا نيست، تقوا و پرهيزگاري نيست، پاكدامني و طهارت نيست، گذشت و اغماض نيست، ترحم و دستگيري از بندگان خدا نيست، و نيست و نيست و نيست.
*اعتقاد به مردم و مشاركت مردم*
اعتماد به مردم، عقيده واقعي به مشاركت مردم. بعضيها اسم مردم را ميآورند، اما حقيقتا اعتقادي به مشاركت مردم ندارند. بعضي اسم مردم را ميآورند، اما به مردم اعتقاد ندارند. بناي جمهوري اسلامي بر اعتقاد به مردم و اعتقاد به مشاركت مردم است.
*سازندگي و آباداني كشور*
وظيفهي اول اين است كه صلابت و ابهت و عزت انقلاب را حفظ كنيم و راه امام را با قاطعيت ادامه دهيم و تسليم باج خواهيهاي دشمنان اسلام و انقلاب نشويم. وظيفهي دوم، توجه به سازندگي و آباداني كشور است. اگر ما نتوانيم كشور خود را بسازيم، ملتهاي مسلمان از ما مايوس ميشوند و دشمنان نيز نسبت به ما جري خواهند شد. بدگوها خواهند گفت اينها نتوانستند كشورشان را بسازند و آباد كنند.
ما وظيفه داريم براي آباداني كشور تلاش كنيم و سازندگي را در همهي ابعاد طبيعت و شهرها و روستاها و اقتصاد و صنعت و كشاورزي و اشتغال و ... محقق سازيم.
همچنين وظيفه داريم فقر و محروميت را در كشور از بين ببريم و به زندگي اين قشر بيشتر رسيدگي كنيم. اين وظيفهي ما و وصيت امام (ره) است.
سازندگي بايد در تمام ابعاد مادي و معنوي آن صورت گيرد. هم بايد چرخهاي اقتصاد به حركت درآيد، و هم بايد روحيهي معنوي و اخلاق و رابطهي با خدا در ما تقويت شود.
*ايجاد نظام مديريت آب براساس آمايش سرزمين*
ايجاد نظام جامعه مديريت در كل چرخهي آب براساس اصول توسعه پايدار و آمايش سرزمين در حوضههاي آبريز كشور و توجه به استعدادهاي ذاتي نيروي انساني و سرزمين بايد انجام شود.
رفاه مادي، به معناي ترويج روحيه مصرف گرايي نيست ـ كه خود، يكي از سوغاتهاي شوم فرهنگ غرب است، بلكه بدين معني است كه كشور از نظر آبادي و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبيعي، تامين سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادي و رواج توليد و تجارت، با تكيه بر استعدادهاي ذاتي نيروهاي انساني خودي، به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقيق و تجربه همگاني شود و نشانههاي فقر و عقب افتادگي رخت بربندد.
به خصوصيات اقليمي و قومي استانهاي مختلف كشور توجه شود. طبق مسالهي آمايش سرزمين، چه كارهايي را ميخواهيد به اين منطقهي به خصوص محول كنيد؟ ممكن است بر اساس طرح آمايش سرزمين، اين كار اصلا در اين منطقه مصلحت نباشد، حالا استاندار يا نمايندهي مجلس يا امام جمعه يا برخي از مردم دائم اصرار دارند!
خوب، در اينجا تمركززدايي معني ندارد، يعني در طرح آمايش سرزمين، حتما به خصوصيات اقليمي و قومي در اين تمركززداييها و واگذاري مسئوليت به استانها توجه بكنيد، همچنان كه بايستي به قانون اساسي و سياستها توجه بشود.»
انتهاي پيام
نظرات